اگر نام هنر گرافیتی را نشنیده باشید، نمونه هایش را در پیاده روها، فضای سبز و یا حتی تصویرش را در فضای مجازی دیده اید. گرافیتی یا دیوارنگاری از آن دست هنرهاست که برای حفظ لقب هنر کنار خودش، با مخالفتهای بسیاری روبرو شده. هنری که قرار بود در اثر گذارترین حالت خود اعتراضهای سیاسی و اجتماعیاش را به گوش دولتها و مردم برساند. در این مقاله درباره چیستی و تاریخچه گرافیتی، سبکهای گرافیتی، مشاهیر این حوزه، حامیان و مخالفان، کشورهای مطرح و هنرمند خارق العاده این عرصه، بنکسی برایتان نوشته ایم. در ادامه با روزرنگ همراه باشید.
گرافیتی چیست؟
گرافیتی یا همان هنر دیوارنگاری از ریشهی کلمه ایتالیایی گرافیتو یا گرافیو گرفته شده که به معنای خط خطی یا خراش است. اکثر کشورها، گرافیتی را نوعی خرابکاری تلقی میکنند و معتقدند جنبهی وندالیسم (تخریب اموال عمومی) و اوباشگری دارد. طبیعی است که کشیدن هر علامت و تصویری بر روی دیوارها یا املاک متعلق به افراد جامعه، بدون جلب رضایت آنان کاری غیرمجاز است اما نمیتوان از این اصل غافل شد که گرافیتی یک هنر مستقل اعتراضی است.
شاید عدهای تصور کنند هنر فقط زمانی ارزشمند است که در یک گالری به نمایش گذاشته شود و بعضا با قیمتهای بالا به فروش برسد. اما در واقع تمام ارزش هنر به میزان اثر گذاری اوست. از قضا در دیوار نگاری سرعت انتقال مفهوم و دیده شدن به نسبت باقی هنرها بسیار بالاست و این یکی از نقاط قوت آن است. البته که همین نقطه قوت به مذاق بسیاری از صاحبان قدرت خوش نیامده.
عدهای این آثار را به دلیل اعتراضی بودن جدای از هنر به شمار میآورند و عدهای فقط در صورتی آن را در زمره هنر قلمداد میکنند که در خدمت شخص، دولت، یا سازمان ایشان باشد. البته امروزه دیوارنگاریهایی که وابسته به سازمان خاصی باشند نیز وجود دارند اما اصل و ابتدای شکل گیری گرافیتی بر استقلال آن بوده است.
گرافیتی عموما به وسیلهی اسپری روی دیوارها و کف زمین، سطوح مختلف، ساختمان ها، لوازم حمل و نقل عمومی به خصوص واگنهای قطار دیده میشد؛ اما بعدها افراد برای خلق اثر خود از ابزارهایی غیر اسپری، مانند قلم مو، افشانه و گاها ماژیک نیز استفاده کردهاند . هنرمندان این عرصه عموما از لوازمی برای خلق اثر استفاده میکردند که به آسانی از روی سطوح پاک نشود و از بین نرود. بر همین اساس شهرداریها برای پاک کردن آثار گرافیتی شهر ناچارند دوباره سطوح را رنگ کنند و یا طرحی نو روی نقاشی پیشین بیندازند.
تاریخچه گرافیتی
گرافیتی یا دیوار نگاشته در جهان پیشینهای طولانی دارد. میتوان گفت اولین دیوارنگاریها به روزگاری بسیار دور بازمیگردد. از زمانی که عدهای روی خرابههای روم باستان علامتهایی به جا میگذاشتند و یا در صخرههایی در اسپانیا که متعلق به قرن شانزدهم است تصاویری درج میکردند. نمونههای بسیار قدیمی این هنر در کلیساهای انگلیسی قرون وسطی نیز دیده میشود.
اما اگر کمی از آن زمان فاصله بگیریم، پیدایش این هنر عمومی به نیمه دوم قرن بیست بازمیگردد. نخستین بار در فیلادلفیای آمریکا گروههای تبهکاران از علامتهایی برای مشخص کردن محدوده نفوذ و قدرت خود استفاده میکردند. البته این ماجرا فقط محدود به آمریکا نشد و خیلی زود پایش به اروپا گشوده شد.
