تفاوت دو مقوله ى «انيميشن» و «موشن گرافيك» مبحثى است كه گفتكو و مطالعه زيادى را مى طلبد. بسيار ديده مى شود كه به اشتباه، واژه انیمیشن و موشن گرافیک به جای یکدیگر بکار برده مى شود؛ چرا که تصور مى شود هر دو مبحث یکسان و هم معنی هستند. از آنجا كه تفاوت زيادى بين اين دو وجود دارد و بحث هاى فراوانى پيرامون اختلاف يا شباهت بين اين دو مقوله شكل گرفته است، به سراغ داوران بخش موشن گرافيك رفته ايم و نظرات آن ها را جويا شديم.
اين گفتگوها با همكارى مشترك تيم روزرنگ و دبيرخانه هفته گرافيك تهران، براى انتشار در نشريه «جهت اطلاع» و سايت «روزرنگ» انجام شده است. همراه ما باشيد:
تفاوت انيميشن و موشن گرافيك در چيست؟
اكبر عالمى : هنوز در جهان یک تعریف فراگیر براى گرافيك متحرك ارایه نشده است . پنج تصویر از یک بز بر روی یک جام سفالین در حفاری های شهر سوخته، شاید اولین گرافیک متحرک جهان باشد که در حفاری های این شهر که در کاووش های باستان شناسى از زیر خاک بیرون آمد. با مطالعه ی این جام سفالین متعلق به ٤٢٠٠ سال پیش پاسخ سوال امروز را پیدا می کنیم.
فراموش نکنید که هنر انیمیشن و سینما حرکات را تجزیه می کند و دستگاه نمایش، این حرکات یا تک عکس ها را بصورت تسلسلی با هم ترکیب میکند تا توهم حرکت در ذهن بیننده شکل بگیرد. این گونه است که صنعت و هنر شگفت آوری به نام سینما، انیمیشن و تلویزیون در روزگار نو پدید آمد. در جام سفالین شهر سوخته، تجزیه ی حرکت را می بینیم اما وسیله ی ترکیب حرکت وجود نداشت و فقط ذهن بیننده باید بتواند تا آن تصاویر تسلسلی را باهم ترکیب کند .
توهم حرکت…! عرفا گاه می گویند که دیدن باور کردن نیست و فیزیک هم میگوید که ندیدن نباید باعث انکار شود! امواج الکترومغناطیسی را نمی بینیم ولی هست.
در گرافیک متحرک از ترکیب خطوط بسیار ساده و یا پیچیده، حجم یا شکل پدیدار می شود و در کنار طراحی دقیق صدا که عنصر ارزشمندی در هستی محسوب میشود گاه سینما، انیمیشن، عکس، ویدیو، پوستر و اشیا را می بینیم که دنیای شگفت آوری را به ذهن تماشاگران هدیه می دهد .
کسانی مانند میشل بتانکورت Michael Betancourt و سپس در دهه ١٩٢٠ کسانی چون اسکار فیشینگر، هانس ریشتر و والتر روتمن درباره گرافیک متحرک “Motion Graphics” تعاریفی ارایه دادند که همانا قاعده تجزیه و ترکیب حرکت در جهان محسوسات است. باید بدانیم که با تعاریف نوین امروزی، هنر گرافیک متحرک به معنای نوین در سال ١٩٦٠ توسط موسس کمپانی کوچکی در آمریکا با همین نام توسط یک هنرمند به نام جان ویتنی شکل گرفت. نام سائول باس Saul Bass در صدر گرافیست ها و فیلمسازان و انیماتورهای تاریخچه سینما می درخشد. او بود که باعث شد تا ما به ساختن تیتراژ برای سینما و امروز برای تلویزیون به عنوان یک هنر جدید و ارزشمند نگاه کنیم. بعد از او نام نورمن مک لارن Norman McLaren در گرافیک متحرک می درخشد. من در میان هنرهای انیمیشن، پوستر، سینما، ویدئو آرت، عکاسی و حتی صدا، دیواری نمی کشم. گرافیک متحرک هنوز در آغاز راه است. گرافیک متحرک در قرن حاضر همان تک فریم است که با گرافیک پیوند پیدا و ناپیدا دارد و نرم افزارهای گوناگونی برای هنرمندانی که سلیقه بصری دارند در بازار به فروش می رسد. سلیقه و خلاقیت شرط اول است.
