واژهشناسیِ(Terminology) لیگچر(ligature)
در واژهشناسی فن تایپوگرافی به موارد زیادی برخورد میکنیم، یکی از این موردهای پرتکرار که عمدتا در کنار ترکینگ(tracking)، کرنینگ(kerning) و مباحث فضاسازی یا فاصلهگذاری(spacing) دیزاین استفاده میشود، لیگچر (Ligature) است. تقریبا در هر نقطهای از تایپوگرافی اصولی با این کلمه مواجه میشویم. شاید لغتنامهها بهترین منابع برای آشنایی با کلمهای باشند که هیچ اطلاعاتی نسبت به آن نداریم.
ligature:/ ˈlɪɡətʃ(ə)r / noun (technical) sth that is used for tying sth very thightly, for example to stop the loss of blood from a wound.
“چیزی که برای محکم بستن چیز دیگری، برای مثال جهت جلوگیری از خونریزی یک زخم استفاده میشود” که از فعل LIGATE میآید >
Ligate: / lɪˈɡeɪt / verb (medical) to tie up an artery or other blood vessel or tube in the body, with a ligature.
“(پزشکی) بستن یک جراحت یا هر شریان خون دیگر یا شکاف در بدن با یک لیگچر.
فراموش نکنیم که تنها چیزی که از متن بالا دستگیرمان میشود “دوختن” و “بخیه کردن” است، اما کلمات بیشتر اوقات نه در معنای لغوی خود بلکه در معنای مصطلح استفاده میشوند.
جالب است بدانید یکی از معانی مصطلح از کلمه لیگچر در موسیقی غربی است – که گاهی آن را لیگاتور مینامند – که در آن به اتصال یک یا چند نت، هنگام اجرا، در یک سیلاب لیگچر میگویند و جالبتر است بدانید در موسیقی ایرانی و در سازی مانند تار نیز اتصالات نتها از طریق مضراب ریز به یکدیگر وجود دارد.
سرنخهای ادبیاتی از لیگچر شاید راهگشای حرکت به سمت مفاهیم آن در دیزاین باشند اما برای آشنایی کامل باید لیگچر در تایپوگرافی را بررسی کنیم.
بررسی اجمالی لیگچر در خطوط منشعب از لاتین
یکی از خطاهای معمول در تایپوگرافی لاتین که چه در سیستم حروفچینی سربی در سالیان پیش و چه در دنیای دیجیتال، حتی در محصولات بهترین ناشران و بزرگترین روزنامهها وجود دارد، قرارگیری حروف در کنار تعدادی از حروف دیگر است که در محدودهی بلاکهی خود که طبیعتا مستطیل شکل است، دارای فضای خالی هستند؛ مثلا زمانی که در سیستم حروفچینی سربی، حرف “i” در کنار حرف “f” قرار میگرفت، به دلیل بلاکه بودن و فضای خالی زیر بازوی “f” یک فضای منفی در کلمه به وجود میآمد که علاوه بر ایجاد سکتهی شدید در پروسهی خواندن برای خواننده متن، فضای بصری بدی را نیز ایجاد میکرد.
این مشکل در حروف رومی وجود داشت، ولی در حروف ایتالیک به یک معضل تبدیل میشد.
همین قرارگیری در سیستم دیجیتال نیز با کم کردن فاصله بین دو حرف باعث برخورد بازوی “f” به نقطهی “i” و روی هم قرارگرفتن این دو میشود که در اصطلاح به آن “overlap” میگوییم. این اورلپها در حروف ایتالیک به وارد شدن “f” به دو سمت خود منجر میشود.
لذا قدرت خلاقه به این فکر افتاد که این دو کاراکتر را در یک بلاک سربی طراحی کند. در واقع لیگیچر در تایپوگرافی به معنای طراحی ترکیب دو یا چند حرف در یک بلاک یا امروزه، در یک گلیف است.
یکی دیگر از دلایل طراحی لیگچرها این است که در چاپهایی که از مرکب مایع استفاده میکردند، در سایزهای کوچک و در فواصل نزدیک، بعد از برخورد سطح کاغذ با حروف، پراکندگی جوهر باعث چسبندگی برخی از کاراکترها میشد. به این دلیل برای جلوگیری از چسبندگیهای غیرارادی در پروسهی دیزاین، تصمیم به طراحی گلیفی شد که این چسبندگی با فکر قبلی اتفاق بیفتد.
حرف “f” به احتمال زیاد به فضاهای بعد از خود در حروف “f, b, h, i, j, k, l” تجاوز میکند و همچنین با علامتهای نقل قول و پرانتزها نیز برخورد خواهد داشت.
