خطمقدم

پروژه امروز درباره کارگاه‌های آموزش لترینگ و تایپ‌دیزاین تجربی زیر نظر علی عسلی در استودیو متافور تهران است که از سال 96 تا به امروز در حال برگزاری است. علی درباره این پروژه می‌گوید:

« هدف ما در این دوره‌ها رسیدن به چهره‌ای نو و کمتر دیده شده از حروف فارسی است که با رویکردی تجربه ‌گرا بر روی خاصیت تجسمی فرم حروف تمرکز دارد.

ما نگران مساله‌ خوانایی بر اساس تلقی رایج از آن در کشورهای فارسی زبان مثل ایران نیستیم، تلاشمان بر آن است که ظاهری نو برای حروف بیابیم که ریشه در آینده دارند و کمتر به گذشته نگاه می‌کنند و معتقدیم که توجه به ظاهر نوشتار، خطّ مقدّمِ پویایی و تداومِ حیات یک فرهنگ است.

خطمقدم یک تلاش و صدای مستقل است در جهتی ناهمسو با جریان اصلی.
در طی سال‌هایی که در این حوزه فعالم معتقد بوده‌ام که در کنار همه‌ توجهی که در ایران به استاندارد نسخ روزنامه‌ای و فرزندانش می‌شود، به یک جریان تجربه‌گرا و متفاوت در نوع نگاهمان به حروف نیز نیاز داریم؛ جریانی که صداهای تازه‌تری تولید کند؛ شاید نه به سنجیدگی صدای استاد شجریان و نه به فروصوتی استاد پرخیده! شبیه به صداهایی کمتر شنیده شده مثل راننده‌ی تاکسیِ تلفنیِ پنجاه و سه ساله‌ای که در اهواز یک آردی یشمی دارد و با خش بخصوصی صحبت می‌کند .

یا شبیه به صدای کشدار یک کودک دو و نیم ساله که عاشق فندق است و مداد را با کف دستش می‌گیرد و لپ‌های بزرگ و لب‌های کوچکی دارد (صدای خاصی تولید می‌کند!) .
حروف، لباس زبان هستند به همان پویایی و تنوع! بنا به دلایلی تاریخی که در حوصله‌ این متن نمی‌گنجد، ما ایرانی‌ها در قبال نوشتارمان بسیار محافظه کاریم و این محافظه کاری، حروفمان را پیر و فرتوت کرده است؛ در یک مقطعی به بن‌بست خورده‌ایم و احساس معاصریت نمی‌کنیم؛ روی «ماهواره ‌بر سیمرغ» را با همان قلم تیتری نوشته‌ایم که «شاه رفتِ» سال ۱۳۵۷ را بر پیشانی روزنامه؛ پشت تی‌شرت بازیکنان فوتبالمان را هم با همان نوشته‌ایم.

این یعنی نوشتارمان عقیم شده است. برای آلبوم ملانکالیکی1 که فلان خواننده یا نوازنده‌ی ما تولید کرده ثلث و نستعلیق را بهم می‌خورانیم مثل قیمه‌هایی که ریختیم توی ماست‌ها! چون نمی‌دانیم حروفی که بخواهند ملانکالی را تداعی کنند باید چه کنند؟ ما دیگر جامعه‌ای تک‌صدایی نیستیم؛ از همان زمان‌هایی که بهزاد و بعدتر کمال الملک شروع کردند به کشیدن پرتره‌ها و صحنه‌هایی از واقعیت زندگی زمانه‌شان و نه گل و بلبل و فرهیختگی‌های فرمایشی!

خط هنوز مستقل نشده، معیار و محک زیبایی‌اش همان است که همیشه بوده است. ما هنوز در شوک از دست دادن خوشنویسی مانده‌ایم و از قلم نی به خودکار سفر نکرده ایم.

حروفمان را یا تایپ می‌کنیم یا می‌نویسیم اما به ندرت ترسیم‌شان می‌کنیم. دست‌خط‌ها را جدی نمی‌گیریم و معیار زیبایی خط تحریری هنوز نزدیکی به نستعلیق و شکسته است .
رفیق نیستیم با حروفمان؛ بیگانه‌ایم. چارچوب، این رابطه‌ها را کُشته که البته دلیل تاریخی-اجتماعی دارد که شرحش بماند برای بعد (و خود داستان جذاب و ناگفته‌ای است). داستان علمی تخیلی تولید نمی‌کنیم، چون به آینده نمی‌اندیشیم و در اکنون زیست نمی‌کنیم.

در گذشته هم نیستیم و به قول هگل آن‌جا و آن‌زمانیم. تفکر تقریبا مرده و جایش را با تقلید و تکرار عوض کرده. چشمه گم شده است..بگذریم.

پس از مدتی، این فکرها دست به کارم کرد تا ساز و کاری بچینم برای تجربه و دوباره فکر کردن. دوره‌ای تجربه‌گرا و اکتشافی طراحی کردم که در آن حروف را بر اساس هیچ سرمشقی مشق نمی‌کنیم الا تعریف ذهنی و ذاتی‌شان.

نگاه پدیدارشناسانه‌ای را به کار می‌بندیم تا به آن ذات و شالوده‌ی هر حرف نزدیک شویم. آن‌ که دستمان آمد، راه برای رفتن زیاد است. چشم‌ها بهترین راهنماها هستند.

با تعاریف کمتر کار می‌کنیم. به میراث خوشنویسی می‌نگریم و می‌آموزیم. آرام آرام به کشف آن صدای راننده تاکسی هم نزدیک‌تر می‌شویم و بر اساس بدن گیاهان و جانوران حروفی را طراحی و قاعده‌مند می‌کنیم.

رابطه‌ بدن را کشف می‌کنیم با حروف. مسائل سهل و ممتنع می‌شوند… بی خیالِ خوانایی نیستیم ولی خطر زیاد می‌کنیم. گاهی تنها پیام نوشتار ، محتوای زبانی آن نیست و فیزیکش خود فراداده‌ای است قابل تامل و تأویل… ترک عادت بسیار مشکل است. تمرینش می‌کنیم و دیگران را نیز تمرین می‌دهیم… و خب؛ به آینده خوش‌بینیم…»

 

هویت بصری دوره‌ها:

*کتاب سال خطمقدم:
کتاب سال، گزیده‌ای از بهترین آثار هنرجویان در سنگرهای اول و دوم است که در تیراژی محدود(۳۰۰ نسخه) و با سرمایه‌ی شخصی و مستقل تولید می‌شود.
هدف از انتشار این کتاب/کاتالوگ، ثبت مکتوب شده‌ روند هر ساله‌ خطمقدم است. تا به امروز دو کتاب سال برای سال‌های ۹۶-۹۷ و ۹۸ طراحی و تولید شده است.

 

*هنرجویانی که در اینجا آثارشان به نمایش درآمد:
امیر دهقان‌زاده، محسن عامل، میترا دوستی، گلناز مشتاقیان، سپهر صادقی، غزاله لشگری، مریم نیک‌زاد، پارسا اسماعیل بیگی، فاطمه افتخار، روشنک نوذری، الهام احمدی و مریم ابراهیمی‌نژاد