پوسترها به منظور نصب شدن بر روی دیوارها و یا سطوح عمودی طراحی میشوند اما، چه می شود اگر یک پوستر به جای نصب روی دیوار، بر روی آن دیوار اجرا شود؟ در پروژه این هفته روزرنگ باهم به تماشای پوسترهایی مینشینیم که علاوه بر رسالت خود نقش دیوارنگاری را نیز بر عهده دارند، پوسترهای دیواری..!
کارگاهی به وسعت شهر
آنچه در ادامه می خوانید توصیف نجف شکری قبادیانی از نحوه شکلگیری و اجرای این پروژه است:
تأکید بر ارزشگذاری بیشتر به پوستر به عنوان یک اثر هنری، همچنین غیرقابل فروش بودن اصل این آثار، بارزترین پیامیاست که پوسترهای حسین ابراهیمی مینمایانند. با دیدن پوسترهای حسین ابراهیمی خود را در کارگاه او حس میکنیم، گویی که هنرمند سخاوتمندانه مخاطب را درون کارگاه خویش دعوت نموده و یا فراتر از آن شهر را تبدیل به کارگاه خویش کرده است؛ همچون عکاس مناظر شهری که آتلیهاش به وسعت تمام شهرهای جهان است.
پیش از او البته هنرمندان گمنام از پیشینیان ما راهی برای به یادگار گذاشتن تکهتکههایی از نتیجهی کار خویش جستهاند. چه آن زمان که به سفارش/فرمان داریوش اول، کتیبهی بیستون را حک کردهاند و چه زمانی که ردی از جای دست خود را از پس قرنها به مثابهی سلامی به امروز، روی دیوارههای غارها جای گذاشتهاند.
هنر همگانی و تاثیر عمیق آن بر جامعه
هنر گرافیک البته همیشه و بیشتر از هر هنر دیگری در میان مردم بوده است. چه زمانی که لوگوی یک شیرینیفروشی را روی کیک تولد کودک نوپایمان میبینیم و چه در لحظهلحظهی عبور از خیابان و جادهها و مواجهه با انبوهی از پیکتوگرامها و بیلبوردها و سر در مغازهها و پلاک وکلا و پزشکان و بانکها و چه(پس از ۱۹۶۸م) بیشمار پلاکاردها و پوسترهای سیاسی که در تظاهرات مردمی سراسر جهان دیدهایم و چه هر زمان که دستخط قرمز غریبی شامل “گوسفند زنده” و “قصاب ماهر” روی دربهای چوبی از ریخت افتادهای بیابان را عاشق خود کردهاند.
در طراحی این پوسترها، طراح علاوه بر نتیجهی کارهایش به مثابهی یک اثر زیباییشناسانه که خلوص هنر گرافیک را بیپیرایه در دل شهر نمایش میدهد، فرآیند خلق آثارش را نیز با اجرای خود، به میان مردم آورده است و حتی خودِ آنها و ملزوماتِ محیط زندگیشان را هم در مواردی، بخشی از عناصر بصری پوسترهای خود کرده و آنان در مشارکتی از پیش اعلام نشده شریک این فرآیند گشتهاند. اگرچه در نهایت از دوربین عکاسی مثل یک اسکنر بهره برده و اثر نهایی را تبدیل به یک فایل قابل انتشار بر روی کاغذ و ورود به دنیای چاپ و نشر و همچنین دنیای مجازی میکند.
خاستگاه این پوسترها بر روی دیوارههای مناظر شهری، در پروسهای طولانی در برابر فرسایش روزگار تن به تغییر میدهد و اگر نه به قوت کتیبههای عهد باستان، اما برای مدت طولانیتری نسبت به نمونههای کاغذی در منظر عموم خودنمایی میکند و دست آخر در نزاعی با طبیعت و تغییرات شهری میمیرد و یا پشت رنگها و ملاتها پنهان میشود؛ که شاید بتوان آن را نیز استعارهای از خود هنرمند قلمداد کرد که به آرامی در میان جامعه رخ مینماید و ذره ذره از دیدهها محو و شاید فراموش میشود.
آنچه این پوسترها را خاص میکند این است که خود را در برابر طوفان تماشای عریان و بیگذشتِ همگان قرار میدهد و به مخاطب ویژهای نظر ندارد؛ که از این زاویه شاید بتوان این آثار را همچون کارهای سیا ارمجانی در شمول بخشی از هنر همگانی صورتبندی کرد. آثاری که با خواست سفارشدهنده، نطفهی آنها در ذهن آفریننده و بر صفحهی مانیتور شکل میگیرد و با کار پر طاقت هنرمند بر دیوارهای شهری متولد شده، از طریق مدیای عکاسی به چاپخانه میرود و احیاناً سرانجام در بایگانیهای دیجیتال دفن میشوند.
من خیال میکنم شهرهای ما محتاج این است که برای آیندهی کارهای زندهای از این دست همراه با طراح گرافیک ماهر در محل، دست و دلبازانهتر آغوش باز کند.
تاثیر نظارت مردم بر فرایند اجرای پوسترهای دیواری
طراح روند اجرای این پروژه را اینگونه توصیف میکند:
«تجربههایی که در زمینه کارهای شهری بهخصوص نقاشی دیواری داشتم، مرا بر آن داشت که تلاش کنم مدیاهای مرتبط را با گرافیک ترکیب کنم؛ تا بتوانم از دل این همراهی، برای طراحی پوسترهایم ارزش بیشتری قائل باشم و مردم شهر را با لحظه لحظهی روند اجرای این پوسترهای دیواری شریک نمایم.
تجربهی نقاشی دیواری و تکنیک چاپ استنسیل که یک زبان گرافیکی و خصیصهی بیانگرای خالصی را به دست میدهد، باعث شد که حس کنم میتوانم اجرای پوسترهایم را به خیابانها و کوچهها برده و در معرض دید همگان فرآیند خلق کارها را پیش ببرم.
«مهمترین چالش اجرای این قبیل آثار، یافتن دیوار و مکان متناسب با ایدهها و کارهاست. از طرفی وجود نیروها و همکاران متعدد نیز یکی از مواردیست که در مراحل گوناگون خلق این آثار حائز اهمیت بوده است.
جذابیت وافر انجام این پروژهها، بودن در میان مردم و مواجههی لحظهای طیفهای مختلف فکری و سلیقهای در برابر فرآیند خلق این پوسترها؛ بازخوردهای گوناگونی را در پی داشت.
و در نهایت این پروژه به عنوان پایاننامه کارشناسی ارشد ارائه شده که در اینجا لازم میدانم از همهی اساتید گرانقدم، آقایان یعقوب آژند، محمدرضا دوستمحمدی، مصطفی گودرزی، مصطفی اسداللهی، محمدعلی بنیاسدی،محمد فدوی،کیانوش غریبپور و کاظم خراسانی برای تمام راهنمائیشان در طول انجام این پروژهها سپاسگزاری کنم.»