یادگیری بقا در طبیعت دیگر صرفاً یک ایده عجیب برای افرادی نیست که به دنبال آمادگی برای آینده هستند. بازار جهانی آموزش بقا حدود ۳ میلیارد دلار ارزش دارد و پیشبینی میشود طی پنج سال آینده بیش از دو برابر شود. حرفهایها، مدیران اجرایی و تیمهای کاری بیشتری با شجاعت وارد سرزمینهای ناشناخته میشوند و با دورههای بقا، اردوهای آموزشی و سفرهای میدانی، خودشان را به روشهایی جدید و ماجراجویانه کشف میکنند. تصور کنید همکار شما در بخش فناوری اطلاعات – یا اگر خودتان آن شخص هستید – هویت کاری دهسالهاش را کنار بگذارد و در شبیهسازی بقا بدون استفاده از فناوری به قهرمانی حماسی تبدیل شود که روز را نجات میدهد.
بسیاری از افراد برای به چالش کشیدن خود، توسعه مهارتها و افزایش تحملشان در برابر سختیها به دورههای آموزش بقا میپیوندند. چرا؟ برخی ممکن است بگویند برای ماجراجویی، برخی دیگر از ترس آخرالزمان یا به دلیل پیروی از یک مد روز. اما به نظر میرسد چیزی فراتر از این جریان مد وجود دارد: نیازی عمیق به بازتعریف مفهوم بقا. پاسخی برای این نیاز درون بدن انسان نهفته است.
بدن ما دائماً در تلاش است تا به حالت تعادل بازگردد و سلامت خود را بازیابد. اکنون، بدن جهانی از تعادل خارج شده است و ذهنهای ما، در حالی که فرهنگ سطحی و ویدیو-بازیگونهای را هدایت میکنند، ما را از یک فاجعه طبیعی به فاجعهای دیگر میبرند. آیا این بیش از حد نیست؟
هست، و آونگ سلامتی به قلمروهای ناامیدکننده نوسان کرده است. شورشی علیه این توافق بیروح که «تمام فناوریها چیز خوبی هستند» به وجود آمده، هرچند همچنان با کلیک کردن روی «موافقم» به صفحات طولانی شرایط و ضوابط برای بهروزرسانی گوشیها ادامه میدهیم. فناوری، با تمام مزایایی که دارد، اگر به طور مداوم روی پیشرفت ارتباط خود با طبیعت کار نکنیم، میتواند به انسانیت ما آسیب برساند. ندای اعتراضی از سوی کسانی که به طبیعت روی میآورند و یاد میگیرند «زنده بمانند» شنیده میشود. اما از چه چیزی باید زنده بمانیم؟
حرکت از استرس به سمت مهارتآموزی
چند ماه پیش، در یک دوره پنجروزه آموزش بقا در طبیعت بهصورت انفرادی شرکت کردم تا ظرفیت خود را محک بزنم و برای یک ماجراجویی بزرگتر آماده شوم. بهتازگی یک جابهجایی دشوار در کشور را پشت سر گذاشته بودم، با سطح بالایی از استرس کاری دستوپنجه نرم میکردم و بابت خوابیدن در دمای زیر صفر کاملاً مضطرب بودم. پس از زنده ماندن در اولین شب که دما به ۲۰ درجه فارنهایت (حدود منفی ۷ درجه سانتیگراد) رسیده بود، متوجه شدم که میتوانم از پس این کار بربیایم و این تجربه به من انرژی داد تا ادامه دهم. یادگیری مهارتهای سخت مانند روشن کردن آتش و ساختن سرپناه، نهتنها مرا زنده نگه داشت بلکه از درون زنده و پرانرژی کرد. چیزی در این تجربه جرقه زد.
هیچچیز شبیه این نیست که پشت خود را به دیوار یک غار تکیه دهید، در یک کیسهخواب بخزید و عبور ستارگان را در حالی تماشا کنید که شعلههای آتش گرم، سایههای جدیدی از امکانات را پیش روی شما میافکند. آیا این یک واقعیت جایگزین است؟
شاید اکنون به جای استراحت روی خاک زمین، این متن را روی تلفن همراه یا پشت میز کار خود میخوانید. نور آبی دستگاه به چشمانتان فشار میآورد. حالا به یک واقعیت جایگزین فکر کنید: اگر وظایف موجود در فهرست کارهای روزانه شما به چالشهای «بقا» تبدیل میشد که شما را از منطقه امنتان خارج میکرد چه؟ اگر ارسال ایمیلها و برنامهریزی برای آینده به کاری تبدیل میشد که فقط گاهی انجام میدادید؟ پس از چند روز غرق شدن در طبیعت، ممکن است معنای بقا را برای خودتان بازتعریف کنید.
