آیا باید از فریلنسری دست بکشید؟ این پرسشی است که بسیاری از خلاقان امروز با آن دستوپنجه نرم میکنند؛ تصمیمی سخت و گاهی دردناک. یکی از خوانندگان برای ما نوشته بود: «سه سال است فریلنسرم، اما همیشه حس میکنم برای تکهنانی تلاش میکنم. آزادی را دوست دارم اما خسته و بیپولم. هر پروژه حالت بقاست. وقتش رسیده قبول کنم این مسیر مال من نیست؟»
اگر با خواندن این جملات سر تکان میدهید، تنها نیستید. چند سال اخیر برای فریلنسرهای صنایع خلاق بسیار سخت بوده است. هوش مصنوعی، نااطمینانی اقتصادی، بودجههای محدودتر و رقابت شدید باعث شدهاند بسیاری فکر کنند آیا رؤیای استقلال ارزش این همه اضطراب را دارد؟
اما نکته اینجاست: سختی کشیدن همیشه به معنای کنار گذاشتن کار نیست. گاهی یعنی باید مسیرتان را عوض کنید، رویکردتان را اصلاح کنید، یا فقط زمان بیشتری به خود بدهید. برای کمک به کسانی که با این سؤال دستوپنجه نرم میکنند، سراغ خلاقانی در اینستاگرام رفتیم که دقیقاً در همین نقطهای بودهاند که شما هستید.

زمان بیشتری بدهید
بگذارید با چیزی شروع کنیم که خیلیها دوست ندارند بشنوند، اما لازم است: سه سال واقعاً مدت زیادی نیست. همانطور که تصویرگر اولی هرست میگوید: «این زمان کافی برای اینکه خودت را کاملاً جا بیندازی نیست. فریلنسری همیشه مسیر سختی است، اما همانطور که این فرد گفته، آزادی و پاداش بالقوهاش بسیار بزرگ است.»
طراح گرافیک کیت دادز هم موافق است و تجربهای مشابه داشته: «من خودم تقریباً همینجا بودم بعد از یک سال وحشتناک در ۲۰۲۴، اما امسال در مسیر بهترین سال مالیام طی ۱۲ سال فریلنسری هستم.» او ادامه میدهد: «قطعاً چیزی به نام صبر کردن و کنار نکشیدن وجود دارد.»
اما او میپذیرد که این کار آسان نیست. ناامیدی خلاقیت را میکشد. وقتی هر سفارش حکم مرگوزندگی دارد، انجام بهترین کار یا تصمیمگیری استراتژیک ناممکن میشود.
او توضیح میدهد: «من چهار سال تماموقت در تبلیغات کار میکردم در حالی که در کنار آن شغل تصویرگری فریلنس را میساختم. داشتن آن شغل روزانه فشار مالی را از من برداشت و به من اجازه داد فریلنسری را کشف کنم. وقتی فریلنسری تنها منبع درآمدت باشد، فقط ناامیدی تولید میکند.»
تیم ایزلی، مدیر هنری، موافق است: «اگر برای “تکهنانی” میجنگید، احتمالاً فریلنسری تماموقت برایتان مناسب نیست. یادتان باشد همیشه میتوانید در کنار یک شغل پارهوقت، پروژههای کوچک انجام دهید. هیچ ایرادی ندارد که برای پرداخت قبوض کار پارهوقت داشته باشید تا بتوانید پروژههای فریلنسری دلخواهتان را انتخاب کنید.»
همانطور که هنرمند مِل لَنگتن میگوید: «هیچوقت از داشتن یک کار جانبی برای سرپا نگهداشتن خود نترسید. این شکست نیست؛ بخشی از مراقبت از خود و حفظ رؤیاست.»
بیشتر بخوانید: نه، اشتباه نمیکنید؛ اوضاع برای تصویرگران این روزها واقعاً سخت شده است
مثل یک صاحب کسبوکار فکر کنید
یک حقیقت ناخوشایند دیگر: اینکه در کارتان فوقالعاده باشید، لزوماً به معنی این نیست که در ادارهٔ یک کسبوکار هم خوب هستید. فریلنسری مهارتهایی میخواهد که هیچ ربطی به طراحی، تصویرگری یا عکاسی ندارد، و بسیاری از خلاقان همینجا گیر میکنند.
به همین دلیل، امی اسلاتم—طراح و تصویرگر—توصیه میکند کل ذهنیتتان را تغییر دهید. او میگوید: «خودتان را بیشتر یک صاحب کسبوکار بدانید تا یک فریلنسر. فعالانه شبکهسازی کنید، بازاریابی کنید، ارتباط بگیرید و خودتان را بهعنوان متخصصی که یک مشکل مشخص را حل میکند معرفی کنید.»
این کار به شما کمک میکند با چرخهٔ «مدتهای پرکار / مدتهای بیکار» کنار بیایید—یکی از بیرحمانهترین ویژگیهای فریلنسری. چون همانطور که الی فاستر، تصویرگر و انیماتور، اشاره میکند، پیدا کردن تعادل بین انجام کار و پیدا کردن کار، خودش یک کار تماموقت است. او میگوید: «وقتی درگیر دویدن برای کار هستید، سخت است زمان برای ارتباطگیری پیدا کنید. اما وقتی پروژه تمام میشود، ناگهان وارد حالت وحشت میشوید. وقتی فریلنسری برای من خوب کار میکند، زمانی است که ایمیلهای سرد، تولید محتوا و… را وارد روتینم کردهام و پروژهٔ بعدی قبل از پایانِ پروژهٔ فعلی در صف است.»
مریَم السادا، طراح برند و بستهبندی، اضافه میکند که فقط پیدا کردن مشتری جدید مهم نیست: «برای مشتریان فعلی وقت و انرژی بگذارید تا همیشه مشتاق همکاری دوباره با شما باشند یا شما را معرفی کنند.»
