من ماتیلدا هستم دخترکی که عاشق تصویرسازی است و با عصای جادویی اش میتواند آنچه که روی کاغذ ترسیم می کند را بیرون بکشد و به دنیای واقعی هدیه کند.
در چهارمین هفته از سال جدید، به سراغ کارخانهی کوچک ماتیلدا رفتهایم.
ریحانه شیران، سازندهی محصولات کارخانه ماتیلدا، در مورد شکل گیری این ایده و نحوه ی خلق آثارش برایمان توضیح می دهد:
کارخانه ماتیلدا در فروردین سال ۱۳۹۹ در روزهای اولیه کرونا شکل گرفت.
ماتیلدا نام کتابی از رولد دال است، داستان دخترکی شجاع که در حل مشکلاتش بر خودش تکیه دارد.
فهرست عناوین نمایششخصیت الهام بخش
“«ماتیلدا وُرم وود» به همراه خانواده ی خود در روستایی کوچک در انگلیس زندگی می کند.
پدر و مادر ماتیلدا توجه چندانی به او نمی کنند و او به همین خاطر، دوستان قابل اعتماد و وفادار خود را در کتاب هایی پیدا می کند که هر روز بعد از ظهر در کتابخانه ی نزدیک محل زندگی اش می خواند.
هیچکس در خانه حتی متوجه بیرون رفتن های او نمی شود چرا که مادرش معمولا در حال بازی «بینگو» است و پدرش نیز مشغول فروختن ماشین های تقریبا از کار افتاده به مشتری های از همه جا بی خبر!
ماتیلدا در خانه دیده نمی شود، کسی به حرف هایش گوش نمی دهد و بیشتر اوقات نیز منظور او را اشتباه می فهمند.
با شروع مدرسه نیز، اوضاع چندان بهتر نمی شود چرا که در مدرسه ی او، لذت آموختن چیزهای جدید، جایش را به ترس از مدیری زورگو و مستبد داده است.
ماتیلدا را در مدرسه اذیت می کنند و او را دروغگو می خوانند.
البته او متحدینی نیز برای خودش پیدا می کند—بهترین دوستش «لَوِندِر» و معلمی مهربان به نام «خانم هانی»—اما آن ها نیز در مقابل زورگویی های مدیر مدرسه «خانم ترانچبال»حرفی برای گفتن ندارند.
در مدرسه به ماتیلدا گفته می شود که کسی نباید صدای دخترهای کوچک را بشنود؛ این که تیپ و ظاهر مهم تر از کتاب هاست و این که «من درست میگویم و تو اشتباه، من بزرگم و تو کوچک، و هیچ کاری نمی توانی دربارهاش بکنی.»
ماتیلدا اما دست روی دست نمی گذارد و کاری انجام می دهد.
او به جنگ با دنیایی می رود که در اساس برای ساکت نگه داشتن او طراحی شده است.
او شور زندگی را در قلب خود دارد. درست است، زندگی منصفانه نیست اما ماتیلدا به این راحتی ها تسلیم نمی شود.
این شخصیت با استفاده از فکر و تخیلش، خود را به یک قهرمان تبدیل می کند.”
من ماتیلدا هستم دخترکی که عاشق تصویرسازی است و با عصای جادویی اش میتواند آنچه که روی کاغذ ترسیم می کند را بیرون بکشد و به دنیای واقعی هدیه کند.
از سالهای اولیه هنرستان علاقه عجیبی به تصویرسازی و مجسمه سازی داشتم.
وقتی رشته تصویرسازی را در مقطع ارشد شروع کردم بازار اصلی برای ما کار با انتشارات های مختلف و تصویرسازی کتاب داستان بود.
نقطه عطف و الهام
یک روز در یک فروشگاه به یک ست چای خوری برخوردم که شکل خلاقانهی آن، الهام بخش من در ورود به دنیای حجم و مجسمه سازی بود.
یک ست چای خوری که در آن، گردن زرافه ای به زیبایی به دسته قوری و فنجان تبدیل شده بود.
برایم جالب بود چون تلفیقی از تصویرسازی و مجسمه سازی بود.
و از آنجایی که در رشته تصویرسازی تحصیل کرده بودم، ایده کاربردی کردن تصویرسازی هایم در ذهنم شکل گرفت و این جرقه ورود من به دنیای زیبای تصویرسازی کاربردی بود.
برای عملی کردن ایده ساخت کاراکترهایم، به دنبال پیدا کردن متریال متناسب با ایده های خود رفته و روی این ایده تمرکز کردم.
سالها گذشت تا اینکه آرام آرام به سمت ساخت شخصیت های کتاب هایم رفتم و به صورت جدی تصمیم به ساخت کاراکتر هایم گرفتم.
«کاراکترهایی در قالبها و کاربرد های مختلف.»
در کارخانه ماتیلدا هر تصویرسازی با داستان و کاربردی تعریف می شود.
من عاشق جان دادن به تصویرسازی هایم هستم.
علاقه شدیدم به خواندن کتاب در شب ها با بوی عود و شمع من را به سمت طراحی انواع بوکمارک و جاعودی کشاند.
و بزرگترین لذت ام جان دادن به ایده ها و رویاهای آدمهایی است که با شوق برایم ایده هایشان را تعریف میکنند .
تعداد زیادی از بوکمارک هایم تصاویر ذهنی سفارش دهنده ها در قالب کلمات است که با خط و سبک من خلق و ظاهر شدند .
چالش ها و دست انداز های مسیر
برای ما تصویرسازها (که در دنیای دوبعدی زندگی کرده ایم) در ورود به دنیای سه بعدی، که تمام وجوه یک اثر در آن دیده خواهد شد، بزرگ ترین چالش طراحی قوی و آشنایی با متریال های مختلف است.
این که بتوانی یک اثر را به درستی تجسم و خلق کنی.
و در این مسیر، همراهی و کمک های استاد علیرضا اوجی، نقش پررنگی در به ثمر رسیدن ایده هایم داشت.
همراه هم تعدادی از آثار ریحانه را میبینیم: