تعریف داستان برند گامی اساسی در جلب توجه مخاطبان و برجستهسازی کسبوکار شما در میان رقبا است. شما زمان، انرژی و منابع خود را صرف ساخت شرکتتان کردهاید، اما حالا با چالش جدیدی مواجهاید: ساخت برندتان و روایت داستانی که بتواند در صنعت و میان مشتریان هدف شما جایگاه پیدا کند. وقتی نام برند شما هنوز شناختهشده نیست، چطور میتوانید توجه مشتریان، شرکا یا رسانهها را جلب کنید و داستانتان را به گوش آنها برسانید؟
این مطلب به شما کمک میکند با سه گام ساده، داستان برند خود را به گونهای تعریف کنید که مخاطبان هدفتان را جذب کرده و تاثیری ماندگار بگذارد
همانند آهنگ معروف سریال Cheers که میگوید: «تو میخواهی جایی باشی که همه نامت را میدانند.» اما چگونه میتوانید توجه مشتریان احتمالی، شرکا یا رسانهها را جلب کنید، وقتی که با برندهای شناختهشده رقابت میکنید؟
در طول دوران حرفهایام در روابط عمومی، این فرصت را داشتهام که با کارآفرینانی کار کنم که سنتها، سیستمها و فرآیندهای چندین دههای را با نوآوری و مدرنسازی در صنایعی که به طور تاریخی در برابر تغییر مقاومت کردهاند، متحول میکنند. در همکاری با این مشتریان و کمک به آنها برای ایجاد روایتهایی تأثیرگذار، دریافتهام که کلید موفقیت در تعریف داستان برند، الزاماً تکیه بر نام شرکت شما از ابتدا نیست. بلکه ایجاد یک روایت جذاب، اصیل و متصلکننده با مخاطبان است که ارزش ارائهشده و مشکلی که حل میکنید را بیان کند، البته از طریق محصول یا خدماتتان.
در اینجا توضیح میدهیم چگونه میتوانید داستانی بسازید که نه تنها جلب توجه کند، بلکه تأثیری ماندگار بگذارد:
۱. مخاطبان خود را بشناسید
اولین گام در تعریف داستان برندتان، شناخت مخاطبان و تعیین اولویت آنهاست. ممکن است مخاطبان زیادی داشته باشید که میخواهید به آنها دست یابید، اما سعی کنید آن را به مهمترین گروهها محدود کنید تا تلاشهایتان متمرکز شود. مردم همیشه در حال مصرف محتوا هستند، بنابراین برای عبور از شلوغی باید مطمئن شوید پیام شما با هر گروه خاص از مخاطبان هماهنگی دارد.
نکته حرفهای: مخاطبان اصلی خود را در حال حاضر ارزیابی کنید و ترتیب اولویت آنها را تعیین کنید تا فرکانس پیامرسانی خود را مشخص کنید.
۲. واقعی باشید
جذابترین داستانهای برند معمولاً از دردی واقعی ناشی میشوند که بنیانگذار حس کرده و تصمیم گرفته زمان، انرژی و منابع خود را برای حل آن مشکل صرف کند. این نوع «واقعی بودن»، و نه نسخه ساختگی در شبکههای اجتماعی، چیزی است که با مخاطبان ارتباط برقرار میکند. به داستان بنیانگذار یا بنیانگذاران خود تکیه کنید تا روایت برند خود را انسانی کنید و ارزش پیشنهادی خود را به شکلی اصیل و ساده بیان کنید.
هر زمان ممکن است، از اصطلاحات داخلی و کلمات فنی پرهیز کنید تا تأثیر بیشتری بگذارید و به مخاطبانتان کمک کنید تا واقعاً ارزش شرکت شما را درک کنند.
بیشتر بخوانید: برند چیست؟
نکته حرفهای: از مقایسه با دیگر شرکتها برای توصیف فعالیت خود اجتناب کنید. خاص باشید و به یاد داشته باشید که هر کسبوکاری حداقل یک رقیب دارد، حتی اگر رقیب شما وضعیت موجود باشد، همچنان باید با آن به عنوان رقیب رفتار کنید.
۳. متمرکز بمانید
در نهایت، بر کانالهای ارتباطی و مخاطبان اصلی خود تمرکز کنید که در این لحظه از چرخه عمر شرکتتان بیشترین اهمیت را دارند. آیا در حال تلاش برای تقویت لیست شرکای خود هستید؟ یا روی تلاشهای فروش خود متمرکز شدهاید؟ به دنبال سرمایهگذار میگردید؟
هر چه که باشد، از رویکرد پراکنده پرهیز کنید و بر تعریف داستانتان برای مخاطبان خاصی که در حال حاضر بیشترین تأثیر را دارند، اولویت دهید.
نکته حرفهای: سعی نکنید همیشه به همه دسترسی پیدا کنید؛ در مورد فرکانس، کانالها و پیامرسانی ارتباطات خود هدفمند عمل کنید. به هر حال، اگر سعی کنید به همه دسترسی پیدا کنید، در واقع به هیچکس نخواهید رسید.
این سه گام نقطه شروعی برای تعریف داستان برندتان به شکلی هستند که شرکت شما را به جایی برساند که همه افرادی که باید نامش را بدانند، بشناسند. مسئله این نیست که همه نام شما را بدانند—مگر اینکه قصد داشته باشید به غول بعدی صنعت خود تبدیل شوید. مسئله این است که مطمئن شوید افراد درست میدانند شما که هستید.
پس از اینکه روایت خود را تثبیت کردید و بر مخاطبان اولویتدار تمرکز کردید، بر جامعه شرکا و مشتریان خود تکیه کنید تا به شما در بازگویی این داستان کمک کنند. کسانی که طرفداران واقعی برند شما هستند، میتوانند تأثیر چشمگیری در تبلیغ کسبوکار شما داشته باشند.
نویسنده مطلب: گریس کیت رودریگز مدیرعامل شرکت Caliber Corporate