یک فروشگاه مواد غذایی بدون برچسب، خیابانهای بدون علائم، هتلهای بدون شماره اتاق، مسیرهای بدون راهنما. مانند یک کابوس است! همانقدر ترسناک و گیج کننده. ولی خوشبختانه ما در دنیای واقعی زندگی میکنیم و چیزهایی داریم که به ما کمک میکنند و ما را از سردرگمی نجات میدهند. احتمالا از تیتر این مطلب متوجه شدهاید که قصد داریم به موضوع گرافیک محیطی بپردازیم.
وقتی وارد فضایی ناآشنا مانند یک ساختمان اداری، ایستگاه مترو یا غرفه نمایشگاه میشوید، نیاز است که بدانید از کدام سمت و به کجا بروید. ناآگاهی راجعبه مسیرها میتواند برای شما استرسزا و نگران کننده باشد. چیزی که در اینجا شما به آن نیاز دارید گرافیک محیطی است. علائم و نشانه هایی که به شما نشان میدهد چگونه و از کجا گذر کنید و مسیر درست کدام است. در این مقاله از روزرنگ قصد داریم گرافیک محیطی را معرفی و بررسی نماییم. با ما همراه باشید.
اهمیت گرافیک محیطی
گرافیک محیطی (EGD) استفاده از عناصر گرافیکی مانند تایپوگرافی، رنگ، تصاویر و بافتها برای آگاهی بخشی و افزایش تجربه و شناخت افراد در یک فضا است. هر عنصر گرافیکی نقشی متفاوت در ارزیابی، شناخت و افزایش تجربیات افراد دارد و بسیاری از رشتههای طراحی از جمله گرافیک، معماری داخلی، منظر و طراحی صنعتی را در بر میگیرد.
بیشتر بخوانید: گرافیک و فتوگرافیک: بررسی شباهت ها و تفاوت ها
همه اینها مربوط به جنبههای بصری، راهیابی، برقراری ارتباط، شکل دادن ایده و ایجاد تجربیاتی است که افراد را به جای دیگری متصل میکند. اگر بخواهیم به تاریخچه این هنر اشاره کنیم، باید به زمانهای دور برگردیم. همان روزهایی که عموزادههای غارنشین ما روی دیوار غارها نقاشی میکشیدند. درواقع قدمت این هنر به اندازه خود هنر است.
با این وجود در دوران مدرن این حرفه فقط 40 سال سن دارد. گروهی از طراحان تشخیص دادند کاری که آنها انجام میدهند چیزی بیشتر از ایجاد علائم بوده و گرد هم آمدهاند تا SEGD را تشکیل دهند. با این روش آنها فعالیتهای خود را به یک حرفه تبدیل کردند.
امروزه نیز مانند گذشته از گرافیک محیطی به شیوهی پیچیده تری برای روایت داستان استفاده میشود. این هنر میتواند به سوالاتی مهم و اساسی پاسخ دهد مانند: به کجا میروید؟ دنبال چه چیزی میگردید؟ در حال حاضر کجا هستید؟ ما که هستیم؟ شما کی هستید؟
بیشتر بخوانید: گرافیک دیزاینر کیست و چه مهارتهایی باید داشته باشد؟
اجزای گرافیک محیطی
هر حرفه و هنری که به آن نگاه کنید از اجزای بهخصوصی تشکیل شده است و بدون آن اجزا عملا چیزی شکل نمیگیرد. اجزای سازنده گرافیک محیطی برای همه بسیار آشنا و ملموس است. موارد سادهای که روزانه با آنها درگیر هستیم و آنها را میبینیم.
رنگ
اولین و تاثیر گذارترین عنصر در گرافیک محیطی، رنگ است. رنگها میتوانند روحیه فضا را تغییر دهند؛ آن را پرانرژی، آرام، بازیگوش و… جلوه دهند. همچنین میتوانند به طبقهبندی، زمینهسازی، برجستهسازی و یا تفکیک فضاها بپردازد.
تصویر
مورد دوم تایپوگرافی است. نوشتار، اطلاعات را از طریق متن به منظور یافتن راه، برچسب گذاری، شناسایی، بازاریابی، فروش و غیره منتقل میکند. مورد بعدی تصاویر هستند که توانایی برقراری ارتباطات را دارند همچنین احساسات را برمیانگیزند.
بافت
بافت نیز یکی دیگر از مواردی است که در گرافیک محیطی نقش مهمی را بر عهده میگیرد. بافت یک بعد اضافی به فضا میبخشد. عناصر حسی و قوای لامسه، عمق را اضافه میکنند. همچنین میتواند احساسات را برانگیزد و به مردم کمک کند تا با وضوح بیشتری با فضا ارتباط برقرار کنند. بهعنوان مثال، اگر میخواهید مردم احساس کنند در طبیعت هستند، میتوانید پوست درخت را روی دیوار یا اجسام مستقل قرار دهید.