به صورتی که گروههای خلافکاران برای رساندن پیامهایی به یکدیگر و خط و نشان کشیدن از گرافیتی و امضاهای مخصوص خود استفاده میکردند. این هنر میان تبهکاران عموما در مواردی چون ادای احترام به اعضای گروه خود که کشته شده بودند و انجام عملیاتی خاص و یا به عنوان رجز خوانی برای گروه رقیب استفاده میشد. برای نمونه در همان سالها تگها به وجود آمدند.
“Tag” نوعی امضا بود که در زیر آثار گرافیتی کشیده میشد و نام دستهی خلافکار در آن مشخص میشد. برای مثال زمانی که فردی از گروهی کشته میشد، توسط رقیب روی تگهای آنها خط کشیده میشد. همچنین اگر یک گروه روی تگهای گروه دیگر چیزی مینوشت به معنای از دست دادن قلمرو و یا اظهار خشم یک دسته نسبت به دسته دیگر بود.
گاهی نیز از یک نماد ثابت یا سمبل به صورت هماهنگ استفاده میکردند که هدف از آن، علامت زدن قلمرویی خاص بود. برای مثال یک فضای خاص مثل دیوار یک ساختمان نزدیک به حد و مرزهای یک گروه علامت زده میشد، این عمل برای این بود که سایر دستههای تبهکار از حضور این گروه در این منطقه خبردار شوند.
البته هنر گرافیتی از دسته تبهکاران شروع شد اما ابدا در آن نقطه متوقف نماند. همزمان با این دوران مرکز هنرهای گرافیتی، شهر New York بود و گرافیتی کاران مشهوری مانند Taki 183 و Tracy 168 در این شهر زندگی میکردند.
جالب است بدانید در آن دوره گرافیتی کاران شماره خیابان محل زندگی خود را به انتهای نام خود اضافه میکردند. در میان گرافیتی کاران مشهور آن زمان نام چند زن نیز به چشم میخورد که از مشهورترین آنها میتوان Eva 62 و Barbara 62 را نام برد.
این هنر، خارج از دستههای اوباش، نخستین بار توسط دیوار نویسانی چون کورنبرد (Cornbread) و کول ارل (Cool Earl) استارت خورد. آثار این دو شخص به سرعت با اقبال عمومی روبه رو شد، اما کورنبرد و ارل تا مدتها نامهای مستعار خود را بر روی ساختمان ها، باجههای تلفن، تونلهای مترو، صندوقهای پست، واگنهای قطار و اتوبوسها طراحی میکردند؛ و این ماجرا دلیلی نداشت جز شکل گیری جریانهای ضد گرافیتی در آن زمان.
برای نمونه در سال 1984، یک جریان ضد گرافیتی در فیلادلفیا به راه افتاد. طبق سیاستهای تازه این جریان تصمیم گرفت با پرداخت پول به نقاشان گرافیتی، آنها را به رسمیت بشناسد. البته هدف این بود که هنرمندان خیابانی را مجاب کند فقط برای پروژههای سفارشی دولتی، از هنرشان استفاده کنند. ضمنا توافق شده بود که در صورت پیروی از دستورات، دولت از این دیوارها محافظت کند و هر گونه خسارت به آنها پیگرد قانونی داشته باشد. اما همه این قوانین و چهارچوبها مانع استقلال و دیده شدن چهرهی معترض هنر گرافیتی میشد، در نتیجه خیلی زود اعتبارش را از دست داد.
سازمان امور حمل و نقل شهری نیویورک نیز بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۵، حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون دلار برای پاک کردن گرافیتیها از شبکه حملونقل هزینه کرد اما اقداماتش بینتیجه ماند. یکی از ارقام سنگین که توسط این سازمان برای پاکسازی گرافیتی برای هر یک مترمربع صرف میشد، حدود ۷۵۰ دلار ذکر شده است که نسبت به آن زمان رقم قابل توجهی است.
یعنی هزینه تمامشده برای یک واگن قطار حدود ۷۸,۰۰۰ دلار میشد. برای پاک کردن گرافیتیها به آب با فشار بسیار بالا و نوعی مادهی شیمیایی خاص نیاز داشتند. در این میان هنرمند گرافیتی به نام بلِید (Blade)، از سال ۱۹۷۸ به بعد نزدیک به صد اثر هنری خود بر روی واگنهای قطار را از دست داد.
