زامبیها همیشه برایم جذاب بودهاند؛ یکی از فیلمهای محبوب من در این ژانر، جنگ جهانی Z با بازی برد پیت است—فیلمی پرهیجان با اجساد بیمغزی که بدون هدف در جهان پرسه میزنند و به دنبال تغذیه از زندگان هستند. اما پژوهشی جدید از MIT باعث شده به این فکر بیفتم که آیا ما هم در مسیر تبدیل محیطهای کاری مبتنی بر هوش مصنوعی به سرزمین مردگان متحرک قرار گرفتهایم؟
در این مطالعه که توسط آزمایشگاه رسانهای MIT انجام شده، اثر استفاده از چتباتها بر فرایند تفکر انسان بررسی شده است. پژوهشگران با کمک اسکنهای EEG مغز دریافتند که هنگام استفاده از هوش مصنوعی برای نوشتن مقالات، فعالیت مغزی افراد در بخشهای مربوط به حافظه، خلاقیت و تمرکز تا ۵۵٪ کاهش مییابد. نکته نگرانکنندهتر اینکه، حتی پس از کنار گذاشتن هوش مصنوعی، عملکرد افراد در وظایف تحلیلی و بهیادسپاری همچنان پایینتر باقی میماند. این کاهش عملکرد ذهنی ممکن است خطر ابتلا به افسردگی، اضطراب، آلزایمر و زوال عقل را نیز افزایش دهد.
هزینهی پنهان استفاده از هوش مصنوعی برای تفکر انتقادی
رشد استفاده از چتباتهای هوش مصنوعی یک انقلاب سریع بوده است؛ بهعنوان مثال، ChatGPT توانست تنها دو ماه پس از راهاندازی در سال ۲۰۲۲، به رکورد سریعترین رشد کاربری در تاریخ اپلیکیشنهای مصرفی دست یابد و به بیش از ۱۰۰ میلیون کاربر برسد.
از آن زمان، بسیاری پیشبینی کردهاند که میلیونها شغل از بین خواهند رفت و انسان دیگر هوشمندترین موجود در جهان نخواهد بود. با وجود آنکه من به توانایی انسان برای سازگاری و تحول باور دارم، اما این پژوهشها سوالات جدیای را درباره پیامدهای بلندمدت استفاده از هوش مصنوعی در سازمانها مطرح میکنند.
بیشتر بخوانید: هوش مصنوعی و طراحی گرافیک: تهدید یا فرصت؟
اگر ما کارکنان خود را به اتخاذ راهبردهای مبتنی بر AI ترغیب کنیم، ممکن است در بلندمدت به شکست برسیم. در کوتاهمدت، بهرهوری بالا میرود و درآمد افزایش مییابد، اما هزینهی این رویکرد چه خواهد بود؟ کاهش تابآوری سازمانی و تضعیف توان حل مسئله، از جمله پیامدهای آن است.
در نهایت ممکن است با نیروی کاری مواجه شویم که ظاهراً مشغول است، اما در واقع عملکرد ذهنیاش از کار افتاده—ناتوان از اندیشیدن مستقل، حل مسئله یا خلاقیت. به بیان دیگر؟ زامبیها.
راههایی برای جلوگیری از «زامبیسازی» محیط کار
با این حال، هنوز میتوان در برابر این تهدید مقاومت کرد. در ادامه، چهار راهکار برای مقابله با این پدیده ارائه شده است:
- ذهنیت بازآفرینی را تقویت کنید.
بازآفرینی آسان نیست، اما برای انطباق با محیطهای در حال تغییر ضروری است. این کار با ارزیابی نقاط قوت و ضعف آغاز میشود. باید آگاهانه تصمیم بگیرید که چه چیزی برای آینده مفید است و چه چیزی را باید کنار گذاشت. همانند اسبابکشی، نباید تمام وسایل بیارزش را با خود ببرید. ذهنیت بازآفرینی، اختلال را فرصت میبیند، شکست را مسیری برای یادگیری میداند و انعطافپذیری را یک ابرقدرت تلقی میکند. - تیم خود را توانمند کنید.
با عادیشدن حضور هوش مصنوعی، اعضای تیم باید مهارتهای خود را برای شناسایی و استفاده از فرصتهای جدید ارتقا دهند. آموزش آنها برای کارآمد بودن در کنار AI، در حالی که استقلال فکری و خلاقیت انسانی را تقویت میکنید، به ایجاد تعادل سالم کمک خواهد کرد. - سختی را تاب بیاورید.
ما از طریق شکست خوردن، یاد گرفتن، رشد کردن و ادامه دادن است که دانش عمیق، تابآوری و افتخار میسازیم. برای استفاده از AI در محل کار، دستورالعملهای مشخصی تعیین کرده و تأکید کنید که هوش مصنوعی فقط یک ابزار است، نه یک راهحل کامل. - لذت ببرید.
در دوران چالشبرانگیز، افزایش استرس و هورمون کورتیزول میتواند توانایی ما در تفکر منطقی و استراتژیک را مختل کند. یکی از بهترین راهها برای مقابله با این وضعیت، ایجاد فضای شاد و مفرح در محل کار است. خنده، بازی و تجربه لحظهای شادی میتواند با ترشح دوپامین، فرهنگ بازآفرینی را تقویت کند—فرهنگی که همیشه بر زامبیها پیروز خواهد شد.
بازگشت به انسانیت برای آیندهای موفق
اگر محیطهای کاری وابسته به هوش مصنوعی به تیمهایی با تفکر انتقادی ضعیف تبدیل شوند، بهترین راهحل، ایجاد فرهنگ بازآفرینی است. با تمرکز بر ویژگیهای انسانی همچون کنجکاوی، انعطافپذیری و حل خلاقانهی مسئله، میتوان محیطی ساخت که نهتنها در نظم جدید جهانی دوام میآورد، بلکه آن را هدایت خواهد کرد.
این فقط یک استراتژی نیست؛ این، طراحی آینده است.
نویسنده: گری والدون