بیشتر بخوانید: مدیریت اضطراب: سه دلیل شک به خود و چگونگی غلبه بر آنها
قدرت در سادگی
طبیعت وحشی در حال ندا دادن است، و هرچند ممکن است به نظر شما دعوتنامهای معمولی نباشد، این صدا برای همه است. چرا؟ فرو رفتن در آب سرد صبحگاهی یا پایان دادن به دوش گرفتن با آب سرد شروع خوبی است، اما هیچ جایگزینی برای آنچه در کوهها، درهها و سرزمینهای مقدس فراتر از دیوارهای آپارتمان یا مرزهای شهر شما وجود دارد، نیست. یک سونا داغ میتواند استرس را کاهش دهد و پوستتان را سمزدایی کند، اما برای روحتان چه؟ یادگیری روشن کردن آتش، یک آیین است که همیشه همراه شما خواهد بود. بازگشت به سادگی نیازهای اولیه و تجربه زندگی خارج از محدودیتهای روالهای عادی، شما را از چرخه همیشگی رفتوآمد، کار، باشگاه و خانه خارج میکند.
تبدیل تجربه بقا به روزهای عادی
چگونه میتوان زمان سپریشده در حالت بقا را به بهبود زندگی در خانه و محل کار تبدیل کرد؟
- چالشهای سالم: غلبه بر سرما، گرسنگی و خستگی، نوعی استرس طبیعی متمایز ایجاد میکند که با نگرانی در مورد پرداخت وام مسکن یا رعایت مهلتهای کاری متفاوت است. مواجهه با چالشهایی که روح را تغذیه میکنند و سپس نشستن کنار آتشی که خودتان روشن کردهاید، میتواند حس رضایت عمیقی ایجاد کند.
- توسعه مهارتها: برای زنده ماندن در طبیعت، به مهارتهای سختی مانند روشن کردن آتش، ایجاد سرپناه و یافتن منبع آب نیاز دارید، همچنین مهارتهای نرم مانند ارتباط مؤثر، خوداتکایی و تابآوری. این مهارتها اعتمادبهنفس شما را افزایش میدهند و عادات جدیدی ایجاد میکنند که به تمام جنبههای دیگر زندگی شما نفوذ میکنند.
- سپاسگزاری: یکی از بزرگترین هدایا، بازگشت به خانه با حس سپاسگزاری تازهای است؛ شکرگزار تختخواب، شغل، گرما، لباس، غذا و افرادی که دوستشان دارید. دیدگاه جدیدی که از طبیعت وحشی کسب میکنید، به شما کمک میکند این سپاسگزاری را در تمام لحظات زندگی حفظ کنید.
- نشاط: بیرون آمدن از روتینهای ایستای زندگی روزمره، انرژی شما را بازسازی و شما را توانمند میکند. انجام کاری که فکرش را نمیکردید از پسش بربیایید، روحیهتان را زنده میکند و زندگی روزمره دیگر آنقدرها آزاردهنده نیست.
- لذت: حتی از سرمای هوا لذت ببرید، کنار رودخانه در کنار آتش برقصید یا با شور و شوق به کاوش بپردازید. لازم نیست همیشه خیلی جدی باشید. آخرین باری که احساس آزادی برای کشف و کاوش داشتید چه زمانی بود؟
تا زمانی که جهش را انجام ندهید، بلیت پرواز را رزرو نکنید و راهی طبیعت نشوید، میتوانید با این پیشنهادات شروع کنید:
- به بیرون بروید. پاهای برهنهتان را روی زمین بگذارید، پیادهروی کنید یا در یک دریاچه، رودخانه یا اقیانوس شنا کنید، بدون توجه به دما.
- به پادکستهای مربوط به بقا در طبیعت گوش دهید.
- با یک راهنمای طبیعتگردی صحبت کنید. از او بپرسید که نظرش درباره ورود فردی مثل شما به طبیعت چیست. چه چیزهایی لازم دارید؟ چگونه باید آماده شوید؟
- در یک دوره شرکت کنید. اگر بودن بهتنهایی برایتان سخت است، با گروهی بروید که افراد همفکر در آن حضور دارند. یا اگر به زمانی برای خودتان نیاز دارید، فقط با یک راهنما همراه شوید.
- این ایده را با بخش منابع انسانی مطرح کنید. پیشنهاد یک اردوی گروهی بدهید و از یک متخصص بخواهید تا شما و همکارانتان را به یک وضعیت ذهنی و جسمی تازه هدایت کند. شما قهرمان خواهید شد!
همه میدانند که وقفهای از زندگی روزمره، روح را زنده میکند. اما یک قدم جلوتر بردارید و خود را در شکوه طبیعت غرق کنید تا رابطهای کاملاً جدید با خود، دیگران و جهان ایجاد کنید.
آیا آمادهاید تا خودتان را به گونهای که هرگز نشناختهاید، ملاقات کنید و واقعاً پیشرفت کنید؟ آزاد، متصل و الهامگرفته، شما نیز میتوانید دیگران را برای بازگشت به طبیعت واقعی خود ترغیب کنید. و شاید، فقط شاید، دقیقاً همین کار را انجام دهید.
منبع: +