استفان هورکی (stván Horkay) نقاش و هنرمند نوگرای مجارستانی است که در سال ۱۹۴۵ در بوداپست متولد شده است.
پس از فارغ التحصیلی از دانشکده هنرهای زیبا در سال ۱۹۶۴، هورکی برای حضور در آکادمی هنرهای زیبای کراکوف لهستان که مرکز عمده هنر و فرهنگی اروپای شرقی است دعوت شد، جایی که او کارشناسی ارشد هنرهای زیبا را دریافت کرد. او سپس تحصیلات خود را در آکادمی هنر سلطنتی در کپنهاگ دانمارک ادامه داد و مدرک کارشناسی ارشد هنر، نقاشی و انیمیشن را نیز دریافت کرد.
هورکی عضو A G I است و در این مصاحبه دیدگاهها و نظریات انتزاعی و فلسفی خود را در زمینه هنر و سبک هنری شخصی خودش بیان کرده است. وی در این مصاحبه طرحها و پوسترهای خود را تلاشی برای گشودن بخش تازهای در هنر دیجیتال به نام اشعار مجازی می داند. گفت و گوی اختصاصی روزرنگ با این طراح مجارستانی را با هم میخوانیم:
آیا فرمها در زندگی روزمره شما نقش مهمی دارند؟
هاینریش ولفلین در سال ۱۹۲۱ گفت که یک چشم انداز دارای ویژگیهای توضیحی و تصویری است؛ به این معنی که ما اشکال را در قیاس با یکدیگر میبینیم و فرم اشکال از قیاس با هم شکل میگیرد و تفاوت پیدا میکنند؛ با این دید می توان نه تنها به خود، بلکه به ارتباط خاصی از طریق فرم اشکال دست پیدا کنیم زیرا ما فقط تصویر را مشاهده نمی کنیم.
همانند یک عکس گرفته شده از یک چشم انداز که به دلیل وجود اشکال مختلف معنا پیدا میکند و زیبا می شود؛ اشکال در زندگی شبیه به یک مرجع آموزشی برای نگه داری در ذهن و استفاده در زمان مناسب است.
آیا به نظر شما بین یک طراح و دیزاینر تفاوتی وجود دارد؟
بله. این تفاوت شاید در راه حلی که انتخاب میکنند وجود داشته باشد؛ دیزاین یک پروسه است و طراحی یک فرآیند غریزی.
آیا تجربههای فردی شما در زندگی بر روی آثار شما الهام بخش بوده است ؟
هرکس که در هرجایی است، تجربه زندگی، نوع تفکر آزاد و نگرش اجتماعی به آثارش را تعیین و ایجاد می کند. این سبک زندگی متفاوت در هر اجتماع باعث متمرکز شدن تفکر اجتماعی ما شده و این موضوع در خلق آثار ما نیز تاثیر گذار گذاشته است .
سوال مهم اینجاست که چگونه میتوان بیان بصری را به این حافظه اجتماعی افزود و از آن بهره برد. یک ایده جدید در ترکیب با تصویر ذهنی ما ابعاد جدیدی از تصویر را خلق خواهد کرد.
می توانید به ما بگویید چه چیزی بیشترین تاثیر را در آثار شما داشته است ؟
مطالعه پوسترها و آثار هنریخ تومازوفسکی (henryk tomaszewski) و فرانسیژک استارویسکی (Franciszek Starowieyski) در تحقیقات من در آکادمی هنرهای زیبا کراکوف لهستان.
نظر شما درباره ورود تکنولوژی به دنیای هنر چیست؟
در دنیای امروز کامپیوترها برای ساده کردن زندگی ما استفاده می شوند. با این حال، به عنوان یک هنرمند، کامپیوترها و دنیای دیجیتال را به عنوان ابزاری می دانم که باید جدی گرفته شود زیرا ذاتا هنرمند و کار او را منعکس می کند.
