10 راز ضروری موفقیت

چطور یک نفر به موفقیت بسیار چشمگیری دست پیدا میکند؟ بعضی معتقدند شانس و اقبال دخیل است، برخی هم زیرکی را دخیل میدانند. اما حقیقت امر این است که موفقیت با آمیزه ای هر دوی اینها به دست می آید. تعریف موفقیت خیلی کار دشواری است چون تا حد زیادی به معیارهای تعریف بستگی دارد. برخی به پول می اندیشند. برخی به زندگی خوب و داشتن تعطیلات برای سفر رفتن فکر میکنند. برخی هم به ساختن یک دستاورد برای خودشان فکر میکنند. فرقی نمی کند تعریف شما از موفقیت چه باشد اما مطمئنا این ۱۰ مورد می تواند به شما در رسیدن به موفقیت کمک کند.

۱- از رویش افکار منفی در مغز خود جلوگیری کنید

مقاله ای که اخیرا در نیویورکر منتشر شده بود بیان کرد که وقتی ما یک خاطره را در گذشته به یاد می آوریم آن را همان طور که فکر میکنیم به یاد نمی آوریم. تصاویری که به ذهن ما خطور میکند مثل این فیلم های قدیمی نیستند که مجددا پخش می شوند بلکه هر بار که ما چیزی را به یاد می آوریم خاطره موجود در ذهن ما نیز بر اساس نحوه به خاطر آوردن تغییر می کند.
هرچه بیشتر این افکار منفی را در ذهنتان پرورش دهید بیشتر آن احساس را تجربه میکنید؛ که به معنای باور بیشتر آن است. به زودی به این باور میرسید که شما به اندازه کافی با استعداد نیستید یا هرگز موفق نخواهید شد.
کلید رفع این مسئله این است که اشتباهات و خاطرات قدیم خود را به یاد آورید و از دریچه یادگیری به آنها نگاه کنید. آنها را به عنوان لحظات رشد و پیشرفت قاب بگیرید.

۲- روی “چرا”ی خودتان کار کنید

همان طور که سیمون سینک میگوید شما اول باید با چرا شروع کنید. اگر می خواهید در بلند مدت موفق شوید باید بدانید چرا میخواهید کاری را انجام دهید. گاهی اوقات این چرا خیلی واضح نیست، و شما باید کنجکاوی بیشتری به منظور یافتن آن به خرج دهید. اما اگر فقط دارید دنبال پول میروید یا دنبال تایید دیگران هستید و فقط میخواهید موفق دیده شوید هرگز جواب چرا را پیدا نخواهید کرد. این انگیزه ها پایدار و موثر نیستند.
“چرا” ی شما مهمترین منبع انگیزه و هدف شماست. شما را به جلو میراند مخصوصا وقتی که به نظر میرسد همه چیز در حال به هم ریختن باشد. سینک میگوید: مردم به اینکه شما چکار میکنید اهمیت نمی دهند بلکه به این که چرا اینکار را انجام می دهید اهمیت می دهند. دانستن چرا، کلید اصلی شناختن مشتریان و مخاطبان اصلی شما در آینده خواهد بود.
فهمیدن چرا و هدف اصلی کار قطعا زمان زیادی لازم دارد اما شروع به گشتن کنید، و به زودی این چرا خودش را به شما نشان خواهد داد.

۳- به غریزه تان اعتماد کنید اما با عقلتان نیز غریبه نباشید

خیلی از اوقات ممکن است قبل از اینکه عقل و منطقتان به جواب برسد جواب را پیدا کرده باشید. بدون دلیل خاصی آن را حس میکنید. اما این دلیل نمی شود فقط به احساساتتان تکیه کنید. اما نباید به طور کل نقش احساسات و غریضه را در تصمیم گیری انکار کنید.
به نظر می رسد که منطق و عقل شما هم در غریزه ذاتی شما اثر گذار است. درک شهودی شما مستقیما از تجربیات دست اول شما نشات می گیرد. در واقع ناشی از مهارت مغز شما در تصویرسازی این است که یک اتفاق بر مبنای تجربیات و موارد گذشته چگونه پیش خواهد رفت.
بهترین کاری که میتوانید این است که به غریزه تان اعتماد کنید اما هر تصمیمی را با منطقتان حداقل دو بار چک کنید. منطقی باقی بمانید و به قول معروف مو را از ماست بکشید اما اجازه دهید غریزه تان نیز در تصمیمات دخیل باشد.