لیگچرها در طول تاریخ با توجه به نیازهای خط محلی نیز به خط لاتین اضافه میشدند، در واقع اقلیم جغرافیایی بود که مشخص میکرد که چه لیگچری تولید و استفاده شود.
حال با هم به بررسی دست به دست شدن فن تایپوگرافی و اضافه شدن لیگچرهای محلی میپردازیم. برای مثال یک “fj” و یک “æ” در زبان نروژی و دانمارکی برای کلماتی مانند “fjord” به معنای فلات و “nær” به معنای نزدیک اضافه شد. در فرانسه یک “œ” و در آلمان یک “ß” (که به آن Eszet یا double-s گفته میشود) برای تلفظ بعضی حروف با تاکید زیاد به کار گرفته شد.
اما به طور معمول یک اوپن تایپ(Open Type) استاندارد امروزی شامل پنج لیگچر “ff, ffi, ffl, fl, fi”، گاهی اوقات لیگچرهای اسکاندیناوی “fj, ffj” و لیگچرهایی با اوصاف تزئینی مانند “ct, st” میباشد.
با استفاده از لیگچر در حروفچینی در واقع تایپوگرافر دو چیز را کنترل میکرد، زمان و فضای خالی بین حروف.
جالبترین نکته شاید برای ما استفادهکنندگان از خط یا فونت فارسی این است که فکر میکنیم چون این سیستم برای خط لاتین طراحی شده است، خود غربیها به هیچ مشکلی برخورد نکردهاند؛ که این خود اشتباه بزرگی است. چنانچه میبینید که ضعفهایی وجود داشته که به مرور زمان تا حد ممکن بهبود یافتهاند.
بررسی اجمالی لیگچر در خط فارسی
با یادآوری مثال لیگچر در موسیقی غربی و وجود هممفهومی ایرانی برای آن، حال میخواهیم این مبحث را در نوشتار فارسی بررسی کنیم و به یاد داشته باشیم که به تعریفی جامع برای لیگچر در تایپوگرافی رسیدیم: لیگچر را ترکیب دو یا چند حرف به صورت یک ترکیب تعریف کردیم.
یکی از تمرینات اولیه برای خوشنویسها(که صفحات بسیاری از آن حتی از خوشنویسان بزرگ وجود دارد)، تمرین مفردات حروف است که در واقع در این قطعات خوشنویس تمرین میکند که ترکیبهای حرفی چگونه در بهترین شکل با هم نوشته میشوند. در واقع خوشنویس برای کلمه “حُجَج” از یک ترکیب حرفی استفاده میکند.
پس عملا استفاده از تکحرفها در کنار یکدیگر که اساس تایپوگرافی غربی است، زیر سوال بردن اصول نوشتار فارسی و از بین بردن یکی از مهمترین ویژگیهای زیباییشناسانه آن در فونت فارسی است. به هرحال با ورود تکنولوژیهای جدید، ناگزیر، این خط تن به سیستمی داد که به هیچ عنوان برای آن طراحی و پردازش نشده بود. همرسانی این خط با سیستم حروف سربی را شاید بتوان با تکنولوژی چاپ سنگی مقایسه کرد که به تغییر عرض قلم از 6 دانگ به 5 دانگ منجر شد اما در این مورد مشکل کمی اساسیتر به نظر میرسید.
به دلایل بالا پس از استفادهی بلاکه از حروف مشکلات فراوانی در نوع چیدمان حروف، فواصل و زیبایی ترکیبهای حرفی به وجود آمد. برای مثال فاصلهی زائد بین کاراکترهای “ر” و “ا” که از همان زمان پیش آمد، دقیقا مشکلی است که حروف “f” و “i” در کنار یکدیگر دارند. حال در نمونههای اولیه دیده شده است که طراح حروف با ترکیب “ر” و “ا” در یک قطعه سربی این مشکل را حل کرده و این همان لیگچر است و البته شباهتی مفهومی به ترکیبهای حروف در خوشنویسی دارد.
در طراحیهای تایپهای دیگر دیده میشود که برای مثال “م” و “ح” در کلمه “محمد” تبدیل به دو حرف سوار بر روی هم شدهاند. در واقع “محـ” در یک ترکیب طراحی شدهاند که بازگشت به سنت خوشنویسی به نام “سوارهنویسی” و همان لغت مصطلح، لیگچر غربیهاست. میتوان نتیجه گرفت، که استفاده از لیگچرها در طراحی تایپ و تایپوگرافی فارسی بازگشت به اصل و روح این خط است.
