گوزن‌ها

«گوزن‌ها» گزیده طرح‌های محسن نوری نجفی با مقدمه مرتضی گودرزی (دیباج) است که طراح گرافیک آن رضا عابدینی با اجرای ایمان نوری نجفی بوده است. در این مجموعه او  با محوریت گوزن به خلق آثاری دست زده است که مفاهیم زیادی را به مخاطب القا می‌کند. همراه هم بخشی از مقدمه این کتاب را می خوانیم:

« گوزن‌های نجفی با هم معنايی ويژه ميی‌يابند و تك تك آثار به تنهايی نمي‌توانند مفهومی جمعی را كه در مشاهده و مرور همة آنها با يكديگر براي مخاطب متبادر مي‌شود بيان كنند. به همين دليل آنجا كه شاخ به عنوان يك ويژگي كه اينجا امتياز شده است (!!) توسط خود گوزن در زمين فرو مي‌رود تا ريشه بدواند در تداوم اثری قرار مي‌‌گيرد كه اين شاخ كه عامل بازدارندة دفاعي نيز هست باعث اسارت او هم شده است!

شايد به همين دليل نوري نجفي مي‌كوشد رنجي مشترك و مظلوميتي كه در آن گاه با بلاهت و صميميتي كه نمي‌توان مرزي مشخص ميان آنها رؤيت كرد را فقط اعلام كند. مخاطب آرزو مي‌كند كه او در اجرا و كنترل ساختار آثارش دقت، توان و حساسيت بيشتري داشت تا بار مفهومي عميق آنها بر ساختارشان سنگيني نكند.
ـ گوزن‌هاي نجفي سكوت اختيار كرده‌اند اما گويي حرفهاي فراواني براي شنيدن دارند، اگر مخاطب بتواند تصاوير آنها را گوش كند؛ آنجا كه شاخهاي گوزن با برق رعد آسمان يكي مي‌شود و در امتداد هم تداوم مي‌يابند و آنجا كه همان شاخها به پرنده‌اي تبديل شده‌‌اند و گوزن راضي از استحاله به آرامي چشم بسته و در آرامش فرورفته است.

وقتي در يكي از همين طرحها تنها شخصيت اثر كه اينجا يك انسان است شاخ‌های گوزني را بر سرخود مي‌گذارد نوعي دوگانگي مفهومي را متفاوت با همه طرحهای مجموعه پيش روی مخاطب مي‌گذارد. گويي در اينجا بر خلاف آثار ديگر، گوزن بودن براي اين انسان اولويت دارد و امتياز محسوب مي‌شود. شاخي كه براي خود گوزن ـ در طرحهای ديگر ـ يك امتياز و در عين حال گاه به صورت يك دام و عاملي براي طمع نسبت به او شناخته مي‌شود. اين طرح آرزوی انساني را به تصوير مي‌كشد كه با وجود علم به مشكلات داشتن اين ويژگي مُصر است كه آن را داشته باشد.

در يكي از طرح‌ها نيز گوزن به وسيله شاخ خود به دار آويخته شده است. آيا اين تجانس يا نوعي همذات پنداري با بسياري از انسانها و سرنوشت آنها نيست؟ نوعي جبر حاكم بر مناسبات جهان نسبت به افرادي كه ويژگي‌هايي دارند انساني؛ ويژگي‌هايي كه در جايي و از منظري ارزش محسوب مي‌شوند و از منظري ديگر يك كالا و يا زمينه‌اي براي تقويت زندگي مادي ديگران. در همين راستا است كه بسياري از قوانين شوخي انگاشته مي‌شوند و به جاي گوزن، خود قانون و مظاهر آن است كه در قالب يك تابلو گلوله باران مي‌شود! بعيد نيست كه مخاطب در رؤيت چند بارة اين آثار با باطن آنها احساس خويشاندي مي‌كند و چه شگفت است آشنايي در پس بيگانگي. به نظر مي‌رسد كه هر تصوير از آنجا كه روايتهاي متعارف پايان مي‌يابند آغاز مي‌شود….»

این کتاب در سال 90 توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.