سازه‌ای که برای هفته گرافیک برپاشد/ گفتگو با فريد ياحقى و داوود مرگان

کمتر از دو روز به آغاز «هفته گرافیک ایران» مانده است. روزرنگ به عنوان پیشواز سراغ دوستانى كه سال گذشته سهمى در اين رويداد داشتند رفته است. يادآورى رويدادها ارزش گذارى و تلاشيست براى فراموش نكردن كوشش هاى صورت گرفته در گذشته و ارج نهادن به آن.
هويت بصرى و پوستر سال گذشته ى «هفته گرافيك تهران» كه بر اساس سازه اى غول آسا طراحى شده بود، بهانه اى شد تا به سراغ فريد ياحقى و داوود مرگان برويم و از آن ها درباره روند شكل گيرى اين پروژه، چالش ها و مشكلات ساخت آن بپرسيم. همراه روزرنگ باشيد:

-كمتر پيش مى‌آيد كه طراحان گرافيك براى خلق پوستر خودشان را به آب و آتش بزنند! معمولا ترجيح بر استفاده از تكنيك هاى سريع و دم دستى است، رفتن به سراغ تكنيك هاى پردردسر يا نشانه تازه كاربودن است يا نشانه‌اى از حساسيت و ارزش موضوع براى طراح. شما كدوم گروه بوديد؟
فرید: اتفاقا در حال حاضر طراحان تازه کار اغلب سراغ شیوه های اجرایی ساده ای که در کوتاه ترین زمان آن ها را به نتیجه برساند می روند. حقیقت این است که دوران تسلط کامپیوتربر هنر رو به زوال است. دیگر مهارت اجرای کامپیوتری و بی نقص یک اثر گرافیکی موهبتی نیست که در اختیار عده محدودی از طراحان باشد. نرم افزارها هم آن قدر پیشرفت کرده اند که بتوانند بسیاری از پردازش های بصری را به طور خودکار انجام دهند. بنابراین یک اثر گرافیکی کامپیوتری به سختی می تواند مخاطب را به لحاظ شیوه اجرایی به وجد آورد. این نکته در مورد دیگر هنرهای دیجیتالی و به خصوص سینمای امروز هم صادق است. به همین دلیل است که امروزه بسیاری از هنرمندان، برای نشان دادن مهارت اجرایی خود کار دستی را به کار کامپیوتری ترجیح می دهند. این نکته نه به معنی حذف کامپیوتر، بلکه به منظور به حاشیه راندن آن است.
این مسیری است که ما تلاش می کنیم تا در آن حرکت کنیم. ویژگی گروهی کار کردن ما هم در این انتخاب بی تاثیر نیست. به هر حال چند نفر نمی توانند همزمان پشت یک سیستم بنشینند و کار کنند، ولی زمانی که قرار باشد تصویر به طور زنده ساخته شود هر کسی می تواند گوشه ای از آن را بگیرد و اجرا کند.

-به نظر شما مدت زمانى كه براى خلق يك اثر گذاشته ميشود چقدر مهم است؟ چون به هرحال اين نتيجه است كه اهميت دارد.
داوود: درپاسخ به اين سوال ابتدا بايد توضيح كوچكى در مورد روند توليد يك اثر بدهم. وقتي پروژه اى وارد استوديو مى شود، جدا از اينكه ماهيتش فرهنگى یا تجارى يا اجتماعى باشد؛ در اولين مرحله وارد فاز تحقيقاتى مى شود كه مهم ترين بخش كار ماست. اين بخش وقت گيرترين و البته اثربخش ترين قسمت در حل مساله و خلق ايده در اتاق فكر است.
شناخت كامل موضوع و اشراف بر آن از جستجوهاى اينترنتى تصاوير و مطالب مرتبط آغاز مى شود و تا خواندن كتاب و مقاله، نشست با متخصصان آن حوزه و بهره گيرى از تجارب و دانش آنها پيش مى رود.
به عبارتى در مسير حل مساله هر پروژه اى، مثل بازيگرى كه براى اجراى بهتر نقشش خود را در موقعيت عينى نقش قرار مى دهد، با پروژه زندگى مى كنيم و در نقش خود غرق مى شويم.
با اين اوصاف به نظر واضح است كه زمان نقش موثر و تعيين كننده اى را بازى مى كند و بالطبع زمان بيشتر به خروجى بهترى مى انجامد. به همين دليل تا جايى كه ممكن است از پذيرش سفارش هايى با زمان محدود پرهيز مى كنيم.