اگر تمام فرآیند کاری ما توسط نرم افزارهای دیجیتالی و بر مبنای ریاضیات شکل بگیرد به وضوح میتوانیم دوگانگی ایجاد شده بین هنر انسان و نرم افزار دیجیتال را درک کنیم.
اینکه هنرمندان بتوانند هنر خود را بدون هیچ واسطهای به نمایش بگذارند از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. من در مراحلی از کارم به معضلاتی بر میخورم که راهکار آن را در نرم افزارهای دیجیتال میتوانم کشف کنم؛ به طور مثال هنگامی که کار من به عنوان یک فایل PSD در فتوشاپ ذخیره می شود، من برای انجام تغییرات یا اصلاح هرکدام از فایل های قبلی خود کاملا آزاد هستم.
آثار من به عنوان فایلهای ذخیره شده و در دسترس باقی می ماند و امکان تغییر و بالا بردن کیفیت تصویری در آنها برای هر زمانی که احتیاج داشته باشم امکان پذیر است.
درحالی که این فناوری چالش هایی را برای یادگیری در بر دارد ولی میتوان هنر خود را در قطعات مختلف و بی حد و حصر و در اشکال مختلف بروز داد.
داشتن این دنیای دیجیتال به من کمک میکند تا ادبیات و شعر را در کارهایم به صورت تصویر نمایان کنم. هرکدام از لایههای کار در نرم افزار دیجیتال، محل ظهور روح هنرمند است و من هر لایه را یک شعر مجازی بر روی لایه دیگر میدانم، هر لایه از کار من یک شعر است، هرچند در نهایت باید یک لایه واحد و یک شکل کلی به خود بگیرد.
هدف من این است که یک ژانر جدید از هنر دیجیتال ایجاد کنم که من آن را “اشعار مجازی” مینامم.
منظور شما از اشعار مجازی چیست ؟
منظور من از اشعار مجازی، تصاویر شعر گونه خلق شده توسط نرم افزارهای گرافیکی است. تصاویر انیمیشن، صداها و زیر صداها در موسیقی، هنر دیجیتال ،الهام گرفته از اشعار Apollinaire و Paul Celan و دیگران.
مهمترین چیزی که دوست داشتی زودتر از این میآموختی چیست ؟
قدرت بیان بصری. این چیزی است که دوست داشتم زودتر کسب میکردم؛ با این توانایی میتوان معانی عظیمی را خلق کرد و به نمایش گذاشت .
آیا از آثار گذشتگان خود در کارهای خود تاثیر میگیرید؟
بله. بسیار طبیعی است یک هنرمند از آثار گذشتگان خود بهره ببرد، آنها را مطالعه و بررسی و اسرار آنها را کشف کند و با ترکیب این عوامل با دانش خود موجودیت جدیدی را خلق کند.
چه چیز شما را به سبک کاری که اکنون دارید علاقه مند کرده است؟
هنر پسا انسانی یا بعد از انسان که منشاء آن در داستانهای علمی تخیلی، آینده پژوهی، هنر معاصر، و فلسفه است؛ این چیزی است که مرا شیفته خود کرده است. آن زمانی که غرایز، از بین رفته و در آثار دیده نمی شود؛ هنر ما در دورترین فاصله از حد آرمانی خود است.
شروع هنر از ذات نامعلوم انسان سرچشمه میگیرد که به دلیل گذشت زمان و لایههای تاریخی به وجود آمده چندان برای ما قابل درک نیست و این در هر زمان و دورهای به انسان این اجازه را میدهد که در جهانی متمایز از زمانهای دیگر به درک خودش و خلق آثاری با درک از آن زمان و مکان و مفهوم دست پیدا کند.
وقتی در هنر به یک خودشناسی (که بر گرفته از زندگی او در تخیل زمان خودش است) برسی در واقع به یک خود کفایی هنری می رسی که نه برنامهریزی و نه محاسبهای برای آن صورت گرفته است.
گفت و گو و ترجمه: مقداد شیرعلی