چند سالی است که یک تئوری محبوب در محافل توطئه وجود دارد. این تئوری «اینترنت مرده» نام دارد و استدلال اصلی آن این است که محتوای ارگانیکی که توسط انسان در اوایل دهه 1990 و 2000 ساخته شده و وب را تغذیه میکرد، جای خود را به محتوای ساختهشده به صورت مصنوعی دادهاست که اکنون بر آنچه مردم به صورت آنلاین میبینند، تسلط دارد. بنابراین، اینترنت «مرده» است زیرا محتوایی که اکثر ما مصرف میکنیم دیگر توسط موجودات زنده (انسانها) ساخته نمیشود.
اما این تئوری یک جنبهی دیگر هم دارد و اینجاست که بخش توطئه وارد بازی میشود. تئوری اینترنت مرده بیان میکند که این حرکت از محتوای ساختهشده توسط انسان به محتوای تولیدشده توسط هوش مصنوعی، عمدی بوده است و دولتها و شرکتها برای سوءاستفاده از کنترل بر ادراک مردم آن را رهبری کردهاند.
بهعنوان یک رماننویس، این تئوری را دوست دارم. یک ایده عالی برای یک رمان هیجانانگیز تکنولوژیکی! اما بهعنوان یک روزنامهنگار، همیشه فکر میکردم که این تئوری کمی دیوانهوار به نظر میرسد. حداقل تا همین اواخر. اخیراً، تئوری اینترنت مرده کمکم شباهت کمتری به توطئه و بیشتری به پیشگویی پیدا کردهاست! حداقل تا حدی.
لجن هوش مصنوعی
ابتدا اجازه دهید به بخش توطئه این تئوری بپردازم. در حالیکه همه کشورهای ملی و شرکتها تا حدودی سعی در کنترل روایتها دارند، بعید است که هیچکدام از آنها یا حتی گروهی از آنها دور هم جمع شدهباشند و بگویند: «بگذارید از شر تمام محتوای ساختهشده توسط انسان در اینترنت خلاص شویم و آن را با محتوای ساختهشده به صورت مصنوعی جایگزین کنیم.» این کار بسیار طاقتفرسا خواهدبود و نیاز به دهها هزار نفر شاید حتی صدها هزار نفر دارد تا دهانشان را بسته نگه دارند تا مردم هرگز متوجه نشوند.
اما بخش اول این تئوری اینکه محتوای ساختهشده توسط انسان در اینترنت در حال جایگزینی با محتوای تولیدشده توسط هوش مصنوعی است. این نهتنها ممکن به نظر میرسد، بلکه کمکم قابل باور هم میشود. این ایده زمانی در دهه 2010 آغاز شد که رباتها در پلتفرمهای رسانههای اجتماعی بیشتروبیشتر رواج پیدا کردند. اما یک ربات سنتی هرگز توانایی فنی تولید تصاویر، ویدیوها، وبسایتها و مقالات خبری کاملاً ساختگی را نداشت. هوش مصنوعی این کار را انجام میدهد.
از زمانی که ChatGPT در اواخر سال 2022 وارد صحنه شد، مردم از آن برای تولید محتوا برای وبسایتها، پستهای رسانههای اجتماعی و انواع مقالات استفاده میکنند. مردم همچنین از ابزارهای تولید تصویر با هوش مصنوعی برای ایجاد سیل بیپایان عکس، ویدیو و آثار هنری استفاده میکنند. اکنون در پلتفرمهای اصلی رسانههای اجتماعی مانند اینستاگرام، فیسبوک، توییتر، یوتیوب و تیکتاک این محتواها فراوان است.
در ماههای اخیر، این سیل محتوای تولیدشده توسط هوش مصنوعی بهویژه در تیکتاک بدتر شده است. گاهی اوقات در هر ثانیه یا هر ثانیه دیگر، ویدیویی را میبینم که در تمام سطوح توسط هوش مصنوعی ساخته شدهاست: از فیلمنامه تا روایت و تصاویر همراه!
تشخیص محتواهای هوش مصنوعی
بدتر از این سیل لجن تولیدشده توسط هوش مصنوعی که فیدهای رسانههای اجتماعی ما را در بر میگیرد، این است که بسیاری از مردم، بهویژه در نسلهای قدیمیتر، به نظر نمیرسد همیشه متوجه شوند که تصاویر یا بخشهایی از محتوا توسط هوش مصنوعی ساختهشدهاند. با توجه به نظرات ارسالشده، به نظر میرسد بسیاری هنوز فکر میکنند که تصاویر عکسهای واقعی یا آثار هنری ساختهشده توسط انسانهای واقعی هستند.
و بدتر از آن؟ به نظر میرسد که بسیاری از حسابهایی که این لجن هوش مصنوعی را پست میکنند، تعامل خود را از حسابهای دیگری دریافت میکنند. که به نظر می رسد با هوش مصنوعی کنترل میشوند. این موضوع نهتنها برای کاربران پلتفرم رسانههای اجتماعی، بلکه برای تبلیغکنندگان آن نیز مضر است.
