وبسایت استودیو چپچین پروژه جدیدی است که به تازگی و همزمان با نهمین سالگرد تأسیس این استودیو رونمایی شده و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
این پروژه طراحی علاوه بر این که یک وبسایت جامع از آرشیو بهترین کارهای چپچین در طول یک دهه گذشته است، به عنوان یک اثر تعاملی و یک موتور جستجو نیز قابل توجه میباشد.
به این معنی که کاربر این وبسایت با یک قالب کلیشهای طراحی وبسایت روبرو نیست. چیزی به نام فهرست (menu) یا لیستی از بخشهای رایج یک وبسایت در آن دیده نمیشود.
در واقع، صفحه فرود (landing page) این وبسایت یک بوم سفید است که تنها حاوی یک تصویر پویا از لوگوهای مختلف استودیو چپچین و جملهای روبروی آن است.
این جمله که به شکل تصادفی با هر بار باز شدن وبسایت عوض میشود، مخاطب را به شکلی دعوت به کنش میکند:
دنبال چیزی می گردید؟
پروژهها، اشخاص، … را جستجو کنید. چه کاری از دستمان برمیآید؟
دنیای ما را کشف کنید. هر چیزی را از A تا Z امتحان کنید. یک چیزی تایپ کنید.
یک وبسایت با موتور جستجو؟؟
اینها چند نمونه از جملاتی هستند که در بدو امر کاربر این وبسایت را دعوت به تعامل و جستجو میکنند. از او میخواهد که به جای یافتن فهرست و کلیک کردن بر روی لینکهایی از قبیل works, about us, contact us, …، آزادانه هر چه میخواهد تایپ کند و نتایج جستجوی خود را ببیند.
در واقع، وبسایت استودیو چپچین مجهز به موتور جستجویی است که دسترسی به محتوای خود را با استفاده از انبوهی از کلیدواژه فراهم کرده است.
این کلیدواژهها طیف وسیعی از موضوعات و نامهایی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم به فعالیتهای چپچین مربوط میشوند را شامل میشود.
از دستهبندیهای رایجی مانند poster, video, logo و از این دست گرفته تا جستجو بر اساس سال تولید، رنگ غالب، تکنیک، اشکال هندسی، و موضوع، تمام آنچه که میتواند از ساحت کلام منتج به تصاویر موجود در این وبسایت شود پیشبینی شده است. اگر نام افراد، اشیاء و مکانها را هم به اینها اضافه کنیم متوجه میشویم که تجزیه و تحلیل کلامی تصاویر بارگذاری شده فرایند پر پیچ و خم و زمانبری را طی کرده است.
پیوند کار و زندگی
نکته قابل توجه اینجاست که چپچین تنها به نمایش آرشیو کارها و پروژههای استودیو بسنده نکرده و مجموعه قابل توجهی از تصاویر مربوط به پشت صحنهها، اتفاقات جانبی و عکسهای گروهی یا شخصی را هم به وبسایت خودش اضافه کرده است. تصاویری که شاید مربوط به هیچ پروژهای نباشند یا کلیدواژههای بسیار اندکی داشته باشند. در این صورت چطور می توان آنها را پیدا کرد؟ آیا ممکن است که هیچوقت آن کلمه بخصوص تایپ نشود و تصویر مربوطه نیز دیده نشود؟
داستان همین جاست که به نظر میرسد طراحان چپ چین تمایلی به تفکیک کار از زندگیشان ندارند. این را از عکسهای روزمرهای که به طور اتفاقی در وبسایت به آنها برمیخوریم میتوان فهمید.
نباید تعجب کنیم اگر در حین جستجوهایمان تصویر آشپزی کردنشان را در کنار تصویر یکی از پوسترهایشان ببینیم. آنها دوست دارند رو بازی کنند. پشت و روی پرده برای آنها دو دنیای متفاوت نیست.
چه بسا پشت پرده، یا هر آنچه که خروجی نهایی کارهایشان نیست را بیشتر هم دوست داشته باشند. در عین حال حس بازیگوشی و غافلگیری نیز در مواجهه با وبسایتشان به مخاطب منتقل میشود.
هرچقدر کاربر پویایی و خلاقیت بیشتری در انتخاب کلمات به خرج بدهد به نتایج غافلگیرکنندهتر و خوشایندتری خواهد رسید. او برای این کار به جای استفاده از ماوس باید با صفحه کلید کار کند.
برای شروع کافیست یکی از ۲۶ حرف از الفبای لاتین را تایپ کند تا پنجرهای به وسعت تمام واژه های مستتر در وبسایت به رویش باز شود، هر چند گویی کلمات بیشتری برای کاربران بازیگوش در گوشه ای پنهان شده است.
میزان تعامل مخاطب؟
اما پرسش قابل تأمل این است که چند درصد از کاربران به خود زحمت خواهند داد و وارد این بازی خواهند شد و از این موتور جستجو استفاده خواهند کرد؟
فضای هر روز سادهتر و قابل دسترس شدهتر اینترنت، از شبکههای مجازی گرفته تا وبسایتهای رنگارنگ، چه نوع کاربرانی را تربیت کردهاند؟
به نظر میرسد که فراگیرشدن فرهنگ مصرف گرایی در دنیای مجازی کاربران عجول و کم حوصله را در مواجهه با چنین وبسایتی پریشان و سرگشته بکند.
پرسش اساسی که استودیو چپچین با طراحی ساز و کار وبسایت خود مطرح کرده این است که در آخر رسالت طراحی (دیزاین) چه باید باشد؟ در خدمت مخاطب باشد یا او را به حرکت وادارد؟
برای دیدن پروژه ای از استودیو چپچین در روزرنگ اینجا کلیک کنید.