در پروژه امروز کاورهای موسیقی که توسط مجتبی ادیبی طراحی شده را با هم میبینیم که برای گروه داماهی، گروه خردل، گروه زان و امیرحسین شورچه در فاصله سال های 1395 تا 1400 طراحی شده اند.
یک ضرب المثل انگلیسی می گوید : هرگز یک کتاب را از روی جلد آن قضاوت نکنید..!
و البته که همین موضوع در مورد کاور موسیقی هم صدق می کند.
این موسیقی و محتوای آن است که اهمیت دارد، اما وقتی کاورهای موسیقی به خوبی طراحی شده باشند می توانند مخاطبان بیشتری را به سمت خود جلب کرده و از موسیقی، نمایشی بصری ارائه کنند.
یک کاور خوب می تواند به مخاطب انگیزه دهد تا موسیقی را بشنود و حتی اطلاعات بیشتری در مورد آن کسب کند.
در این پروژه، پای صحبت های مجتبی ادیبی در مورد نحوه خلق کاورهای موسیقی می نشینیم :
همیشه در کارهای طراحی خود همکاری با دوستان موزیسین و آهنگساز برایم اهمیت و جذابیتی منحصر به فرد داشته و دارد.
موسیقی برای من مقوله ی جذاب، متنوع و غیر قابل وصفیست که میتواند حالم را خوب کند.
به گذشته که نگاه میکنم ارتباط عمیق احساسی و عاطفی سراسر وجودم را در بر میگیرد، زمانی که برادرهایم همیشه نوار کاست هایی با نوا و صدای خواننده ها و موزیسن های مختلف از انواع سبک ها را در خانه پخش می کردند، با موسیقی آشنا شدم و ذهنم را برای گوش فرا دادن به موسیقی عادت دادند.
از آن زمان ها سالهای زیادی میگذرد و من به واسطه شغلم در سالهای اخیر خوشبختانه این شانس را پیدا کردم که بتوانم با دوستان موزیسین مستعدی آشنا و دوست شوم و با آنها همکاری کنم.
فرآیند طراحی کاورهای موسیقی، چالش ها و الهام بخش ها
پیدا کردن ایده اصلی ترین چالشی بوده که در تمام کارها با آن مواجه بوده ام.
گاهی وقت ها روند کار به سختی پیش می رود و گاهی اوقات خیلی سریع به ایده مرکزی می رسم.
پس از آن ارتباط بین حروف و تصویر از مهمترین چالشهایی است که همیشه در کار طراحی با آن دسته پنجه نرم می کنم.
درگیر شدن با فرم حروف برای من بسیار هیجان انگیز است.
در پروسه ی طراحی کاورهای موسیقی به جای اینکه از حروف کامپیوتری استفاده کنم، آنها را دوباره طراحی و بازسازی می کنم؛ به این دلیل که با آزادی عمل بیشتری کار را پیش ببرم و در عین حال این امکان را پیدا كنم که حروف و تصویر را هماهنگ و یکپارچه کنم.
به طورى كه نتوان اين دو را از هم جدا کرد و در نهایت ایدهای را كه در ذهنم شکل میگیرد راحتتر و بهتر پیاده سازی کنم.
در مورد الهام بخش ها باید بگویم، هر چیزی میتواند ایده دهنده و الهام بخش من باشد؛ دیدن یک فیلم، گوش سپردن به موسیقی و نگاه کردن به یک عکس و یا حتی خط خطی های بی معنا و بی هدفی که در روزمره سیاهه می کنم.
مطالب مرتبط :