مبحث زیباییشناسی و جستار در میان عناصر و المانهای تصویری در دنیای رقابتی امروز که هر روز با میلیاردها تصویر مواجه هستیم امری بسیار ضروری است. چرا که برای کشف دنیای جدید خود نیاز به درک کامل مفاهیم گذشته و کهن الگوها داریم و غفلت از آنچه که در فضای اطرافمان در حال وقوع است ممکن است موجب تکرار شود. بنابراین لازم است که طراحان به عنوان مترجمان تصویری همواره در جستوجو، ممارست و مطالعهی دادههای تصویری بهروز باشند تا بتوانند جسورانه اثری با نوآوری جدید خلق نمایند. طرحی که بتواند در اذهان تاثیر عمیق بگذارد، ذهنها را به چالش بکشد و مخاطب را دعوت به مطالعه و تفکر نماید.
کهن الگوها در پوسترهایی سرشار از رنگ و نماد
مینا نسلیانی یکی از طراحان مستقل گرافیک است که معتقد است، درک مفاهیم گذشتگان می تواند در شناخت دنیای کنونی بسیار تاثیرگذار باشد.وی یکی از هنرمندانی است که در کارهایش از نشانهها بهره می گیرد. با او در سرزمین طرحها و رنگهایش همراه می شویم:
روند پیشرفت درسبکهای تصویرسازی
قدم نهادن در این مسیر برای من، مصادف با ورودم به دنیای گرافیک پس از فارغالتحصیلی در رشتهی ریاضیفیزیک بود. هر چند عدم تحصیل در هنرستان هراز گاهی مایوسم میکرد اما ریاضی را هم دوست داشتم. چون معتقد هستم رشتهی گرافیک دیزاین ارتباط تنگاتنگ با سایر علوم (به ویژه ریاضی) دارد که میتواند تاثیرگذار و تاثیرپذیر باشد.
گامهای نخستم به دلیل عدم وجود علم و مهارت کافی در این زمینه با مشقت زیادی همراه بودند. همین امر موجب افزایش کنجکاوی من به مطالعهی بسیار میشد. روزها آثار بسیاری از طراحان را جستجو و آنالیز بصری مینمودم.
همانند یک کارآگاه به تمام جزئیات پیرامونم با دقت مینگریستم و خود را فقط محدود به فضای آکادمیک نمیکردم. سرانجام، این روند مبدل به یک لذت وصف نشدنی گشت و رفته رفته تاثیر مثبتاش در آثارم نمود عینی پیدا کرد. مشتاقانه تکنیکهای مختلف را تمرین و در نمایشگاهها و جشنوارههای متعدد شرکت میکردم، اما هیچوقت در پی ایجاد سبکی خاص نبودم. چراکه به صراحت میتوان گفت بهرهگیری طراحان از تکنیکهای مختلف را گاهاً به اشتباه سبک یاد میکنند.
سفر به سرزمین کهن الگوها
روند آغاز متدی که در پوسترهای اخیرم مشاهده میکنید به پروژهی کارشناسی ارشدم بازمیگردد(سال 96). در این پروژه سفری کوتاه به دنیای بیکران اسطورهها، کهن الگوها و نمادهای نهفته در فرهنگ شرق داشتم. عاشق این دنیای پر از رنگ و تصویر بودم، از همه چیزش الهام میگرفتم از نگارگریهایش چه بودایی چه ایرانی تا هنرسنتی، معماری، سکهها، دربها، سوزندوزیها و طراحیهای پارچهاش.
الگوهایی که برایم تقدس، وحدت در کثرت، بیکرانگی و کمال را نمایان میساختند و باناخودآگاهم پیوند عمیقتری داشتند. ثمرهی این کاوش موجب شد تا بدانم ضمیر آدمی حاوی گنجینهای از تصاویر است که بسته به صورت مساله میتوانند در قالب هنرهای گوناگون تصویری توسط فرد شکوفا شوند و چه بسا از این حیث ایدههای مشابه بارها به سبکهای متنوع توسط هنرمندان مختلف ارائه شدهاند.
باید بگویم هر پروژه برای من بسته به نوع سفارش یک چالش جدید و ناشناخته است. گاه از مطالعات خود و گاه از تجارب و ایدههای مشتریانم نکات جدید یاد میگیرم و سپس نسبت به مضمون ایدهپردازی میکنم. در ابتدا ترکیب بندیهای مختلفی را اسکیس میزنم و پس از تکمیل اتود نهایی به صورت دیجیتال اجرا میکنم. در مواردی نادر ممکن است طرح نهایی مورد مقبولم واقع نشود و مجددا این پروسه تکرار میشود.
کهن الگوها در پوسترهایی سرشار از رنگ و نماد
[xyz-ips snippet=”6083″]