تنهایی

ارتباط یک استراتژی است، نه یک احساس

در دنیای پساکرونا که با سرعت، هجوم دیجیتال و اختلالات مداوم تعریف می‌شود، بحرانی پنهان بنیان نیروی کار را تهدید می‌کند: تنهایی. موضوعی که پیش‌تر یک مسئله‌ی شخصی تلقی می‌شد، اکنون به یک وضعیت اضطراری سلامت عمومی و خطری فزاینده برای کسب‌وکارها تبدیل شده است. مشاور عالی بهداشت آمریکا، دکتر ویوک مورتی، در گزارش سال ۲۰۲۳ خود خطرات سلامتی ناشی از تنهایی را معادل مصرف روزانه ۱۵ نخ سیگار دانست. اما فراتر از تأثیر ویرانگر آن بر سلامت، قطع ارتباط موجب فرسایش فرهنگ سازمانی، افزایش ترک شغل و کاهش عملکرد می‌شود. برای هیئت‌مدیره‌ها و مدیران ارشد، پرسش این نیست که آیا باید اقدامی کرد یا نه، بلکه این است که آیا توان نادیده گرفتن آن را دارند؟

داده‌ها هشداردهنده‌اند. انزوای اجتماعی خطر ابتلا به بیماری قلبی را ۲۹٪، سکته را ۳۲٪ و زوال عقل را ۵۰٪ افزایش می‌دهد. در محیط کار، تنهایی منجر به بی‌انگیزگی، غیبت و فرسودگی شغلی می‌شود؛ هزینه‌ای که سالانه حدود ۱۵۴ میلیارد دلار بر دوش کارفرمایان می‌گذارد—و این رقم همچنان رو به افزایش است. در میزگرد نوآوری CHC با عنوان «ارتباط به‌عنوان دارو»، مدیران ارشد برخی از تأثیرگذارترین شرکت‌های جهان گرد هم آمدند تا به این پرسش کلیدی بپردازند: اگر ارتباط نه یک امتیاز، بلکه یک استراتژی سطح هیئت‌مدیره و حیاتی برای عملکرد، فرهنگ و مدیریت ریسک در نظر گرفته شود چه خواهد شد؟

پاسخ روشن است: وقتی انسان‌ها متصل‌اند، کسب‌وکارها قوی‌تر، انعطاف‌پذیرتر و رقابتی‌تر می‌شوند.

شرکت‌های پشتیبان، عملکرد بهتری دارند

کارمندانی که احساس دیده‌شدن، حمایت و تعلق به یک جامعه دارند، بیشتر درگیر کار می‌شوند، بهره‌وری بالاتری دارند و وفادارترند. ارتباط یک مسئله حاشیه‌ای نیست؛ سوخت حرکت سازمان است. ارتباط همکاری را ممکن می‌کند، نوآوری را تسریع می‌بخشد و تاب‌آوری سازمانی را تقویت می‌کند. یک مطالعه در سال ۲۰۲۲ در Frontiers in Psychology نشان داد که تنهایی در محیط کار به‌طور چشمگیری انگیزش و رضایت شغلی را کاهش می‌دهد. پژوهشی در دانشگاه وارتون نیز نشان داد کارمندان منزوی، رتبه‌های پایین‌تری در ارزیابی عملکرد می‌گیرند و تعهد عاطفی کمتری به کار خود دارند. انجمن روان‌شناسی آمریکا گزارش می‌دهد ۹۵٪ از کارکنانی که احساس امنیت روانی دارند، همچنین احساس تعلق قوی می‌کنند—عاملی حیاتی در حفظ نیروها و روحیه.

بیشتر بخوانید: طراحان گوشه‌گیر: بازتعریف موفقیت در دنیای دیجیتال

تعلق، شاخصی پیشرو برای عملکرد کسب‌وکار

با این حال، بسیاری از محیط‌های کاری همچنان برای کارایی ساخته شده‌اند نه همدلی، برای خروجی نه انسانیت. این امر تصادفی نیست؛ ساختاری است. و راه‌حل نیز باید ساختاری باشد. هزینه‌ی بی‌عملی تنها فرهنگی نیست، بلکه مالی است. محیط‌های کاری گسسته استعداد از دست می‌دهند، به شهرت خود آسیب می‌زنند و در سازگاری مشکل خواهند داشت. بنابراین، برای هیئت‌مدیره‌ها و رهبران سازمانی، ضرورت روشن است: باید فرهنگ‌های متصل ساخت، وگرنه خطر عقب‌ماندن وجود دارد.

