کنجکاوی، هوش هیجانی و توانایی یادگیری از اشتباهات، چگونه میتوانند مزیت ماندگاری بر هوش مصنوعی ایجاد کنند.
در سال ۱۹۲۸، دانشمند اسکاتلندی، الکساندر فلمینگ، از تعطیلات دو هفتهای خود بازگشت و متوجه شد که اشتباه بزرگی مرتکب شدهاست. او در عجله برای رفتن به تعطیلات، انبوهی از ظروف پتری آلوده را روی میز کار خود رها کردهبود. هنگامی که شروع به دورریختن ظروف کرد، چیز غیرعادی توجه او را به خود جلب کرد. قارچی در اطراف باکتریهای موجود در یکی از ظروف پتری تشکیل شدهبود.
فلمینگ پس از بررسی دقیقتر، کشف شگفتانگیزی کرد. این قارچ فقط در حال رشد نبود، بلکه بهطورفعال از گسترش باکتریها جلوگیری میکرد. این مشاهده باعث شد فلمینگ فکر کند که آیا میتوان از این قارچ برای مبارزه با عفونتها استفادهکرد. در هفتههای بعد، آزمایشهای او روی این ماده جدید منجر به توسعه پنیسیلین شد. او انقلابی در درمان بیماریهای عفونی ایجادکرد و طی قرن گذشته جان بیش از ۵۰۰ میلیون نفر را نجات داد.
داستان پیدایش غیرمنتظره پنیسیلین، حاوی نکتهای کلیدی در مورد چگونگی شکوفایی مداوم خلاقیت انسان در عصر هوش مصنوعی است. سال گذشته شاهد افزایش نگرانیهایی در مورد پتانسیل هوش مصنوعی برای تصاحب بسیاری از مشاغل بودیم.
صندوق بینالمللی پول در ژانویه گزارش داد که تا ۴۰ درصد از مشاغل جهانی در معرض خطر هوش مصنوعی قرار دارند. از صندوقدارها گرفته تا برنامهنویسان، کارگران در بخشهای مختلف در حال جایگزینشدن با ماشینها هستند.
این امر یک سوال اساسی را مطرح میکند: اگر توان محاسباتی هوش مصنوعی خلاق همچنان به رشد خود ادامه دهد، مغز انسان در کجا برتری ماندگاری خود را حفظ میکند؟ پاسخ ممکن است در داستان کشف فلمینگ در سال ۱۹۲۸ نهفته باشد: توانایی انسان در اشتباهکردن و یادگیری از آنها، چشمهای از نوآوری است. فلمینگ زمانی گفت: «از اشتباهکردن نترسید. زیرا بدون آنها، یادگیری وجود ندارد.»
هوش مصنوعی، دشمن خلاقیت انسان نیست!
برخلاف تصور رایج، خطاپذیری انسان نهتنها مانعی برای خلاقیت نیست، بلکه عامل مهمی در شکوفایی آن بهشمارمیرود. ما با پذیرش تصادف، شانس و انعطافپذیری است که اغلب به کشفیات و نوآوریهای بزرگ دست پیدا میکنیم. خودِ فلِمینگ، کاشف پنیسیلین، این موضوع را تایید میکند: «گاهی اوقات چیزی را پیدا میکنید که دنبالش نیستید. من قطعا زمانی که سپیدهدم ۲۸ سپتامبر ۱۹۲۸ از خواب بیدار شدم، قصد نداشتم با کشف اولین آنتیبیوتیک دنیا، دنیای پزشکی را متحول کنم. بااینحال، حدس میزنم دقیقا همین کار را انجام دادم.»
درحالیکه هوش مصنوعی در کارایی و قدرت محاسباتی پیشرو است، انسانها در پردازش اطلاعات، کندتر و گاهی اوقات ناکارآمد عمل میکنند. اما آنچه در سرعت میبازیم، در آزادی جبران میکنیم؛ آزادیِ نادیدهگرفتنِ باورهای رایج برای دنبال کردن اصالت و نوآوری.
برای مثال، دنیای سرمایهگذاری را در نظر بگیرید. شکی نیست که هوش مصنوعی در تحلیل و تفسیر حجم عظیمی از دادههای مربوط به صنایع و شرکتها، به مراتب تواناتر از هر فردی عمل خواهدکرد. همچنین، هوش مصنوعی در زمان نوسانات بازار، احتمالا واکنش منطقیتری نسبت به انسان نشان میدهد.