هدف گرافیک محیطی
طراحی محیطی تلاش میکند بین آثاری که در معرض دید افراد قرار میدهد و مواردی که در طبیعت وجود دارد، هماهنگی برقرار نماید. مواردی مثل آب و هوا، پوشش گیاهی، دما و درجه حرارت محیط و… بهعنوان بخشهای طبیعی و عواملی مثل سبک معماری، مواد و مصالح و… بهعنوان بخشهای ساخته شده از حضور انسان، عواملی هستند که طراح در اصول کار خود به آن توجه می کند. طراح تمام تلاشش را می کند تا در جریان کار خود منافع افراد، چه کارفرما و چه کاربر را مد نظر قرار دهد.
بهطور خلاصه هدف طراحی محیطی راهنمایی مردم به سادهترین روشها، زیباسازی محیط با استفاده از عناصر موجود در اطراف و طراحی عناصر جدید و افزایش سطح و فرهنگ جامعه در قالب اهداف تبلیغاتی، فرهنگی، تجاری و… است
گرافیک محیطی چگونه به مردم کمک میکند؟
گرافیک محیطی راجعبه چگونگی پیمایش در فضاهای جدید و نا آشنا به افراد آگاهی میدهد. در واقع یک نوع روش مسیریابی است. بهطوری که برای همهی افراد با هر سطح سوادی قابل فهم باشد.
بهعنوان مثال، فرودگاهها از علامتهای متنوعی استفاده میکنند تا به مسافران اطلاع دهند که برای ورود و خروج، تحویل چمدان و مکانهای مهم دیگر به کجا مراجعه کنند. به همین ترتیب، نشانههای خیابانی به رانندگان کمک میکنند تا بدانند از کجای آزادراهها برای ورود به خیابانهای فرعی استفاده کنند و چه موقع در تقاطعها بایستند.
مقالات مرتبط: گرافیک سنتی چیست؟ چقدر با ابزارهای آن آشنایی دارید؟
نشانههای بصری اطلاعاتی راجعبه مکانهای جدید به افراد میدهند تا افراد راحتتر با فضاها ارتباط بگیرند. به این نوع اطلاعات و برقراری ارتباط، هویت ارتباطی میگویند.
در واقع نشانههای بصری نشان میدهند که فضا دارای چه ویژگیهایی است، مناسب چه گروههای سنی است و… بهعنوان مثال گرافیک مورد استفاده در موزه کودکان با موزه بزرگسالان متفاوت است.
در موزه کودکان برای انتقال حس نشاط و شادابی، افزایش انگیزه و قدرت یادگیری و ایجاد اشتیاق در کودکان از رنگهای روشن و پر انرژی استفاده میشود همچنین برای مسیریابی و آدرسدهی از المانهای جداب متناسب با گروه سنی مربوطه استفاده میشود تا فضا برای کودکان کسل کننده نباشد.
اما در موزههای بزرگسالان برای رعایت تاثیر گذاری، انتقال مفاهیم بنیادین و حفظ شأن فضا از رنگهای خنثی و به اصطلاح خاموش استفاده میکنند.
هرچیز را در جای درستش قرار دهید
برای ساختن گرافیک محیطی خوب و قوی باید به همه چیز دقت کنید. انتخاب جای مناسب برای متون مهم است. شما قبل از انتخاب جای هر شی بصری باید در ذهن خود تصور کنید که چه نقاطی در مرکز توجه افراد قرار میگیرند. بهعنوان مثال عناصری که در سطح چشم یا پایینتر از آن قرار میگیرند توجه کمی را به خود جلب میکنند. همچنین اگر تابلویی را از بالا آویزان میکنید باید مطمئن شوید که از خوانایی لازم برخوردار است.
اهمیت رنگ در گرافیک محیطی
مراقب رنگ ها باشید. همانطور که پیشتر ذکر شد رنگها نقش مهمی در شکلگیری فضاها دارند. میتوانند فضایی پر شور و هیجان ایجاد کنند یا فضایی آرام و بی تحرک. فضایی مناسب بازی و سرگرمی یا تفکر و اکتشافات ذهنی.
اما باید بدانید که استفاده نادرست از رنگها میتواند مشکل ساز و دردسر آفرین باشد. پس قبل از انتخاب رنگ باید بدانید فضای مورد نظر شما بیانگر چیست و با چه هدفی ایجاد شده است. چون هر رنگ بیانگر یک مفهوم خاص است. بهعنوان مثال قرمز اغلب مترادف با انرژی است. رنگ آبی بیشتر احساس امنیت است.
زرد خوشحالی را برمیانگیزد؛ و سبز باعث رشد طبیعت و سلامتی میشود. اجازه دهید مثالی ملموس ارائه کنیم: شهردار نیویورک تصمیم گرفته بود که در یکی از خیابانهای مهم و پر تردد شهر از تبلیغاتی با رنگ قرمز و نارنجی در ابعاد گسترده استفاده کند. به محض اجرایی شدن این تصمیم آمار تصادف در این خیابان به طرز چشمگیری افزایش یافت. در نهایت با پیشنهاد مدیر زیباسازی شهر تصمیم بر آن شد که رنگ تبلیغات خیابان به سبز و آبی تغییر کند. نتیجه شگفت انگیز بود.