تقسیمبندی لیگچرها
دیدیم که استفاده و طراحی لیگچرها در لاتین و فارسی عمدتا به خاطر مسائل فنی و مشکلات بوده است و در این بین لیگچرهایی صرفا تزئینی هم وجود داشتهاند. با این حال که همه لیگچرها در تمامی خطوط جهان منجر به زیبایی بصری میشوند اما میتوان آنها را به دو دستهی تزئینی(Decorative) و فنی(Technical) دستهبندی کرد. برای مثال لیگچر ترکیب s + t – که گاهی نیز به اختصار برای کلمهی saint هم استفاده میشود – صرفا یک کاراکتر تزئینی است که اگر حتی به صورت تکتک یعنی”st” هم استفاده میشد مشکلی ایجاد نمیکرد ولی لیگچر “fi” اگر وجود نمیداشت باعث مشکلاتی که قبلا در موردشان بحث کردیم میشد و دارای جنبهی فنی بود.
در تایپوگرافی فارسی نیز چنین شرایطی را داریم. لیگچرِ “را” یک لیگچر فنی و برای بهبود فاصلهی دو حرف است ولی در مقابل “محـ” صرفا یک گلیف تزئینی است. از لیگچرهای تزئینی که با اغلب تایپفیسها دیدهایم میتوان به “الله” اشاره کرد که به طور جداگانه طراحی میشود. این دکوراتیو بودن نه به معنای بیهدفی است بلکه هدف از استفاده و طراحی آن نزدیکی به روح خط فارسی است که یادآور ترکیبهای حروف در خوشنویسی است.( TYPE (18) و TYPE (20) و 6778577087_12daa729e3_b)
میتوان نتیجه گرفت یک لیگچر خوب لاتین برای تصحیح تناقضها و مشکلات طراحی میشود و چنانچه در ادامه خواهیم گفت لیگچرهای تزئینی لاتین مانند “st.” با ظاهری ویژه، که بدون شک زیبا هستند میتوانند خیلی انگشتنما باشند و حواسپرتی بزرگی را برای خواننده متن به وجود آورند. برعکس، استفاده از لیگچرهای تزئینی تایپ فارسی علاوه بر کم کردن خطاهای فنی بالقوه، باعث نزدیک شدن نتیجه دیزاین به اصول خوشنویسی و زیباییشناسی خط است.
لازم به ذکر است که دستهبندیهای مختلفی برای لیگچرهای لاتین وجود دارد از جمله تاریخی، متنی، محلی و … که از بیان آنها صرف نظر شده است و به بعدی تالیفی از منظر نگارنده نگاه شده است که در تمامی خطوط قابل بررسی باشند.
تاثیرات لیگچرها در خوانایی و خوانش
حروف در تایپوگرافی دو نوع خوانایی داریم، Readability و legibility. در این مقاله نیز از readability و legibility به ترتیب با واژگان “خوانش” و “خوانایی” استفاده میکنیم. خوانایی به معنای توانایی شناخت راحت حروف به صورت مفرد و خوانش به معنای توانایی شناخت گروههای حرفی در کنار یکدیگر است که اولی وظایف تایپدیزاینر است و دومی عمدتا با تصمیمات تایپوگرافر یا همان استفادهکننده از متن امکانپذیر است. حال با توجه به دو مورد بالا میخواهیم استفاده از لیگچرها را در متون بررسی کنیم.
چشم ما کاراکترها را به صورت تکتک نمبیند بلکه گروههایی از حروف را میبیند و ذهن ما نبست به آنچه که از پیش تجربه دارد کلمهها را از سبملهای نوشتاری برداشت میکند. برای دلالت بر این موضوع نخستین سالهای اولیهی روخوانی کودک را مبنییم که بسیار شمرده و با تمرکز بالا و دست گذاشتن زیر خطوط متن را دنبال میکند ولی به مرور زمان سرعت آن بیشتر و بشترمیشود و چشم و ذهن او با گروههای حرفی بیتشری آشنا میشود. دلیل دوم بر این موضوع این است که همین چند لحظه پیش چشم شما گروه حرفی متشکل از حروف “م، ی، ب، ی، ن، ی، م”، را دید و ذهن شما آن را میبینیم خواند ولی متوجه جابجایی و حذف حروف در آن نشدید و البته چند کلمهی دیگر نیز در سطرهای بالا همین وضعیت را دارند.
حال وظیفهی اصلی تایپوگرافر این است که بتواند به مخاطب کمک کند که این گروههای حرفی را راحتتر بیابد.