۴- موفقیت تان را تجسم کنید

اصول و مبانی تصویر کردن در همه زمینه ها از ورزش های حرفه ای تا کسب و کار و فراتر از آن همیشه موثر بوده است. افرادی که در اوج قله حرفه ی خود قرار دارند از این ترفند برای عملکرد بهتر استفاده میکنند. هرچقدر شفاف تر بتوانید کاری را که انجام می دهید در ذهن خود تصویرسازی کنید سریعتر و راحتتر خواهید توانست یک مهارت یا عادت جدید را به دست آورید.
تصویر کردن خودتان در حال سپری کردن زندگی مطلوب و انجام دادن کارهایی که دوست دارید کلید اصلی برای طی کردن مسیر زندگی و موفقیت است. البته لازم است بگوییم تصویرسازی به این معنا نیست که تمام وقت در خانه بنشینید و خیال پردازی کنید؛ بلکه به این معناست که باید دید و تصویر خود از آینده را به صورت کاملا محکم جلوی چشمتان نصب کنید و برای آن تلاش کنید.

۵-بیش از نصیحت کردن تمرین کنید

هرکسی میتواند در مورد موفقیت صحبت کند و خطابه سرایی کند. اما آنچه سخت است هر روز کار کردن و خاک میدان خوردن است. به منظور موفق شدن در هر زمینه ای ابتدا باید در مهارت های لازم برای آن به اوج تسلط برسید و باید اساسا به آنچه انجام می دهید باور داشته باشید.
باید هدف اصلی خودتان را بدانید و بر اساس اهداف اصلی و باورها و ارزش های خودتان سخت تلاش کنید. گذشته از همه اینها هیچ چیزی به اندازه یک تفاوت عمیق بین گفته ها و اعمالتان نمی تواند اعتبار و وجهه شما را خدشه دار کند.
باید چیزی را بگویید که واقعا قصد دارید به آن عمل کنید، قصد دنبال کردن آن را دارید و از همه مهمتر آن را عمیقا باور دارید. به مسیر خود ادامه دهید و باور داشته باشید که دیگران نیز از شما خواهند آموخت و در این مسیر همراه شما خواهند شد.

۶- ارتباط موثر برقرار کنید

مهارت های نرم محل اصلی تفاوت بین افراد موفق و افرادی است که مدام آرزوی موفقیت دارند. ارتباط موثر یک مهارت است؛ مهارتی است که نیاز به تمرین فراون دارد و لازم است برای کسب آن شما علاوه بر شناخت دیگران نسبت به خود نیز شناخت خوب و کاملی داشته باشید. قبل از آنکه بخواهید ناخدای کشتی دیگران باشید باید بر کشتی خود تسلط کامل داشته باشید.
زمان های ناامیدی و ناراحتی خود را کاملا بشناسید، بدانید که چطور باید احساسات خود را کنترل کنید. در عین حال لازم است بدانید کی باید بازخورد سازنده و انتقادی ارائه دهید و کی بهتر است که سخنان خود را برای زمان دیگری نگه دارید. ارتباطات یک هنر است و یادگیری و تسلط کامل بر آن زمان لازم دارد.

۷-به اهدافتان پایبند باشید

وقتی به خودتان تعهدی میدهید این در ادامه وظیفه شماست که بتوانید آن را پیگیری کنید. اینکه تا حدی درگیر چیزی باشید و با تمام توان خود را وقف چیزی کنید فرق زیادی دارد. برای موفقیت باید تا میتوانید خود را کاملا وقف اهدافتان کنید به آنها تعهد کامل داشته باشید. بیایید اینطور به مساله نگاه کنیم: اگر شما خود را وقف رویای خود نکنید کسی دیگر این کار را میکند و هیچ چیز عذاب آورتر از این نیست که ببینید کسی دیگر به رویای شما دست پیدا میکند.
شاید یادگرفتن این که چطور خود را کاملا وقف کاری کنیم سالها طول بکشد اما یادگرفتن تعهد بسیار ضروری است چون میتوان از آن برای همه اهداف استفاده کرد. اگر به خودتان ثابت کنید که می توانید در یک زمینه پایدار و باثبات باشید این توان و احتمال وجود دارد که در دیگر زمینه ها نیز باثبات و ثابت قدم باشید. اما برای شروع باید یک بار هم که شده این تعهد را با تمام توان تجربه کنید تا بفهمید که تعهد کامل و همه جانبه به یک هدف چه معنایی دارد.