با این وجود این روش برای پاکسازی واگنهای قدیمیتر قطار، موسوم به تابوت که در دههی ۵۰ میلادی ساخته شده بود و همچنین واگن قطارهای صاف، تاثیری نداشت. در این قطارها تنها بخشهایی از گرافیتی پاک میشد و باقی قسمتهای فولادی واگنها در معرض زنگ زدگی قرار میگرفت که هم جلوه بدی داشت و هم هزینه بیشتری روی دست دولتها میگذاشت.
همچنین این عمل در برخی از کشورها با مجازات سنگینی همراه بود. برای مثال، هنرمندان در سنگاپور در معرض خطر زندانی شدن قرار گرفتند. میتوان گفت بسیاری از مراجع قضایی بیم آن را داشتند که این هنر جامعه را بهسوی پستی و زوال بکشاند.
سبکهای گرافیتی
صرف نظر از خوفی که سازمانها از اعتراضات هنرمندان داشتند، آثار شگرف گرافیتی میتوانند به بافتهای قدیمی محلات و یا مکانهای خاص زیبایی و نشاطی وصف نشدنی ببخشند. میتوانند علایق و تمدنها و تاریخ و فرهنگ هر محیط را به تصویر بکشند. برای نمونه گرافیتی در محلههای اسپانیایی زبان آمریکا، بسیار استادانه و دقیق کار میشود و به عنوان نوعی هنر شهری محبوب به شمار میآید. برخلاف مخالفتهای بسیار در آغاز پیدایش این هنر، رفته رفته هنر گرافیتی به طرز عجیبی در نیویورک به شهرت رسید.
آثار گرافیتی بزرگ با نقاشیهای استادانه و رنگارنگ، با اسپری بر روی دیوار ساختمانها و واگنهای قطار نقش بستند و چشمانداز شهری را تحت تأثیر قرار دادند. دنیای هنر نیز از این اجرای خارج از گود استقبال میکرد و این علت باعث گسترش این هنر میدانی شد. به طوری که هنرمندان بسته به موضوع و ابزار مورد استفاده، ایدههای خود را به سبکهای مختلفی روی دیوار اجرا میکردند که در ادامه به آنها اشاره شده است:
۱. امضا زنی Tag
تگ، امضای مخصوص هنرمندان این سبک است. ویژگی اینکار سرعت زیاد رسم آن است و ممکن است بر روی هر سطحی کشیده شود.
۲. ترو آپ Throw Up
نوشته و کلماتی که با طرح خاص نگارنده و در دو رنگ متفاوت، همراه با دورگیری کشیده میشود. مدت زمانی که هنرمند برای کشیده تروآپ صرف میکند بسیار کوتاه و معمولا کمتر از ۵ دقیقه است اما طرح نهایی بسیار چشمگیر و جذاب است.
۳. پنل Panel
آثار گرافیتی که بر روی دیواره بیرونی قطارهای شهری و دیوارههای کنار خیابان، اتوبانها و… به تصویر کشیده میشوند، پنل نام دارد.
۴. برچسب Sticker
برچسب یا استیکر، سریع ترین روش خلق آثار گرافیتی است. در این سبک هنرمند گرافیتی طرح مورد نظر خود را در محیطی غیر از خیابان، مانند کارگاه یا خانه میکشد و از آن به تعداد لازم پرینت میگیرد. سپس در مدت زمانی کوتاه آنها را روی سطوح مورد نظرش میچسباند.
۵. استنسیل Stencil
در این سبک هنرمند با استفاده از شابلونهایی که از قبل تهیه کرده، اثر مورد نظرش را توسط اسپری روی سطح مورد نظرش نقاشی میکند.
۶. سبک وحشی Wildstyle
«وایلد استایل» که معادل فارسی آن وحشی است، قدیمیترین و پیچیدهترین سبک گرافیتی به حساب میآید. این سبک عموما از طرحهای شلوغ ایجاد میشود. دارای حروف و نوشتهها، اشکال و فرمهای پیچیده است و به راحتی قابل خواندن و تشخیص نیستند.
Heaven .۷ دالان بهشت
در این سبک هنرمندان آثارشان را در مکانهای صعب العبور میکشند تا به این ترتیب دیرتر پاک شوند و بیشتر دیده شوند.