02

-آیا شما هدف خاصی از انتخاب این ایده و تکنیک داشتید؟
فرید: خوشبختانه این پروژه خیلی به موقع به ما پیشنهاد شد و چندین ماه فرصت داشتیم تا روی ایده کار کنیم. در آن سال ما دو پوستر برای دو نمایشگاه هنری دیگر طراحی کرده بودیم که در آن ها هم متناسب با موضوع نمایشگاه صحنه آرایی ها و چیدمان هایی را ـالبته در مقیاس هایی به مراتب کوچک تر‌ـ ساخته و عکاسی کرده بودیم. بازخورد خوب آن پوسترها ما را تشویق کرد تا سراغ ایده هایی از آن دست برویم و این بار در محفلی بزرگ تر خود را بسنجیم. این شد که چیدمانمان هم بزرگ تر شد. خیلی بزرگ تر! این دغدغه شخصی ما بود ولی نباید از موضوع سفارش هم غافل می شدیم؛ طراحی هویت بصری هفته طراحی گرافیک تهران.
همان طور که می دانید مراسم «هفته طراحی گرافیک تهران» چند سالی است که به مناسبت «روز جهانی طراحی گرافیک»  به همت «انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران» به شکل یک جشن و مهمانی برای طراحان، دانشجویان، اساتید و اصناف وابسته به طراحی گرافیک برگزار می شود. این مراسم جنس متفاوتی با رویدادهایی از قبیل سرو نقره ای یا دوسالانه های طراحی دارد. بنابراین ما تلاش کردیم که در قالب طراحی یک فضای نه چندان پیچیده، با لحنی کاملا صریح و با نوشتاری خوانا، یادبودی برای «طراحی گرافیک» بسازیم و مقام و منزلتش را ولو یک بار در سال هم که شده،‌ به بهترین شکل به تصویر بکشیم. این ایده از جوانب دیگری هم بررسی شد. تمرکز برنامه های هفته طراحی گرافیک آن سال، بر روی جوانان و مشارکت دادن طراحان جوان در این رویداد بود. نمایشگاه «منهای ۳۰» که به نمایش آثار طراحان زیر ۳۰ سال اختصاص داشت، مهم ترین برنامه آن هفته بود. ما هم فکر کردیم چطور است حالا که سفارش طراحی گرافیک این دوره به ما داده شده است از کمک های خود دانشجویان و طراحان جوان زیر سی سال استفاده کنیم؟ اتفاقا شاید با این حرکت خیلی ها که دچار رخوت زدگی کامپیوتری شده اند تلنگری بخورند و کمی هم طراحی گرافیک را با پوست و گوشت و استخوان تجربه کنند. نکته سومی که در زمان ایده پردازی به آن فکر شد، آماده سازی خوراک های متنوع بصری برای اقلام گرافیکی گوناگون این رویداد بود. در واقع ما فقط با یک پوستر روبرو نبودیم. گستره وسیعی از مدیوم های مختلف، از کارت دعوت افتتاحیه رویداد گرفته تا ویژه نامه جهت اطلاع و گرافیک محیطی خانه هنرمندان، قرار بود با هویتی یکسان طراحی شوند. ما فکر کردیم که اگر حجم سه بعدی بزرگی بسازیم، می توانیم آن قدر از زوایای مختلف و در موقعیت های مختلف از آن عکاسی کنیم که عملا خوراک بصری رویداد را در حین ساخت سازه و پس از آن فراهم کرده باشیم. به نظر ما این راه حل خلاقانه و جدیدی برای حل این مسايل بود.