پولها به کجا سرازیر میشوند؟
اگر لجن تولیدشده توسط هوش مصنوعی به گسترش خود در رسانههای اجتماعی ادامه دهد، تبلیغکنندگان ممکن است به جای پرداخت به اینفلوئنسرهای انسانی، پول خود را صرف تبلیغات در کنار محتوای تولیدشده توسط هوش مصنوعی کنند. یعنی آنها تعامل خود را از طریق حسابهای دیگر که با هوش مصنوعی اداره میشود، دریافت میکند. این به معنای واقعی کلمه پولدادن به هیچ انسان واقعی نیست!
اکثر پلتفرمهای رسانههای اجتماعی بهطورکلی از این انبوه لجن تولیدشده توسط هوش مصنوعی متنفر بودهاند. آنها میدانند که این نوع محتوای بیارزش چیزی است که کاربران انسانی از آن متنفر هستند. با اینحال، بهنظرمیرسد بنابر دلایلی برخی از این پلتفرمها خود به دنبال انتشار لجن هوش مصنوعی بیشتر بر روی کاربران خود هستند.
همانطور که توسط The Intercept گزارش شدهاست، تیکتاک یکی از بزرگترین مخازن لجن هوش مصنوعی است. این اپلیکیشن در حال بررسی امکان انتشار اینفلوئنسرهای مجازی برای رقابت با اینفلوئنسرهای انسانی خود برای معاملات برند است. به جای اینکه یک برند به یک اینفلوئنسر انسانی برای تبلیغ لباس یا ماشینهای خود پنج یا شش رقم پول بدهد (تیکتاک سهمی از آن را دریافت نمیکند)، این پلتفرم میخواهد به برندها گزینه استفاده از اینفلوئنسرهای قدرتمند هوش مصنوعی خود را ارائه دهد.
تیک تاک و اینفلوئنسرهای هوش مصنوعی
The Intercept گزارش میدهد که این ویژگی «بر اساس دستوری که توسط تبلیغکننده ارسال میشود، فیلمنامهای برای یک ویدیوی تبلیغاتی و همچنین یک اینفلوئنسر تولیدشده توسط هوش مصنوعی برای بازی در ویدیو ایجاد میکند». تیکتاک همچنین اینفلوئنسرهای هوش مصنوعی خود را به بازرگانان فروشگاه خود ارائه میدهد تا بتوانند از این شخصیتهای دیجیتال برای تبلیغ محصولات خود استفاده کنند.
و این فقط تیکتاک نیست که به نظر میرسد از بههمریختن پلتفرم خود با محتوای بیشتر تولیدشده توسط هوش مصنوعی خوشحال است. طبق گزارش نیویورک تایمز، اینستاگرام متا در حال آزمایش برنامهای است که به محبوبترین اینفلوئنسرهای خود اجازه میدهد تا خود را به چتباتهای مبتنی بر هوش مصنوعی تبدیل کنند تا بتوانند بدون نیاز به تعامل واقعی با کاربران، با آنها تعامل داشته باشند.
اینترنت روی دستگاه تنفس مصنوعی
من قبلاً فکر میکردم که تئوری اینترنت مرده فقط همین است. یک تئوری، و آن هم تئوری بعید. رباتها وجود داشتند، اما بعید بود که بستههای کد نسبتاً احمقانه پشت سر آنها بتوانند به هر گوشه و کناری از اینترنت نفوذکنند و تقریباً تمام محتوای آن را تولید کنند.
اما با هوش مصنوعی، اکنون ممکن است چنین اتفاقی بیفتد، هوش مصنوعی میتواند اکثر محتوایی را که ما انسانها در وب میبینیم، تولیدکند. در واقع، گزارش سال 2022 آژانس اجرای قانون اروپا، یوروپل، نشان داد که کارشناسان معتقدند تا سال 2026، 90 درصد محتوای آنلاین ممکن است بهطور مصنوعی تولید شود.
اگر اینطور باشد، انسانهایی که میخواهند با انسانهای دیگر و کارهای خلاقانهشان ارتباط برقرار کنند، ممکن است برای اولین بار در چند دهه مجبور شوند از اینترنت دوری کنند و این وحشتناک است!
نتیجهگیری
تئوری اینترنت مرده زمانی یک تئوری توطئه عجیب و غریب به نظر میرسید، اما با ظهور هوش مصنوعی، به نظر میرسد که به واقعیت تبدیل شدهاست. پلتفرمهای رسانههای اجتماعی مملو از محتوای تولیدشده توسط هوش مصنوعی هستند که اغلب از محتوای واقعی قابل تشخیص نیستند. این امر نگرانیهایی را در مورد تأثیر هوش مصنوعی بر جامعه و توانایی آن برای دستکاری درک ما از واقعیت ایجادمیکند.
همانطور که به پیش میرویم، مهم است که از محتوای مصرفی خود آگاه باشیم و در مورد منابع آن انتقادی فکر کنیم. همچنین باید از خطرات بالقوه هوش مصنوعی و تأثیر آن بر جامعه آگاه باشیم.
در نهایت، این به عهده ماست که تصمیم بگیریم چگونه از هوش مصنوعی استفاده کنیم. ما میتوانیم از آن برای بهبود زندگی خود و ایجاد دنیایی بهتر استفاده کنیم. یا اینکه میتوانیم اجازه دهیم که ما را کنترل کند و واقعیت ما را دستکاری کند. انتخاب با ماست.
منبع: Fastco