Blockbuster .۸
در سبک بلک باستر معمولا طرحها و دیوار نگارهها با حروف و کلمات در سایز بزرگ ایجاد میشوند. در این سبک سرعت عمل در نگارش بسیار مهم است.
نقش هیپ هاپ در گرافیتی
هیپ هاپ در آمریکا قدمتی طولانیتر از گرافیتی دارد اما در یک برهه زمانی نقش عمدهای در معرفی و شهرت و محبوبیت این هنر خیابانی داشت. هیپ هاپ از اوایل دهه هشتاد در اروپا شروع به پیشرفت کرد.
آهنگ «پِلَنت راک» از رپر مشهور آمریکا به نام بامباتا به شهرت جهانی رسیده بود و به این مناسبت دیوارنویسان گرافیتی در نیویورک برای نمایش آثار خود در گالریهای هنری به اروپا دعوت میشدند.
همزمان با این اتفاق موسیقی ضبط شد که در آن هنر هیپهاپ و نقاشی با اسپری از طریق تلویزیون و رسانه ترویج میشد. گرافیتی در کلیپهای ویدئویی مشهور، موزیکها و بعدها در کتابها به طور پیوسته به چشم میخورد و این فرصت شروع تازهای برای هنرمندان این رشته رقم زده بود.
حامیان رسانهای
رفته رفته رسانهها به این عرصه وارد شدند و فیلمهایی نظیر «استایل وارز» از تونی سیلور و هنری چالفانت، فیلم «وایلد استایل» از چارلی آهاران به حمایت از فرهنگ نقاشی با اسپری پرداختند.
کتاب هنری چالفانت و مارتا کوپر با عنوان «هنر زیرزمینی» خیلی سریع تبدیل به کتاب مقدس هنر گرافیتی برای هنرمندان جوان، از لسآنجلس تا آمستردام شد.
پس از آن نیز دومین کتاب چالفانت با عنوان «هنر قوطی اسپری» در سال ۱۹۸۷، این جنبش را به همه سرزمینهای دنیا معرفی کرد.
دیوارنویسان قدیمی از نیویورک در فستیوال کازموپولایت (Kosmopolite) در شهر بانیوله (Bagnolet) در نزدیکی پاریس، اقدام به کشیدن آثار خود در کنار نسلهای جوانتر اروپایی کردند. در این فستیوال، طیف گستردهای از فیلمهای مستند نظیر دیوارنویسان، تروماک، دستان کثیف و جنگ وحشی در ارتباط با علایق متفاوت هنرمندان گرافیتی ساخته شد که بسیار مورد استقبال عموم قرار گرفت.
به علاوه تعاملات بسیار خوبی بین دیوار نویسان هر دو قاره آمریکا و اروپا شکل گرفت و آنها از طریق اشتراک گذاری کتابچه های اختصاصی و عکسهای گرفته شده از آثارشان بر روی واگن قطارها و دیوارهای شهر بزرگترین جنبش هنری تمام دوران را به وجود آورده بودند. هماکنون نیز در سراسر دنیا جوانان زیادی در حال نقاشی دیوارهای شهرها با کمک اسپری هستند.
نقش نمایشگاهها در پذیرش گرافیتی
گالریهای هنری نیویورک در اوایل دههی ۸۰ میلادی نظیر فشن مودا، گالری فان متعلق به پتی آستور و سیدنی جنیس شروع به نمایش آثار گرافیتی بر روی بوم بهمنظور گشودن افقهای جدیدی به روی آنها کردند. این گالریها و همچنین گالریهای بعدی، عوامل مهمی در پذیرش این هنرمندان آمریکایی و اروپایی و همچنین گسترش دیوارنویسی در قارههای مجاور بودند.
خیلی زود جنبشی مبنی بر حمایت از این هنرمندان به راه افتاد و طرفداران آثار هنری در اروپا متوجه این جنبش شدند و با روی باز از این شیوهی هنری تازه استقبال کردند. در این دوران آثار متعددی از نقاشانی چون دوندی وایت، لی، زفیر، لیدی پینک (Lady Pink)، دِیز (Daze)، فیوچرا ۲۰۰۰ (Futura 2000)، کرش (Crash) و رامِلزی (Rammellzee) به نمایش درآمده و فروخته شدند.