03

-كارهاى پرزحمت معمولا تجربه هاى شيرينى در خود دارند، چه تجربه ى قابل بيانى پيدا كرديد؟
داوود: براى ما هميشه فرایند توليد جذاب تر از كار نهايى بوده است. به همین دلیل است که هميشه ديدن پشت صحنه ها جذاب تر به نظر مى آيند و البته که اين ويژگى وامدار اثر نهايى است. به طور طبيعي پروژه هايى از اين دست كه فرایند توليد وسيع ترى دارند پر از تجربه اند.
در مسير این پروژه مجبور به ورود به فضاهايى شديم كه پيش از اين تجربه نكرده بوديم. قرار بود طرحى تخت و دو بعدى از روى كاغذ بيرون بيايد و تبديل به حجمى سه بعدى در ابعاد بزرگ شود، كارى كه پيش از اين در اين ابعاد انجام نشده بود.
خب با وجود همه آينده نگرى ها، باز هم در اجرا مواردى پيش مى آيد كه قابل پيش بينى و محاسبه روى كاغذ نيستند. تايپوگرافي در ابعاد غول آسا و در ارتفاع زياد، رعايت فاصله بين حروف و سطرها (كارى كه در نرم افزار تنها با يك كليك ساده امكان پذير است) حالا بايد با دست و در دنياى واقعى انجام مى شد.
معمولا كسانى كه وارد رشته هاى هنرى مى شوند از هندسه، فيزيك، فرمول ها و روابط رياضى فاصله مى گيرند. در اين كار اما از همه داشته هايمان براى محاسبات بهره برديم، به نوعى درس هايمان را دوره كرديم. تخمين فاصله قرارگيرى موشك هاى آتش بازى از سازه با در نظر گرفتن ارتفاع انفجار، تعيين اندازه در حروف با ارتفاع بالاتر براى حذف خطاى ديد، نسبت كادر دوربين ها به اندازه سازه قبل از ساخت سازه براى ثبت بهترين فريم ها، تعيين مكان ستاره قطبي در عكاسى شب از سازه از جمله اين محاسبات بودند.

04

-چطور قبل از اجرای چنین طرحی در این ابعاد، توانستید نظر سفارش دهنده را جلب کنید؟
فرید: کار سختی بود. تفهیم این ایده آن هم به این شکل خیلی زمان بر بود. هیچ کس در انجمن تصور روشنی از پوستر نهایی نداشت؛ حق هم داشتند. سابقه نداشت که کسی با یک موضوع ذاتا دو بعدی چنین برخوردی بکند. با این حال ما سعی کردیم در چندین جلسه حضوری و غیر حضوری موضوع را روشن کنیم. دو اتود برای پوستر روز و پوستر شب به صورت کامپیوتری اجرا و ارسال شدند. همه تصور می کردند که خوب قرار است چیزی شبیه به این با ترفند خاصی اجرا شود، اما زمانی که گفتیم اتفاقا هیچ ترفند خاصی در کار نیست و می خواهیم سازه ای به ابعاد ۹ در ۹ متر مکعب در بیابان بسازیم، همه جا خوردند. به هر حال اعتمادی که آقای مشکی به ما داشتند کمک کرد تا ایده کلی در انجمن به تایید برسد. قبول چنین مسوولیتی با صرف هزینه بالای اجرایی کار بسیار پر خطری بود و راه برگشت نداشت، اما بعد از اجرای کار و ارايه اولین عکس ها، همه دوستان و هیات مدیره انجمن ذوق زده شدند و ما هم نفس راحتی کشیدیم.

03  02  01

-قبل از ساخت این سازه چه تصوری از تصویر نهایی داشتید؟
داوود: در طول مراحل پيش توليد براى پايين آوردن ريسك و خطاى كار به ابعاد مختلف كار فكر شده بود. مواد و متريال ها شناسايى و آزمایش شده بودند. ماكت هاى سه بعدي و دو بعدى كامپيوترى هم طراحى شده بودند؛ اما هميشه در زمان توليد اتفاق هايى رقم مى خورد كه غيرقابل پيش بينى اند. كنترل زِدي! در كار نيست كه بتوان كار را به نقطه قبلى برگرداند. اين پروژه هم از اين قاعده مستثنى نبود. به طور مثال در بخشى از كار، بعد از نصب تايپ لاتين پوستر بر روى سازه كه يك روز و نيم طول كشيد، متوجه شديم كه در طول نصب تنها از روبروي وجه مكعب ایستاده و از آن نقطه كار را ديده ايم، در حالى كه در ديگر زاويه ها به دليل ناهموارى هاى سازه حروف جلو و عقب شده بودند و كرنينگ حروف به هم ريخته بود. در نتيجه مجبور شديم دوباره و اين بار با در نظر گرفتن اين نكته حروف را نصب كنيم. با تمام این ها، در نهايت به آنچه كه بر روى كاغذ و ذهنمان ترسيم كرده بوديم بسيار نزديك شدیم.