نقش شهود انسان و برتری نسبت به هوش مصنوعی
موفقیت در سرمایهگذاری و بسیاری از حوزههای دیگر، اغلب به تفکر غیرمتعارف و خلاف جریان غالب وابسته است. درواقع، با کارآمدترشدن ابزارهای هوش مصنوعی در جمعآوری اطلاعات مورد اجماع و دادههای موجود، میتوان استدلال کرد که نقش شهود انسانی برای دستیابی به عملکرد برتر در بلندمدت، احتمالا از اهمیت بیشتری برخوردار خواهدشد.
وضعیت برای حرفهای مانند خبرنگاری نیز به همین منوال است. در حالیکه هوش مصنوعی میتواند فرآیند تحقیق روزنامهنگاری را کارآمدتر کند، صرفاً بازنشر بیانیههای مطبوعاتی شرکتها و گردآوری دادههای موجود، هیچ افتخاری برای یک روزنامهنگار به همراه نخواهدداشت. صرف وقت حضوری اغلب برای دستیابی به ریشههای عمیقتر یک داستان ضروری است.
به این فکرکنید که چگونه یک روزنامهنگار یا حتی یک سرمایهگذار ماهر ممکن است تیک عصبی را تشخیص دهد یا نشانههای بصری خاصی را از یک مدیرعامل محتاط بخواند و او را ترغیب میکند تا بیشتر در داستان کنکاش کند. یا شاید اینکه چگونه یک ملاقات حضوری با یک منبع، او را به اندازه کافی برای به اشتراکگذاشتن اطلاعات حساس، راحتکند.
درک عمیق موقعیت، ویژگی خارقالعاده انسانها
در اوایل سال جاری، مقالهای در رابطه با عناصر انسانی و رفتاری هر دو حوزه سرمایهگذاری و روزنامهنگاری نوشته شد: «بهترین خبرنگاران و بهترین سرمایهگذاران اشتراکات زیادی دارند. تحمل بالا در برابر فشار، رفتار ضداجتماعی و یک ردیاب قوی برای تشخیص چرندیات.» بهعبارتدیگر، شهود انسانی همیشه در درک زمینه عمیقتر یک موقعیت، نقش اساسی ایفا خواهدکرد.
اهمیت مهارتهای نرم مانند دلسوزی، هوش هیجانی، حساسیت بین فرهنگی و تفکر استراتژیک در حال افزایش است. در کمترین حالت، این مهارتها در فضایی که تحت سلطه سیستمهای مبتنی بر هوش مصنوعی است، کمیابتر خواهندشد. اما رباتهای مبتنی بر هوش مصنوعی هنوز توانایی تفسیر پویاییهای اجتماعی پیچیده را ندارند.
پژوهشگران دانشگاه بیرمنگام در آوریل، ایده نوپای «رباتیک فرهنگی» را بررسی کردند. هدف از این ایده طراحی رباتهایی است که بتوانند زمینه فرهنگی فردی را که با او صحبت میکنند در نظر بگیرند و رفتار خود را برایناساس تنظیمکنند.
نویسندگان به مطالعاتی اشاره میکنند که به بررسی تفاوتهای فرهنگی در مورد فضای شخصی، حالات چهره و سایر عناصر منحصربهفرد روابط بینفردی در انسانها میپردازند. نویسندگان خاطرنشان میکنند: «فرهنگهای مختلف، حالات چهره را نیز به طور متفاوتی تفسیر میکنند. یک مطالعه نشانداد که افراد در صورتی که رباتها با استفاده از حالات چهرهای که با آنها آشنا هستند ارتباط برقرار کند، بهتر آن را درک میکنند.»
محدودیت ورودیهای هوش مصنوعی
هوش مصنوعی درحالحاضر با دادههای موجود در اینترنت آموزش دادهمیشود، به این معنی که اطلاعات را از دیدگاهی مغرضانه (و با محدودیت فرهنگی) دریافت میکند. دکتر «ورد شوارتز»، استادیار علوم کامپیوتر در دانشگاه بریتیش کلمبیا، اشاره میکند که «از آنجایی که اینترنت همچنان عمدتاً انگلیسی است (تا ژانویه ۲۰۲۳، ۵۹ درصد از کل وبسایتها به زبان انگلیسی بودهاند)، مدلهای زبان بزرگ (LLM) عمدتاً روی متن انگلیسی آموزش داده میشوند. علاوهبراین، اکثریت قریب به اتفاق متن انگلیسی آنلاین از کاربرانی است که در ایالات متحده، محل زندگی ۳۰۰ میلیون انگلیسیزبان قراردارند.»
