« حدودا سال هشتاد و نه بود که توی فیس بوک با دوستانی آشنا شدم که انترک های خودشون را خلق میکردند و در صفحهی انترکستان بارگذاری میکردن؛ دنیایی که آزاد بودند؛ بدون محدودیت برای خلق کردن انترک هایشان. موجودات عجیب و غریبی که امکان داشت از داخل هر چیزی بیرون کشیده شوند و تبدیل به یک انترک شوند.
این نبود محدودیت وآزاد بودن فکر برای پاشیدن خلاقیت باعث شد من هم در همان سالها شروع کنم به خلق انترکهای خودم.
انترکستان من یه جایی در کهکشانهای دوره با سرزمینهای عجیب و غریب که انترک ها، خودشون رو با اون سرزمین وفق دادند و متاسفانه در آینده امکان داره ادمها بروند و سرزمینشونو بگیرن و از گوشتشون کباب برگ با سس وپیاز درست کنند و از پوستشون پالتوی یقه پشمکی بدوزند و از عصارشون کرِمِ ضد عرق و ضد چروک و جوش و کپک! و در آخر هم زمینهاشون رو بزنن و بکوبن و برج تجاری و املاک نجومی بسازند!
البته روایتهایی هم هست که گفته شده انترکها خیلی قبل تر از دایناسور ها بودند! و یه جای دیگه گفتند که دوتا انترک پرنده خوردند به هم ، اتصالی کردند، جرقه زدند و توی گاز ها و اون اتمسفر، بیگ بنگ به وجود اومدند…
انترکهای من کلا از فرمهای بداهه به وجود آمدهاند؛ یعنی فرمهایی بداهه روی کاغذ کشیده میشدند و از داخل آن ها انترک بیرون میآید و با همون فَرمون بداهگی، اسم و سرزمینشون هم ساخته میشد و توی فوتوشاپ رنگ میشدند.»
پروژه دیگر مجتبی حیدرپناه در روزرنگ را اینجا ببینید.