۴ اقدام کلیدی برای سازمان‌ها

۱. طراحی برای ارتباط آگاهانه: تعلق در لحظات روزمره شکل می‌گیرد؛ مثل گفت‌وگوهای خودجوش، ناهارهای مشترک، آیین‌های تیمی و قدردانی همکاران. به‌ویژه در محیط‌های دورکار یا ترکیبی، این تعاملات کوچک باید برنامه‌ریزی و حفاظت شوند.

۲. نهادینه کردن امنیت روانی در همه سطوح: رهبرانی که گوش می‌دهند، تأیید می‌کنند و توانمندسازی می‌کنند، اعتماد می‌سازند. رهبری مبتنی بر آگاهی از آسیب‌های روانی، تصمیم‌گیری فراگیر و ارتباط شفاف، دیگر یک تجمل نیست؛ بلکه یک ضرورت پایه‌ای است.

۳. سخت‌افزاری کردن ارتباط در سیستم‌های سازمانی: از فرایند جذب نیرو و مزایا تا طراحی فضا و زمان‌بندی، هر سیاست نشان می‌دهد سازمان واقعاً چه ارزشی دارد. آیا سیستم شما حامی مراقبان خانوادگی (۶۳ میلیون نفر در آمریکا)، استعدادهای نورودایورس یا همکاری میان‌بخشی است؟ اگر نه، بخشی از ظرفیت از دست می‌رود.

۴. اندازه‌گیری آنچه اهمیت دارد: تعلق باید مانند هر شاخص کلیدی عملکرد (KPI) دیگر پایش شود. با نظرسنجی‌های سریع، شاخص‌های ارتباط، داده‌های حفظ نیرو و حلقه‌های بازخورد، باید به‌طور مداوم ارزیابی، تطبیق و بهبود صورت گیرد. آنچه سنجیده شود، مدیریت می‌شود—و آنچه نادیده گرفته شود، از دست می‌رود. آیا واقعاً از کارمندان می‌پرسید که احساس دیده‌شدن و تعلق می‌کنند؟ چه سیستم‌هایی برای ثبت و عمل به این داده‌ها دارید؟ رهبران باید همان دقتی را در شاخص‌های انسانی به خرج دهند که در شاخص‌های مالی دارند.

این موضوع فراتر از یک مسئله‌ی رفاهی است. سخن از رهبری استراتژیک در عصر جدید کار است. در زمانی که انزوا رو به افزایش و اعتماد در حال کاهش است، سازمان‌هایی که با همدلی رهبری می‌کنند و برای تعلق طراحی می‌کنند، از نظر مالی، اعتباری و فرهنگی موفق خواهند شد. وقتی افراد احساس تعلق می‌کنند، صرفاً نقش‌ها را پر نمی‌کنند؛ بلکه مأموریت‌ها را پیش می‌برند. آنها با تمام وجود حاضر می‌شوند و نوآوری، وفاداری و اثرگذاری را به ارمغان می‌آورند.

ارتباط انسانی چسبی است که جامعه را کنار هم نگه می‌دارد. بگذارید همان استراتژی‌ای باشد که آینده‌ی شرکت‌ها را تضمین می‌کند. برای هیئت‌مدیره‌ها، مدیران عامل و رهبران ارشد، فراخوان اقدام فوری و روشن است: تعلق بسازید. آگاهانه رهبری کنید. آنچه اهمیت دارد را اندازه بگیرید. زیرا هزینه‌ی قطع ارتباط دیگر پنهان نیست و بازگشت سرمایه‌ی ارتباط هیچ‌گاه چنین آشکار نبوده است.


ژان آکیوس، مدیرعامل و رئیس CHC: Creating Healthier Communities
الکساندر کول، دانشجوی پزشکی در دانشگاه کشاورزی و مکانیک فلوریدا و پژوهشگر مقیم CHC