اهمیت این موضوع در حوزهای مانند مراقبتهای بهداشتی که هوش مصنوعی میتواند به طور بالقوه یک تغییر تکنولوژیک مخرب در وضعیت موجود ایجادکند، حتی بیشتر میشود. انجمن جهانی اقتصاد در ژوئن سال پیش خاطرنشان کرد: «هوش مصنوعی از توسعه دارو و واکسن گرفته تا بهبود تشخیص و درمان پزشکی، در تمام مراحل زنجیره ارزش، مورداستفاده قرار میگیرد و کارایی کل سیستم مراقبتهای بهداشتی را افزایشمیدهد.»
با وجود کاراییهای فراوان و نتایج مثبت پزشکی حاصل از ادغام هوش مصنوعی در مراقبتهای بهداشتی، بخشهایی از این سیستم که حساسیت بالایی دارند همچنان به روابط انسانی و حضوری وابستهاند. درک ظریف احساسات (یعنی هوش هیجانی) به متخصصان پزشکی باتجربه این امکان را میدهد تا به بیماران و خانوادههایشان آرامش بدهند.
این همچنین، مؤلفهای ضروری برای ایجاد اعتماد است که برای ارتباط پزشک و بیمار بسیار حیاتی است.
احساسات نقطه ضعف هوش مصنوعی است
مراقبتهای بهداشتی تنها یکی از زمینههایی است که در آن «مهارتهای نرم» همچنان به مراتب تواناتر از هوش مصنوعی هستند. اما با نگاهی وسیعتر، به مفاهیمی مانند هنر و خوشبختی فکر کنید.
از یک طرف، بله، هوش مصنوعی قادر خواهد بود حجم عظیمی از اطلاعات را در مورد مشهورترین هنرمندان یا فیلمسازان جهان بازگرداند. این هوش مصنوعی تمام دستورالعملهای غذایی که تا به حال تهیه شده را خواهد دانست و توانایی محاسباتی برای گوشدادن به تمام موسیقیهای ضبطشده را خواهدداشت.
اما آیا هوش مصنوعی میداند که قدمزدن در سالنهای وسیع موزه لوور چه حسی دارد؟ آیا هوش مصنوعی تا به حال طعم یک غذای خانگی را چشیدهاست؟ آیا به هیچوجه میتواند شادی و حیرت دیدن اجرای یک راک بالاد توسط یک موسیقیدان روی صحنه جلوی هزاران طرفدار فریادزن را درک کند؟
این نکته کلیدی است، زیرا چندین مطالعه شادی را با افزایش توانایی ایجاد ایدههای جدید و افزایش خلاقیت مرتبط دانستهاند. دکتر سیمونه ریتر، که رابطه بین مغز و خلاقیت انسان را مطالعه میکند، در یک مطالعه در سال ۲۰۱۷ دریافت که گوشدادن به موسیقی شاد در واقع می تواند منجر به تفکر خلاقانهتر شود. ریتر خاطرنشان میکند: «حالت روحی مثبت تفکر انعطافپذیر را تسهیل میکند و در نتیجه منجر به تولید ایدههای غیرمتعارف یا غیرمعمول میشود.»
مهارتهای نرم و منحصربهفرد انسانی
در سال ۱۹۲۸، کشف قابل توجه الکساندر فلمینگ حاصل مجموعهای از اشتباهات دوستداشتنی انسانمحور بود. برای کارگرانی که نگران هوش مصنوعی هستند، پادزهر ماجرا احتمالا تکیه بر ویژگیهایی است که ما را به طور منحصربهفرد انسان میکند.
بهسفررفتن، کنجکاوی در مورد جهان، ادامه یادگیری و شکستخوردن و درآغوشگرفتن «مهارتهای نرم» محوریتیافته بر توسعه هوش هیجانی را ادامه دهید. پتانسیل نوآوریهای عمیق انسانی – از رنسانس ایتالیا تا اختراع اینترنت با ترکیبی از فرهنگها و تجربیات منحصربهفرد انسانی تقویت شد. این میتواند حداقل تابهحال به شما برتری بدهد.