05

-طراحى پوستر رويدادهاى مهم مى تواند نقطه پرشى براى كسانى كه در حال رشد هستند باشد، به شرط اينكه موفق باشند. شما هم از اين نقطه بهره برديد؟
فرید: اساسا هر اثری از هر هنرمندی ـ در هر سطحی ـ می تواند پله ای برای صعود یا نزول او باشد. خیلی ها هم البته از ترس افتادن ترجیح می دهند در هر سطحی که هستند در افق حرکت کنند. من فکر می کنم «استودیو چپ چین» در دو سه سالی که از عمرش می گذرد پله هایی برای خودش ساخته است که توانسته افتخار طراحی هویت بصری مهم ترین رویداد مربوط به طراحی گرافیک ایران را به دست آورد. کسب جایزه سرو نقره ای دوره گذشته در بخش رسانه های نو یکی از این پله ها بود. بدون شک بازخورد خوبی که پروژه طراحی هویت بصری هفته طراحی گرافیک تهران در سال گذشته در سطح ایران و بین الملل داشته است، نقطه عطفی در تاریخ هنری و کاری استودیو خواهد بود.

[aparat width=”560″ ]http://www.aparat.com/v/BIdXD[/aparat]

  1. فیلم پشت صحنه بخوبی گواه زحمات و غلبه بر سستی های خودخواسته امروزه طراحان ایرانی است.تبریک به دوستان استودیو واحسنت به عظم راسخشون.کدامیک از آقایان طراح کهشهرتی به هم زده اند حاضرند اینطور شیدایی بخرج دهند وحاشیه امنیت و پرچم اسم و رسم رو به گوشه ای بیندازندو وسط بیابان بروند و شبانه روز بر روی پوسترشان کار کنن؟؟؟
    استادان نامی مثل آقای … و دیگران در استودیوهای شخصی خود لمیده و با کمترین زحمت طرح های میلیونی به سفارش دهندگان نگونبخت می اندازن! خوشحالم از آیند گرافیک که در دستان جوانان کوشا و پرانگیزه قرار خواهد گرفت و این روزگار رخوتناک رو به اتمام است
    ——————————-سپاس از شما و تلاشهایتان در سایت وزین روزرنگ—————————–

  2. اگر اين پروژه در محل برگزاري مراسم هفته گرافيك انجام مي‌شد، هيجانش چند برابر مي‌شد. ديدن تصاوير چاپ‌شده، حض بصري چندان متفاوتي در مقايسه با پوسترهاي يكي از طراحان جوان معاصر – كه با مهارتي چند برابر، از تركيب نماي ضد نور سازه‌هاي شهري و تايپ فارسي و آيكن‌هاي گرافيكي به نتايج خارق‌العاده مي‌رسد- به بيننده نمي‌دهد. تامل در اين مساله به دليل دقت و مشقت زوج ياحقي- مرگان بسيار مهم است. مضاف بر آن كه آنها براي توليد آثار گرافيكي متفاوت، با انگيزه‌هاي فكر شده سراغ اين شيوه رفته‌اند. مرز بين هنرهاي حجمي، هنر اجرا، هنر مفهومي و گرافيك كجاست؟ آيا از اين دست ايده‌هاي بين رشته‌اي باعث زايش نتايج حرفه‌اي‌تر مي‌شود يا تمركز لازم را از مسائل كليدي گرافيك و معضلاتي كه مختص گرافيك ايراني است مي‌گيرد؟ نمونه‌هاي موفق جهاني چقدر از اين ايده پيروي كردند؟ مرز پيدا كردن جواب مساله و پاك كردن صورت مساله در اين مورد خاص كجاست؟
    از منظر نفي شيوه طراحان تازه‌كار اين مسير جالب است. نفي رخوت كامپيوترزدگي. از منظر بيننده و مخاطب يك اثر گرافيكي قضيه از چه قرار است؟
    پ.ن: اين كامنت از سر هيجان و هوشي كه اين تيم در توليد آثارشان به خرج داده‌اند نوشته شد و به احترام توضيحاتي كه در اين مصاحبه، دلسوزانه و فكرشده به نظر مي‌آيند.

