سالهاست که خطوط و نقش و نگارها در کنارهم تصاویری بدیع میآفرینند. خوشنویسان، طراحانگرافیک و تایپوگرافرها، به شکلهای مختلف تلاش میکنند تا با آمیزش حروف و نقش و نگارها، تصاویری مفهومی و جدید خلق کنند.
وحید یعقوبلو، هنرمند پروژه این هفته روزرنگ، با وجود تمام چالشها، به سراغ خط نستعلیق رفته است و در حالیکه همه فکر میکردند خلاقیت در این زمینه پایان یافته، توانسته است راه خودش را پیدا کند. وحید برایمان از چالشها و زیباییهای این مسیر میگوید:
«این پروژه بیشتر همنشینی مسالمتآمیز خط و نقش است، کار با خط نستعلیق اعم از تزئین یا تغییر، کار چالشبرانگیزی است. نستعلیق خطی است که از سالهای دور وجود داشته، با تغییرات در هر دوره تکامل یافته و به عنوان یک خط بیعیب و نقص به دست ما رسیده است. برای همین ایجاد هر نوع تغییری درآن، مانند اضافه یا کمکردن از این خط جرات و جسارت لازم دارد.»
«چند سالی است که درگیر حروف تزئینی هستم ولی همیشه از رفتن به سراغ نستعلیق شک و تردید داشتم. تا اینکه تصمیم گرفتم ابتدا اصول نوشتاری این خط را یاد بگیرم و بعد سراغ تغییر یا تزئین به شکلی که مد نظرم هست بروم.»
ماجراجویی با خط نستعلیق
«اینکه چگونه حروف نستعلیق را با حفظ اصول و قواعد این خط به شکل تزئینی ارائه بدهم، شروع ماجراجویی جالبی بود. معمولا تزئین (تزئین اصولی) درحروف یا تایپوگرافی کار راحتی نیست و اگر حروف از جنس نستعلیق باشد، کار سختتر هم میشود.
در نهایت با بررسی و مطالعه و ایجاد فضاهای مختلف به چیزی که میخواستم رسیدم.»
«اینجا دیگر تزئین فقط برای پرکردن فضای منفی یا فقط برای زیبایی خط، نقش ایفا نمیکند، بلکه تزئین جزئی از استخوانبندی حروف شده و با حفظ قوائد نستعلیق شخصیت جدیدی پیدا میکند. حالا نستعلیق دیگر یک خط صرف نیست و با شمایل جدیدی که پیداکرده این اجازه را میدهد که هربار در موضوعها و فضاهای مختلف شخصیت کلی آن مطابق با آن فضا دچار تغییر شود.»
الهام از طبیعت و آثار ملک محمد قزوینی
«آثار قدما همیشه منابع الهام خوبی هستند. برای من آثار ملک محمد قزوینی و تزئینات او در خط نستعلیق جذابیت بالایی دارد و نکاتی زیادی از آثار او یادگرفتهام. همچنین با الهام از طبیعت و بخصوص گلهای طبیعی، سعی کردم در نحوه برخوردم با نستعلیق فضای شخصی خودم را بوجود بیاورم.»
«این پروژه در کنار چالشهای فرمی و تزئینی در مراحل اولیه کار، چالش دیگری هم داشت و آن واکنش خوشنویسان این خط به نحوهی استفاده من از خط نستعلیق بود. خوشنویسان معمولا سخت از اصول و قوائد خوشنویسی خارج میشوند و مثل طراحان گرافیک همهچیز را براحتی به چالش نمیکشند. من منتظر انتقادها از طرف این قشر محترم بودم، اما بعد از انتشار تعدادی از نمونه های این پروژه، خوشبختانه استقبال خوبی داشتند. این نکته برایم بسیار مهم بود که در نهایت ختم به خیر شد.
هادی معزی طراح و کالیگرافر در مورد این پروژه میگوید: گفتهاند و شنیدهایم که نستعلیق دیگر جای کار ندارد، و عبارات و تحلیلهایی شبیه به این که فرم نستعلیق کارش تمام است. اما همانطور که میبینیم، هنوز فرمهایی تولید میشوند که در عین حفظ کلیت نستعلیق از نظر فرمی، می توانند تصویر متفاوتی از آن ارائه دهند.»
«در زمانهای به سر می بریم که بیشتر ارجاعات خوشنویسانهی اهالی گرافیک به خطوطی مثل ثلث و رقاع و معلی و دیوانیست که آن هم (عموما) به علت عدم آشناییِ فرد با استانداردهای هر خط، در بیشتر موارد ارتکاب اتفاق میافتد و نه خلاقیت. بیشتر شاهدِ مُثلهشدن اندام رشکانگیز خطوط نامبرده هستیم تا به وجود آمدن اتفاقی جدید و احیانا چشم و دل نواز.»
«نکتهای که در مورد این پروژه میتوان گفت ایناست که اولا بهتر بود برای مفردات و ترکیبات پیرامون آن، منبع یا منابع حرفهای خط و خوشنویسی مورد استفاده قرار گیرد و بعد هم این که در همآغوشیِ اَشکال و حروف، از نقوشی استفاده شود که مثل بسیاری از نقوش نخنما نشده باشد و این مستلزم مطالعهی بصری هدفمند در نقوش ایرانیست تا در مرحله ی کاربردی شدن، کارها به استقلال تصویری دست یابند.»