رضا علوى: به نظر من اين سوال بسيار سوال پيچيده اى است. به نظر من به طور كلى در هنر نمى توان خط واضحى ميان رشته هاى مختلف كشيد. مانند زمانى كه تصويرسازى را با نقاشى مقايسه مى كنيم. موشن گرافيك و انيميشن هم خط جدا كننده اى ندارند اما به طور كلى مى توان گفت موشن مقوله ى ساده تر و به مراتب انتزاعى تر و مفهمومى تر است در حالى كه انيميشن پيچيدگى هاى خاص خودش را دارد و مبحث فيگوراتيو در آن بسيار مهم است.
مهرداد شيخان: منظور از موشن گرافیک سازه ای تصویری ست که از سویی با بهره گیری از بخشی از قواعد انیمیشن و نیز امکانات سینماتیک آن یعنی حرکت و صدا و از سوی دیگر با استفاده از فرم گرایی انتزاعی، تعادل و توازن در ترکیب بندی و تاثیرات رنگ ِهنر طراحی گرافیک تولید می شود و نتیجه این تلفیق ارسال پیام یا موضوعی است برای مخاطب آن.
با اين حال با توجه به گونه های متفاوت موشن گرافیک و به ویژه انیمیشن، گاهی اوقات این دو دارای مرز مشخصی و دقیقی نیستند. به نظر من پاسخ به این سوال نمی تواند کوتاه و کلی باشد اما به طور خلاصه تنها می شود به بارزترین تفاوت ها اشاره داشت:
اولين تفاوت در خاستگاه شان است. خاستگاه موشن گرافیک همیشه رسانه است. هر چند موشن گرافیک در دهه های گذشته به صورت اولیه تری وجود داشت و مثلا در سینما، فیلم های مستند آموزشی و در تلویزیون به شکل تیتراژ یا اینفوگرافی دیده می شد، اما در سال های اخیر به دلیل رشد بی سابقه امکانات فنی و تولید بالا و نیز تنوع رسانه های تلویزیون و اینترنت، رشد چشمگیری داشته که همین امر باعث تکامل و بهبود این رشته شده است. این در حالی ست که خاستگاه انیمیشن همیشه سینما بوده و هست.
دومين تفاوت در عرضه شان است. تقریبا تمام موشن گرافیک ها در تلویزیون، فضای اینترنت و بعضا بازی های رایانه ای ارايه می شوند. در حالی که از انواع انیمیشن به جز گونه ی تلویزیونی، باقی گونه ها در سالن های سینما و فستیوال ها به نمایش در می آیند.
سومين تفاوت در ساختارشان وجود دارد. ساختار محتوایی در موشن گرافیک مانند طراحی گرافیک، انتقال پیام یا موضوع کلی است. اما ساختار محتوایی در انیمیشن روایتی دراماتیک با سکانس های متوالی و مرتبط می باشد. ساختار بصری در موشن گرافیک به خلاصه گویی تلویزیونی روی می آورد و درست همین جاست که از خاصیت های انتزاعی فرم و طراحی استیلیزه گرافیک سود می برد. اما ساختار بصری در انیمیشن بنا به ساختار دراماتیک آن می تواند پیچیده و پر از جزيیات باشد. یکی از مهمترین دلایل خلاصه گی تصویر در رسانه ی تلویزیون ـ حتی در انیمیشن های تلویزیونی تفاوت ابعاد آن با پرده سینماست.
چهارمين تفاوت در مخاطب شان است. اغلب انیمیشن ها دارای مخاطب خاص هستند. موشن گرافیک اما به دلیل رسانه ای بودنش بیشتر برای مخاطب عام تولید و ارايه می شود .
امير محمد دهستانى: از نظر بنده تاكيد اصلى در مقوله ى انيميشن بر خلق کاراکتر و پرفورمنس آن، بازیگری، جانبخشی، نمایش و ایجاد تخیل و صحنه پردازی های بدیع و همچنین روایت قصه و گاهی پیام است.