نمایش آثار این نقاشان در هلند در موزهی فن بونینگن در روتردام (در سال ۱۹۸۳) و موزهی خرونینگر (در سال ۱۹۹۲) با عنوان «آمده از زیرزمین»، با انعکاس خبری بالایی همراه شد و منتقدان و کلکسیونرهای هنری با نظری مثبت در مورد این آثار صحبت میکردند. این رویدادها دست در دست هم دادند و تأثیر عمیقی بر توسعه و ترویج هنر خیابانی در اروپا گذاشتند.
مشاهیر گرافیتی
از مشهورترین آثار نقاشی خیابانی در جهان میتوان به:
- غول بوستون؛ اثر اوس گِمِئوس
- شرکت روبو؛ اثر جان رابرتسون موسوم به شاه روبو
- قومیتها؛ اثر ادواردو کوبرا
- نلسون ماندلا؛ اثر شپرد فری
- تاتوموندو؛ اثر کیت هرینگ
- نقاشیهای دیواری فیسبوک؛ اثر دیوید چو
- خدایا، کمکم کن تا این عشق کُشنده را حفظ کنم؛ اثر دیمیتری وروبل
- گلانداز؛ اثر بنکسی
- کِرَک ایز وَک؛ اثر کیت هرینگ
- و دختری با بادکنک؛ اثر بنکسی اشاره کرد.
در میان مشاهیر این حوزه هنری، بنکسی به دلیل وجود برخی ویژگیهای منحصر به فرد و پر از ابهام در شهرت از دیگران پیشی گرفته است. در ادامه مختصر درباره این هنرمند محبوب صحبت میکنیم.
کشورهای مطرح در عرصه گرافیتی
هر چقدر این هنر به دلیل ذات اغتشاش گر و معترضش مورد تایید و توجه دولتها نیست، مردم از آن خوب حمایت میکنند. این هنر در برخی از کشورها چنان رشد کرده که به یکی از پایگاههای گردشگری آن مکان تبدیل شده است. اینجا به کشورهایی که از این پتانسیل برای جذب توریست استفاده کردهاند اشاره میکنیم.
- مکزیکوسیتی یکی از کشورهایی است که به این هنر پر و بال داده است. دیوارهای عمومی این شهر مملو از تصاویری است که توسط هنرمندان گرافیتی کشیده شدند. البته برای گرافیتی کارهای مکزیکو سیتی به نمایش درآوردن تاریخ بر دیگر موارد اولویت دارد.
- لندن
- پراگ در جمهوری چک قرار دارد و هنرمندانش سعی دارند فرهنگ جامعه خود را از طریق تصاویر به مردم جهان نشان دهند.
- لیسبون در پرتغال؛ هنر مردم لیسبون در نمایشگاه سال 2011 پیش روی مخاطبان قرار گرفت.
- ووچ یکی از شهرهای لهستان است که روی دیوارهای ساختمانهای بلندش این هنر زیبا به چشم میخورد.
- بوگوتا پایتخت کلمبیا است. آثار یکی از هنرمندان این شهر به نام کریسپ مملو از مفاهیم و مضامین بومی آنجاست.
- نیویورک
- بیت اللحم در فلسطین است که آثار گرافیتی سیاسی و اجتماعی روی دیوارهایش نقش بسته.
- استانبول نیز با دیوارنگاریهای زیبای خود گردشگران را به تماشای خود کشانده است. استقلال، تانل، کاراکوی و کادی کوی محلههایی هستند که گرافیتیهای زیبایی بر دیوارهایشان نقش بسته است.
- بوئنوسآیرس پایتخت کشور آرژانتین مجسمه سازی در کنار گرافیتی بر این تنوع افزوده است. علاوه بر اینها در این کشور تصاویر مربوط به فوتبال نیز مورد توجه گرافیتی کاران است.
- پاریس در فرانسه،
- برلین در آلمان،
- مسکو در روسیه،
- بریستول در بریتانیا،
- سانتیاگو در شیلی
و برخی دیگر از مناطقی هستند که هنر گرافیتی را به چشم یک سرمایه ملی و فرهنگی میبینند و به آن بها میدهند.