یکی از اصول اولیه و ثابت شده در پروسه خواندن این است که هرچه فاصلهی کاراکترها کم شود سرعت خواندن بالا میرود – البته تا جایی که به یکدیگر برخورد نکنند – دقیقا به طور طبیعی لیگچر زمانی اتفاق میافتد که تایپوگرافر بخواهد تنگترین فاصلهی ممکن را استفاده کند. شاید بتوان به نکتهای از ژان شیکولد تایپوگرافر آلمانی اشاره کرد که میگوید “Tight but not tiuching”، بدین معنا که فاصلهی حروف باید تنگ باشد اما غیر چسبان.
با توجه به دو مورد بالا، یعنی یک آشنایی ما با گروههای حرفی و دو تاثیر مثبت فاصله کم در سرعت خوانش و البته با فرض این که طراح تایپ، لیگچر را با دانشی کافی برای داشتن فرمی روان و زیبا طراحی میکند، لیگچر را باید عاملی اساسی در بالا رفتن سرعت خواندن متن بدانیم.
در فارسی علاوه بر موارد یاد شده، لیگچرها اصولا در دستنویسهای ما نیز رخ میدهند و معمولا ما ترجیح میدهیم کلمات را به نوعی بنویسیم که بتوانیم استخوانبندی حروف را بدون برداشتن دست از روی کاغذ ترسیم کنیم و فقط برای نقطهگذاری، اثرگذار از اثرپذیر جدا شود.
چیزی که در کلمهی “محمد” مشهود است.
تنها یادآوری این نکته بسیار ضروری است که برخی از گروههای حرفی با توجه به گذر زمان در طول تاریخ گم شدهاند، حاصل ذوقی فردی بودهاند و یا به دلیل سخت کردن پروسه خواندن، زودتر از آنچه فکر کنید در اصول و قوائد خوشنویسی از کاربرد ساقط شدهاند. استفاده از ترکیبهای حرفی یا به عبارت بهتر لیگچرهایی که بسیار بسیار از ذهنیت ما نسبت به نوشتار استاندارد دوراند، نه تنها عمل خواندن را متن را کند میکند بلکه ذهن خواننده را معطوف خود کرده و متن را از وظیفهی اصلی خود یعنی انتقال مفاهیم دور میکند.
اگر به دنبال بالابردن سرعت خوانش متن – readability – یا به عبارت بهتر بالابردن بهرهوری تایپ خود هستید، از لیگچرها درست و بهجا استفاده کنید و اگر تمایلی به استفاده از هیچ لیگچری ندارید – که قطعا آن هم میتواند خروجی خوبی داشته باشد – سراغ تایپفیسهایی بروید که نیازی به لیگچر ندارند.
آیا لیگچر ایدهآل خط فارسی است؟
این یک سوال بسیار سخت و تا حدی غیرقابل پاسخ است. سیستم تحمیل شده بر خط فارسی که امروز من در حال تایپ کردن با آن هستم آسیب جدی به روح خط وارد کرده است.
شاید هیچگاه – یا حداقل به زودی زود – در تایپوگرافی فارسی شاهد ترکیبهای زیبای خوشنویسانهی ایرانی نباشیم؛ اما به یاد داشته باشیم، که این سیستم با هرآنچه که به عنوان استاندارد نشر و روزمره ما به کار میرود، خوب یا بد، سالیان سال است که اصول را از خطوط سنتی دریافت کرده و درون خود پرورش داده است و حاصل تایپهای امروزی از تلاش و کوشش طراحان تایپ و نه خوشنویسان و زیبانویسان است.
تایپوگرافی در تمام انواع خود اعم از حروف سربی، لتراست، ماشین تحریر و سیستم نشر خانگی همواره به عنوان یک تکنولوژی وارد زندگی ما شده است. همیشه طراحان تایپ – که در طول تاریخ یا صنعتگر بودهاند یا با صنعتگری همکاری داشتهاند – برای عقب نماندن از تکنولوژی مجبور به بهینهسازی خط برای انطباق با تکنولوژی بودهاند؛ گاه با آسیبزدن و گاه با سروسامان دادن به آن؛ اما اکنون به لطف فضای دیجیتال و انواع و اقسام برنامهنویسی در صنعت تایپدیزاین امکان بهرهوری دوچندان از تایپ وجود دارد و امروز بهترین زمان است که اصول نوشتار فارسی را به تایپوگرافی فارسی بازگردانیم.
لیگچر در طراحی تایپ یا در پروسهی دیزاین و چیدمان متن تنها یک مرهم برای زخمهای وارده بر روح نوشتار فارسی در تایپوگرافی است.
ترجمه و تحقیق :
مهدی مجیدی / سهاستودیو
تیرماه یکهزاروسیصدونودوهفت
منابع مورد استفاده برای مطالعه تایپوگرافی غربی
>
What is typography > David Jury > RotoVision > 2010
The elements of typographic Style > Robert Bringhurst > Hartly and Marks >