ونسان ونگوگ یا وینسنت یکی از بزرگان هنر پست امپرسیونیسم است. امپرسیونیسم، سبکی است که در آن نقاش به طبیعت رفته و چیزی که از منظره دریافت میکند را میکشد، در واقع آنها از روحشان برای کشیدن نقاشی استفاده میکنند. در این سبک اگر دو نقاش دریافتگرا رو به یک منظره مشخص بنشینند، ممکن است نقاشی هایشان زمین تا آسمان با یکدیگر فرق داشته باشد. در ادامه شرحی کوتاه از اپیزود اول از پادکست هنرمندان دیوانه را برایتان خواهیم گفت، رادیو روزرنگ را در پادگیرها دنبال کنید.
پادکست هنرمندان دیوانه: اپیزود اول؛ ونسان ونگوگ
ونسان ون گوگ امپرسیونیسم را به روش منحصربفرد خودش انجام میداد. او قلم را با حرکات تند و سریع روی بوم میکشید، چون اعتقاد داشت نقاشی باید سریع کشیده شود تا بتواند تخلیه انرژی و هیجان رو به مخاطب منتقل کند.
زندگی ونسان ونگوک
در مارس سال 1883 ونسان ونگوگ در یکی از روستاهای هلند متولد شد، او سه خواهر و برادر داشت که رابطه او با برادر کوچکترش به نام تئودورس بسیار صمیمانه بود. شخصیت ونگوگ در دوران کودکی بسیار آرام و گوشه گیر بود.
پدر و پدربزرگ او کشیش بودند. وینسنت تحت تاثیر شخصیت مذهبی که از پدرانش به او رسیده قرار گرفته و تصمیم گرفت کشیش شود. علاوه بر این کنار عمواش در زمینه فروش آثار نقاشی فعالیت میکرد. او در این زمینه بسیار موفق شد تا جایی که در سن 20 سالگی به درآمدی بیشتر از پدرش رسید. او در اوقات فراغتش هم از کشیش شدن غافل نشده و انجیل میخواند، حتی آن را به زبانهای مختلف ترجمه کرده میکرد.
اما بعد از اتفاقاتی مسیر زندگی ونسان عوض میشود. او دیگر به هنر به چشم یک کالای مصرفی برای پول درآوردن نگاه نکرده و ناخداگاه این حس را به مخاطبانش هم منتقل کرده و آنها را از خرید آثار هنری منصرف می کند. این تغییر نگرش برای او گران تمام شده و از کار اخراج می شود. تنهایی و افسردگی او در این زمان بسیار زیاد است.
بعد از این شکست تصمیم میگیرد به کشیش شدن جدیتر فکر کند، به همین خاطر به دانشگاه الهیات میرود ولی در آنجا هم ناکام مانده و ترک تحصیل میکند.
نقاشی
ونسان خیلی دیر متوجه استعدادش در نقاشی شد. او اصول اولیه طراحی را از فردی به نام کنستانتین هایزمن در پاریس یاد گرفت. اما شروع فعالیت هنری او به صورت حرفه ای از سن ۲۷ سالگی شروع شد.
ونگوگ هنر را دیر شناخت ولی وقتی هم که شناخت هرگز رهایش نکرد. او به نقاشی برای زندگی کردن نیاز داشت. ونگوگ افسرده بود و رگههای بیماری روانی دوقطبی در او خودنمایی می کرد. و نقاشی وسیله ای بود تا او بتواند روح پر تلاطم اش را ارام کند.
اولین اثری که هنر او را به صورت جدی به جهان شناساند، تابلو سیب زمینی خورها بود. در این تابلو نه فقط چهره بلکه دست ها و زحمت مردم زحمتکش کارگر خودنمایی میکند. ونگوگ می گوید: عمق اندوه بیشتر از خنده است. من وقتی نقاشی میکشم خوشحال هستم مگر زمانی که شکست خوردهام. کشیدن یک نقاشی موفق نابودی و شکست زیادی را میطلبد. من در اندوه خوشحالی میبینم و میدانم غم بزرگتر از خندههای ماست. همونطور که بیماری میتواند مارو شفا دهد، غم هم دریچههای جدیدی به زندگی ما باز میکند و این یک روند طبیعی برای نقاشی کشیدن است.
شغل برادر کوچیکترش تئو خرید و فروش تابلو و نقاشی افراد و معروف بود. او هزینه زندگی ونسان تقبل کرده بود و علاوه بر آن برادرش را با نقاشیهای دریافتگری زیادی آشنا کرد. این اتفاق باعث شد تا سبک نقاشی ونسان ونگوگ که تحت تاثیر نقاشی های هلندی بود متحول شود.
دیدار ونگوگ و پل گوگن
ونگوگ در دورانی زندگی میکرد که پل گوگن داشت به شهرت میرسید. ونگوگ فکر کرد که آنها میتوانند زوج هنری خوبی در کنار یکدیگر باشند، به همین خاطر پیشنهاد داد که مدتی رو با هم زندگی کنند. اما برخلاف تصورات ونگوگ رابطه آنها خوب پیش نرفت و تفاوت نظرهای زیادی که با هم داشتند باعث شد از یکدیگه جدا شوند.
بعد از جدایی، ونگوگ تحت تاثیر حملات عصبی و افسردگی خیلی زیادی قرار گرفت و طی یک تصمیم ناگهانی گوشش را برید.
در مورد بریدن گوش چپ ون گوگ احتمالات زیادی مطرح است. بعضی از محققان معتقدند که او به دلیل علاقهاش به یک دختر گوشش را برید. اما بعضی دیگر هم میگویند که صدای ناخوشایندی که میشنیده باعث این اتفاق شده است.
بعد از این اتفاق او بخش زیادی از زندگی را در بیمارستانهای روانی گذراند. تمایل او به رنگ زرد را هم به دلیل مصرف قرصهای روانی که مصرف میکرد میدانستند.
مرگ ونگوگ هم مثل زندگی اش پر از ابهام است. او در یک روز که سر آن شک و تردیدهای زیادی است، ونسان ونگوگ به پایان زندگی اش میرسد. او با شلیک گلوله کشته شد، اما کسی درست نمیداند که او کشته شده یا خودکشی کرده است.
ونسان ونگوگ در حدود ۱۵۰ سال پیش و در سن ۳۷ سالگی با حرف و حدیث های زیادی چشم از جهان فروبست تا دوباره متولد شده و زندگی کند.
او کسی بود که در زمان حیاتش هرگز درک نشد ولی نقاشیهای او بعد از مرگش جزو گران قیمت ترین آثار هنری قلمداد شدند.