۸-از بهبود مداوم دست برندارید

بخشی از فرآیند موفقیت بهینه تر شدن و بهبود مداوم و یادگیری بهترین استفاده از منابع است. روزی که دست از بهتر شدن بردارید هیچ قدمی به سمت موفقیت برنداشته اید فقط در بهترین حالت راکد و ثابت مانده اید. فراموش نکنید که اگر هر روز تنها یک کار حتی جزئی را بهتر انجام دهید و یک مهارت کوچک یاد بگیرید در بلندمدت تفاوت چشمگیری خواهید کرد.
فرآیند توسعه دادن، ساختن و بازسازی کردن بخشی از یک مسیر است که هیچ وقت تمام نمیشود. جستجوی برای روش های بهتر شدن و توسعه مداوم خود یک مهارت واقعا مفید و ضروری است. و مثل هر مهارت دیگری هر چه بیشتر تمرین میکنید در این زمینه بهتر عمل میکنید. امتحان کردن استراتژی های جدید را در دستور کار قراردهید و همکاری کردن در روش های جدید را فراموش نکنید. پیشروها کسانی هستند که مرزها را پشت سر میگذارند، موانع را تخریب میکنند و مسیر خود را در زندگی ایجاد میکنند.

۹-مدام سوال بپرسید

هیچ وقت نباید دست از یاد گرفتن بردارید؛ هیچ وقت. ما یادگیری را با سوال پرسیدن آغاز میکنیم، این که پاسخ هایی که میدانیم را به دیگران بگوییم هیچ فایده ای ندارد. از همین رو هر چه بیشتر و بهتر سوال کنیم پاسخ های بهتری به دست خواهیم آورد.
بخشی از موفق شدن این است که وقت بگذاریم و از دیگران برای موفقیت راهنمایی بخواهیم. افرادی که عموما از شما مسن تر هم هستند آن دستاوردی که شما میخواهید به آن برسید را تا کنون کسب کرده اند. سوال زیاد پرسیدن ارزش های فراوانی ایجاد میکند، به طور مثال پرسیدن سوالات زیاد مغز شما را در شکل دهی مدل ها و الگوهای جدید و در نظر گرفتن امکانات و احتمالات جدید و در نتیجه گسترش خلاقیت یاری خواهد کرد.
هرچه سوالات شما عمیق تر باشد، شما نیز عاقل تر و فرزانه تر خواهید شد. در حین این فرآیند به شناخت بهتری از خود نیز خواهید رسید و این درک از خود قطعا به شما در مسیر رسیدن به موفقیت کمک شایانی خواهد کرد.

۱۰ -پایان هر روز تامل و تفکر کنید

این که در مسیر روزمرگی زندگی مثل یک تردمیل قرار بگیرید و از نقطه ای به نقطه دیگر بروید بدون آن که بدانید چه هدف و برنامه ای دارید و چطور همه چیز به هم مرتبط است عملی بسیار مخرب و فرسایشی است. اما اگر میخواهید به یک موفقیت پایدار و دنباله دار برسید باید در انتهای هر روز به بازتاب و نتیجه اعمال خود فکر کنید.
اگر هر روز ۵ دقیقه را کنار بگذارید تا در نظر بگیرید چه کاری خوب پیش رفت و چه کاری نتیجه خوبی نداد به شما آگاهی خوبی از مشکلاتی که باید با آنها روبرو بشوید خواهد داد. بازتاب و تامل در اتفاقات، چه اگر روزانه؛ چه ماهانه و حتی سالانه باشد یک جزء اساسی از فرآیند پالایش و بهبود و توسعه شخصی در طول زمان است.
بدون بازتاب و تفکر اساسی، شما مثل راننده ای هستید که چشم بند به چشم گذاشته است. یک قدم به عقب برگردید، تصویر بزرگتر را ببینید، حالا میتوانید تصمیمات عاقلانه تری برای ادامه مسیر خود بگیرید.

 

منبع