    1. جدای از کامنت شما که بحثی تخصصی میطلبد، با پ.ن موافقم آقای سرویان. جوابهایی که از سر خودپسندی و خودشیفتگی رایج داده نشده بود و درد مزمن (خود خفن پنداری) درش دیده نمیشد …..این نشان از هوشمندی فرید یاحقی و داودمرگان و پیشرفت باطنی و فکری انسان داره.به راحتی میشد به ورطه هولناکی افتاد که پای لرزان بسیاری از طراحان جوان رو لرزانده و به دره انداخته….دوستانی به سابقه کمتر از ۱۰ سال کار حرفه ای خداوند را هم بنده نیستندو با اسمهای پرطمطراق نمایشگاه های پرزرق و برق میگذارند و تشنه شهرت و حواشی هستن. سپاس از دوستان چپ چین نه به خاطر سازه ای که خلق کردند بلکه به خاِطر منش وهوشمندی در مواجهه بامخاطب.

  3. دست این دوستان درد نکنه. کار متفاوتی بود اما کار جذابی نبود. بیشتر پرکار بود. با آن که با آن حال نکردم اما تجربه‌ی متفاوتی در گرافیک ایران بود.

  4. پرکاری و صرف وقت لزوما کیفیت کار را تضمین نمی کند. مهم این است که این صرف وقت و هزینه تاثیر جدی ای در کار بگذارد و صدالبته با دیزاین خوب هم همراه باشد. طراحی این مجموعه و تایپوگرافی این مجموعه ضعیف و ابتدایی است و ارتباطش با تصویر سازه سطحی است. طراح ناتوان مانده از اینکه بتواند ارتباط ارگانیکی بین تصویر و دیزاین کار برقرار کند. در همین حال تایپوگرافی کار هم ضعیف است. قلم فارسی و لاتین بکار گرفته شده روی سازه خام دستانه، دم دستی است در حالی که میتوانست تاثیرگذار تریم بخش دیزاین باشد کمااینکه در اندازه بزرگترین و درچشم ترین بخش کار همین عنوان فارسی و انگلیسی است.
    در نهایت کار، کار متوازنی از آب درنیامده و این همه زحمت دوستان با طراحی ضعیف به هدر رفته است.
    استودیو چپ چین کارهای خوب بسیاری دارد. موشن گرافیک های خلاقانه ای دارد اما این کار از ضعیفترین کارهای آنهاست.
    ما نباید با تکنیک به کارمان اعتبار بدهیم حالا این تکنیک میخواهد صحنه پردازی باشد، عکاسی باشد، دیجیتال باشد یا طراحی بادست. هر تکنیکی نمونه های خوب دارد و نمونه های بد. طراحی خوب دارد و بد. نه صرف وقت کیفیت کار را لزوما تضمین میکند و نه کار با کامپیوتر لزوما یعنی کار با کمترین زحمت. به نظر من این کار با درک زحمت زیادی که روش کشیده شده متاسفانه در نهایت کاری کم اعتبار است از نظر دیزاین. ای کاش استودیوی خلاق چپ چین بجای امتحان کردن سبک ها و تکنینهای مختلف روی یک شیوه متمرکز شود و فراموش نکند که ماهر شدن درهر کاری نیاز به تمرین و تجربه دارد و نمیشود در هر روشی سرک کشید و انتظار نتیجه خوب داشت. تنها خلاقیت تضمینی برای کار خوب نیست و کار نیکو کردن از پر کردن است.

  5. من به شخصه صرفا به خاطر «اجرای پرزحمت و رویکرد جدید و جوانانه در طراحی هویت بصری»، به این دوستان تبریک میگم و برای این پروژه احترام قائلم. اما واقعیتش نتیجه چیز دندان گیری نیست. صرفاً تکنیک کار جذابه و «چون زحمت زیادی کشیده شده» و گروه طراح هم تمام تلاششون رو کردن تا پشت صحنه پرزحمت کار رو به همه نشون بده، هر بیننده ای «فریب» این پروداکشن گسترده رو میخوره، مرعوب میشه و احساس میکنه کار خوبیه در صورتیکه این طور نیست. به نظرم داستان دقیقا مانند همون پوستر فیلم دینی رویش و پوستر لگوی آجریه که چند ماه پیش تو روزرنگ گذاشته شده بودن. پرودواکشن زیاد و فریب دهنده نتیجه معمولی و متوسط
    به هر حال به این گروه جوان و مستعد تبریک میگم

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *