«ایدهی پرفورمنس «تار و دیوار» به نقل از پیمان خازنی ـ آهنگساز و نوازندهی آن ـ بر اساس «برخورد استعاری با جهان پیرامون» شکل گرفت؛ نوعی اعتراض به «محدودیتها و مصنوعیتهایی که خودمان برای هنر خودمان به وجود میآوریم». از آنجایی که دستمایهی این پرفورمنس موسیقایی، قطعاتی بود از آلبوم بیکلام «همهمهی کاشیها» ـ که از قضا ایدهپردازی و طراحی دیجیپک آن نیز به عهدهی من بود ـ همین دو جملهی آهنگساز کافی بود تا شالودهی پوستر در ذهنم ایجاد شود.
توضیح آنکه «همهمهی کاشیها» (که در یادداشتی جداگانه به آن نیز خواهم پرداخت) روایتیست متفاوت از اشعار مدرن، و نیز گفتوگوییست میان سنت و مدرنیته؛ به واسطهی ساز تار. بنابراین “تار” به عنوان عنصر اصلی این رویداد، دستمایهی مطالعهی تصویریام قرار گرفت. از سرپنجه، گوشیها، و دسته و مضراب گرفته تا نقاره و کاسه و خرک، هر یک فرمهای جذاب و خاص خود را برای طراحی و ترکیببندی داشتند اما در این بین، به دنبال فرمی بودم که بتوانم مفهوم “محدودیت” را نیز روی آن سوار کنم.
در حین اتودهای مختلف به ذهنم رسید که از دستهی تار به مثابهی تیرک چوبی استفاده کنم. برای عنوان پرفورمنس هم بدیهی بود به لحاظ فحوای آن و نیز بهدلیل چند سیلابیبودن آن، به سراغ لوگوتایپی از جنس خط نستعلیق بروم که قابلیت ترکیببندیِ متنوع در جهتهای مختلف را هم داشته باشد.
بنابراین لوگوی نستعلیقِ «تار و دیوار» را ـ به نمایندگی از کلام و شعر ـ به صورت عمودی روی دستهی تار چیده و توسط بندهای دستان، به بند کشیدم!. حتی برای تشدید وضعیت، سیمهای ششگانهی تار را نیز در حصار پردهها قرار دادم. بدیهی بود در ترکیب رنگی پوستر و المانهای موجود نیز باید تابع اتمسفر کلی موضوع میبودم بنابراین از حداقل رنگ برای القای حس کهنهگی ـ که در نهایت و در پی این اعتراض، به معنا و زبانی تازه منتج خواهد شد ـ بهره بردم. نتیجه، آن چیزی شد که پیش رو دارید.»
پروژه دیگر حسن کریم زاده در روزرنگ را اینجا ببینید.