در موشن گرافیک هر چند در بسیاری موارد ابزارها و حتی پروسه ى تولید یکسان است؛ اما تاکیدی بر موارد فوق وجود ندارد و به واقع به ذات و اصل هنر گرافیک ناب نزدیک است که عامل حرکت به آن افزوده شده است.
وضعيت فعلى موشن گرافيك ايران از نظر شما چگونه است؟
اكبر عالمى : گرافیک متحرک در ایران به معنای یک هنر نوین، پنجاه سال پیش با فیلم «گاو» دومین فیلم سینمايی «داریوش مهرجويی» با تیتراژ «فرشید مثقالی» آغاز شد و تا به امروز با مجموعه تلویزیونی «روزگار غریب» ساخته «كيانوش عيارى» و تیتراژی که «ابراهیم حقیقی» برای این مجموعه ساخت، با قدرت راه خود را ادامه می دهد. متاسفانه گاه می بینم که نرم افزارها در دست تکنیسین ها، از آن ها شبه هنرمند ساخته و من هیچ سلیقه، خلاقیت، زیباشناختی و مبانی اولیه طراحی را در آثار این شبه هنرمندان نمی بینم. همانطوری که مردان تازه به دوران رسیده ی ما در خیابان و ادارات، کت و شلوار براق میپوشند! دست روی دلم نگذارید .
تلویزیون در خانه های من و شما مظهر خیلی از رفتارها و سلیقه های ما ایرانیان است . سلیقه بصری بسیاری از کسانی که کار گرافیک می کنند، یا کار گرافیک متحرک می کنند، از ترکیب بندی قاب تصویر، کاربرد رنگ و روانشناسی آن، فونت، موسیقی و صدا، اصل ایجاز، اصول هنر تدوین، مبانی زیبا شناختی و یا حتی به کارگیری نرم افزارهای رایانه ای و … گاه به ما می گوید: سازنده اثر سلیقه و سواد بصری ندارد! سر به سرم نگذارید! به حال خود رهایم کنید! برای هنر تصویر و برای ارتقا سلیقه ی تصویر دعا کنید. دعا کنید تا آلودگی تصویر رخت بر بندد.
رضا علوى: متاسفانه من چندين سال است كه از ايران و اتفاقات داخل كشور، دور هستم؛ اما با ديدن آثارى كه براى «هفته گرافيك» و بخش موشن فرستاده شده بود به وجد آمدم! واقعا كارهاى درجه يك و در سطح دنيا در ميان كارها -هرچند به تعداد كم- به چشم مى خورد كه خود اين مساله، جاى بسى خوشبينى براى آينده بهتر در زمينه موشن گرافيك ايران دارد.
مهرداد شيخان: امروز موشن گرافیک به ابزاری مستقل و موثر تبدیل شده است. کاربردهای این سازه ی تصویری بنا به سفارشات، رو به گسترش است و به مرور بسیاری از ظرفیت های ناشناخته آن پا به پای رشد امکانات تکنولوژیک کشف و مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
موشن گرافیک ایران هم با این که نوپاست اما با شروع خوبی که داشته است در همین مسیر قرار دارد. گذشته از عوامل بازدارنده، تلاش های خوبی برای رشد و ارتقا آن صورت گرفته و این به دلیل شور و شعور فعالین آن است. رشد و گسترش موشن گرافیک ایران مسلما با همفکری عوامل و فعالین آن ممکن است و با توجه به پتانسیل خوبی که در این جمع وجود دارد باید شاهد رشد و شکوفایی بیشتری در آینده باشیم .
مير محمد دهستانى: در ایران با توجه به مجموعه آثاری که از پیش و همچنین در این جشنواره دیدم می توانم عرض کنم که در مواردی به استانداردهای جهانی نزدیک و گاهی حتی به کیفیت آنها بسیار نزدیک هستیم؛ چرا که به لطف اساتید بزرگ قدیمی و جدید این عرصه از پیشینه ای غنی در حیطه هنر گرافیک و همچنین کاریکاتور و انیمیشن (که در این رشته مورد بهره برداری قرار می گیرند) برخوردار هستیم و خود برگزاری چنین جشنواره ای در کشور ما می تواند شاهدی قوی بر این مدعا و سطح بالای فرهنگ و هنر در ایران باشد.
ممنون از شما برای تمام تلاشها و پی گیری هایتان و سایت عالی روزرنگ