بنکسی یک هوشیار در ابهام
اگر هویت آدمها را فقط اسم و فامیل و نام و نشان خانواده بدانیم، بله بنکسی هویتی مبهم دارد. به عقیده عدهای بنکسی هنرمندی است که شخصیتی مرموز دارد اما اتفاقی که در کف جامعه میافتد این است که این هنرمند بسیار بیشتر از هنرمندان دیگر محبوب و مورد توجه است. این نکته از آنجا سرچشمه میگیرد که هویت واقعی آدمها اعتقادات و باور هایشان است.
بنکسی هنرمندی است که آثارش مشخصا جهتگیریهای سیاسی و اجتماعی دارد. محتوا و درونمایهی بسیاری از کارهای او را مفاهیم ضد جنگ، ضدسرمایه داری، ضد فاشیسم، ضد امپریالیسم، آنارشیسم، نهیلیسم و اگزیستانسیالیسم و… تشکیل میدهد. او همچنین برخی از خصوصیات رذل انسانی را نیز بر نمی تابد و با هنر خود آنها را به کام نقد میکشد؛
طمع، بیچیزی، دورویی، ملال، بیهودگی، ناامیدی و از خود بیگانگی نمونهای از مفاهیمی است که بنکسی در آثار خود برجای گذاشته. او در برخی از کتابهایش نظرات صریح سیاسی نیز مطرح کرده است. او همواره دیدگاههای سیاسیش را در لفافهای از طنز بیان میکند و در جملهای معروف میگوید: «گاهی وضع موجود جهان آنقدر حالم را بد میکند که نمیتوانم بقیه پای سیبم را بخورم.»
شایعات و نظریات گوناگونی در مورد نام و نشان بنکسی وجود دارد اما این طور که از آثار این هنرمند بر میآید وحدت درون و ثبات شخصیتی است.
احتمالات و شایعات اما حاکی از آن است که نام واقعی بنکسی، رابین بنکس یا رابین گانینگهام است. او در ۲۸ ژوئیه سال ۱۹۷۳ در بریستول به دنیا آمد و در همین شهر بزرگ شد. پدر بنکسی یک تکنسین دستگاه فتوکپی بود و خود او مدتی شاگرد قصاب بود اما سرانجام طی دوران «شکوفایی اسپری» در اواخر دهه ۸۰ در بریستول با گرافیتی آشنا شد.» و چیزی که با اطمینان میتوان به هنرهای بنکسی نسبت داد تعهد او به تکنیک گرته برداری است.
بنکسی درباره هنر گرافیتی اینگونه گفته است: «از نظر برخی، ورود غیرقانونی به املاک دیگران و کشیدن نقاشی بر روی دیوارهای آن، ممکن است نوعی بیملاحظگی تلقی شود، اما در واقعیت ۳۰ سانتی مترمربع از مغز شما بهطور روزانه مورد هجوم گروهی از متخصصان تبلیغاتی قرار میگیرد. گرافیتی پاسخی کاملاً متناسب و درخور به اهداف دست نیافتنیِ فروخته شده از سوی جامعهای است که تنها به بدنامی و موقعیت خود فکر میکند. گرافیتی نمایی از یک بازار آزاد کنترل نشده است که هر آنچه شایستهی هنر باشد به آن میدهد.»
کرونا موضوع روز گرافیتیهای این روزها
همواره یکی از دغدغههای هنرمندان موضوع روز مردم جهان است. در دو سال گذشته مسئلهای که همه جهان را تحت الشعاع قرارداد ویروس کرونا بوده است. در این راستا گرافیت آرتیستهای همه دنیا برای همدلی و حمایت از مردم از طرحها و ایدههای خوب خود رونمایی کردند که واقعا جالب توجهاند .
دیوارنگاری در ایران
گرافیتی در ایران تاریخچهی طول درازی ندارد و به اواخر دهه پنجاه باز میگردد. این هنر در ایران نیز مانند بسیاری از کشورهای دنیا شامل سبکها و شیوههای مختلف است. گرافیتی در ایران زمان وقوع جنگ شامل مسائل ملی و اعتقادی و سیاسی میشد و پس از آن چهرهاش در سطح شهر کمرنگ شد. اما در عصر حاضر شاهد برخی زیباسازیهای فضای شهری به کمک این هنر رنگارنگ هستیم. دیوارنگاری در ایران به دو دسته مردمی و دولتی تبلیغ میشود که بخشی از آنها صرف تبلیغات و بخشی دیگر صرف پیاده سازی ایدههای جذاب و درخور انتشار میشود.