ریچی ملدروم، مشاور استراتژی برند، معتقد است حتی واژگان هم اهمیت دارند. او میگوید: «پیشنهاد میکنم از معرفی خودتان بهعنوان فریلنسر فاصله بگیرید. این کلمه تداعیکنندهٔ کار سریع، ارزان و قابلتعویض است. “طراح مستقل” گزینهٔ بهتری است.»
درآمدتان را متنوع کنید
مهم نیست چقدر بااستعداد باشید؛ در نهایت گذاشتن همهٔ تخممرغها در یک سبد پرریسک است. بنابراین لوئیز-مانوئل لمبرشتس، هنرمند و تصویرگر، توصیه میکند بار را توزیع کنید: «میتوانید تصویرسازی کنید، کتاب بسازید، نقاشی دیواری بزنید، دوره و کارگاه بدهید، آثار هنری خلق و در نمایشگاهها بفروشید، چاپ و محصولات هنری تولید کنید و…»
مِل هم این را با تجربه یاد گرفته است: «واقعاً مجبور شدم مسیرم را عوض کنم، ببینم چه چیزی جواب میدهد و چه چیزی نمیدهد، چه چیزی خوشحالم میکند و چه چیزی نه. بیشتر کارهایی که در پنج سال گذشته انجام دادهام چیزهایی بوده که هرگز تصورش را هم نمیکردم، و اغلب بیرون از منطقهٔ امنم.»
در همین حال، تصویرگر پریسیلا تای پناهگاه خود را در آموزش پیدا کرده است: «وقتی دورهٔ کمکاری میرسد، به برگزاری کارگاهها و کلاسها در مدارس برمیگردم. شاید کار براق و هیجانانگیزی نباشد، اما میتواند درآمدزا باشد و دیدگاه تازهای به مسیر فریلنس بدهد.»
به یاد بیاورید چرا شروع کردید
وقتی خسته و بیپول هستید، راحت فراموش میکنید چه چیزی شما را به فریلنسری کشاند. لِنارت منکهاوس، تصویرگر، معتقد است تصمیم به هدف شما برمیگردد: «به نظرم نباید فقط برای فریلنسر بودن، فریلنسر شوید، بلکه به خاطر کاری که واقعاً میخواهید انجام دهید. در نهایت همه چیز به یک سوال میرسد: چقدر واقعاً میخواهید این حرفه را دنبال کنید، و آزادی چقدر برایتان مهم است؟»
جک ویلیام مارتیندیل، تصویرگر و طراح، دیدگاه دیگری دارد: «فراموش نکنیم که وقتی بچه بودیم، برای پول نقاشی نمیکشیدیم؛ این کار را میکردیم چون خوشحالمان میکرد. در حالی که غذا گذاشتن روی میز مهم است، حفظ عشق به هنر هم مهم است.»
و وقتی اوضاع سخت میشود؟ طراح برند، استیو کرنتز، آن را آزمونی برای شخصیت میداند: «اگر از چالش یا آزادی انجام کار به روش خودتان لذت نمیبرید، شاید فریلنسری برای شما نباشد. و این اشکالی ندارد؛ سخت است. اما وقتی همه چیز بالاخره رو به راه شود، بهترین تصمیم زندگیتان خواهد بود.»
بیشتر بخوانید: چگونه فریلنسر شویم؟ ۱۱ نکته کلیدی برای شروع و پیشرفت در دنیای کار آزاد
جواب چیست؟
پس، آیا باید کنار بکشید؟ پاسخ صادقانه این است: شاید. اما احتمالاً نه هنوز.
اگر سه سال گذشته و مدام از نظر مالی استرس دارید، این نشانهٔ این است که چیزی باید تغییر کند. اما این لزوماً به معنی رها کردن کامل فریلنسری نیست. شاید یعنی باید یک کار پارهوقت پیدا کنید تا فشار کم شود. شاید یعنی باید منابع درآمد را متنوع کنید. شاید یعنی باید پورتفولیوی خود را اصلاح کنید یا استراتژیکتر پروژه انتخاب کنید.
اما کدام مسیر را باید انتخاب کنید؟ پریسیلا در اینجا نصیحت خوبی دارد: «در این روزگار انعطافپذیری مهم است، اما تغییر مسیر زیاد و مکرر میتواند بینظمی تلقی شود. نکته این است که بدانید لنگرهای اصلی کار شما چیست—قلب و جان کارتان کجاست؟ و کجاها آمادهٔ انعطاف هستید؟»
واقعیت این است که مسیر درست برای همه یکسان نیست. بعضیها با عدم قطعیت و تنوع فریلنسری شکوفا میشوند. بعضی دیگر با ثبات یک حقوق ثابت بهتر کار میکنند. هیچکدام اشتباه نیست.
آنچه مهم است، صداقت با خود دربارهٔ نیازهای عملی و احساسیتان است. اگر فریلنسری با وجود تلاش زیاد، شما را بدبخت کرده است، هیچ ایرادی ندارد که مسیر دیگری انتخاب کنید. استخدام شدن شکست نیست؛ فقط راه دیگری برای استفاده از استعدادهای شماست.
اما اگر هنوز آن جرقه را حس میکنید—اگر فکر رها کردن باعث دلدردتان میشود—پس رهایش نکنید. رویکردتان را تغییر دهید، حمایت بگیرید، و اجازه دهید مسیرتان متفاوت به نظر برسد. چون فریلنسری نسخهٔ واحد ندارد، و سختی کشیدن به این معنا نیست که راه را اشتباه میروید.
گاهی فقط یعنی هنوز در حال یادگیری هستید. و این کاملاً طبیعی است.
منبع: +