بنابراین شما باید از خود بپرسید که آیا این فضا جایی برای فعالیتهای ذهنی است یا جسمی و فیزیکی؟ آیا مناسب تمامی گروههای سنی است یا فقط بزرگسالان در آنجا رفت و آمد میکنند؟ پاسخ به چنین پرسشهایی میتواند به شما کمک کند تا بهترین انتخاب را داشته باشید.
اهمیت نور در گرافیک محیطی
در کنار استفاده از رنگ مناسب باید منبع نور را در نظر بگیرید. نور میتواند نحوه درک و تجربه مردم از رنگ را تغییر دهد. بهعنوان مثال، نور رشتهای رنگ گرمتری دارد، در حالی که نور فلورسنت سردتر است.
شاید مایل باشید اینطور تصور کنید که استفاده از رنگ، نور و فونت مناسب برای داشتن گرافیک محیطی قوی کافی است و موفق شدهاید. در واقع فراموش کردن بافت و صاف نگه داشتن همه چیز آسان است. بهویژه هنگامی که مواد فیزیکی میتوانند هزینههای بیشتری را به همراه داشته باشند. اما باید بدانید که بافت میتواند تأثیر محسوسی بر احساس و تعامل افراد با فضا و حتی اطراف خود داشته باشد.
با تمام اینها شما نباید بیش از حد از نشانههای تصویری استفاده کنید زیرا آنها تاثیر خود را از دست میدهند و حتی ممکن است باعث شوند افراد گیج و سردرگم شوند. گرافیک محیطی باید ساده باشد. در واقع بهتر است با در نظر گرفتن اهداف و نیاز مخاطبان خود فضاها را طراحی کنید.
چگونه از گرافیک محیطی استفاده کنیم؟
گرافیک محیطی رشتههای مختلف اعم از معماری، منظر، طراحی صنعتی و داخلی را با هم ادغام میکند. به همین دلیل، طراحان گرافیک محیطی نه تنها به طراحی گرافیک، بلکه به معماری نیز نیاز دارند.
این امر به این دلیل است که آنها نه تنها میتوانند درک خوبی از عناصر طراحی مانند سلسله مراتب بصری و رنگ داشته باشند، بلکه قادر به درک پیشنهادهای طراحی صنعتی هستند و توانایی خواندن نقشههای معماری را بهطور موثر دارند.
همچنین آشنایی با سایر رشتهها به طراحان گرافیک کمک میکند تا با نرم افزارهای تخصصی رشتههای مذکور آشنا باشند و بتوانند ایدههای خود را علاوهبر سطح دو بعدی، بهصورت سه بعدی نیز نشان دهند و طرح خوانایی لازم بین همه طرفهای درگیر مانند معماران، مهندسان، معماران منظر، طراحان گرافیک و مشتریان را داشته باشد.
گرافیک محیطی را میتوانید در مکانهای مختلف اعمال کنید تا تجربه بازدیدکننده را پربارتر و هیجان انگیزتر نمایید. موارد زیر تنها چند مورد از زمینههایی است که طراحان گرافیک تجربی و محیطی در آن فعالیت میکنند:
سیستمهای راهیابی
عبور و مرور در فضایی شلوغ و بزرگ خودش به اندازه کافی سخت و خسته کننده است چه برسد به زمانیکه نسبت به مسیرها آگاهی نداشته باشیم. سیستمهای راهیابی به مردم کمک میکنند که راه درست را پیدا کنند و در فضاهای ناآشنا گیج و سر در گم نشوند. پیدا کردن مسیر درست همیشه لازم و کارگشا است بهویژه در مکان هایی مانند فرودگاه، بیمارستان، پارکینگهای طبقاتی و…
یادگیری جذاب
برای برخی افراد، یادگیری و آموزش به روش سنتی خسته کننده است فرقی هم ندارد که در یک موزه باشد یا یک پارک میراث طبیعی یا یک نمایشگاه تجاری. طراحی نمایشگاه نوعی از طراحی محیطی و تجربی است که اطلاعاتی را از طریق معماری، طراحی گرافیک، طراحی تعامل، نور و صدا و فناوری به بینندگان نمایشگاه منتقل میکند.
وظیفه این نوع طراحان استفاده از این عناصر و ایجاد محیطی است که داستانی را به شکلی موثر، جذاب و آموزنده روایت کنند. این طرحها میتوانند مانند نمایشگاهی در یک نمایشگاه منفرد باشند یا در کل یک ساختمان بچرخند، مانند نمونههایی که در یک موزه وجود دارد.
طراحی برای همه
موزهها و کنفرانسها غالباً هزینه ورودی دارند و تمام افراد جامعه نمیتوانند یا نمیخواهند برای چنین فضاهایی هزینه کنند. اما میل به یادگیری و دانستن در همه افراد قوی است.
بنابراین بعضی طراحان با استفاده از مکانهای عمومی و ایجاد طراحی متناسب با فضا، سعی میکنند مفاهیم مورد نظر خود را بهطور رایگان به مردم منتقل کنند. این نوعی دیگر از گرافیک محیطی است که هدف آن فقط انتقال مفاهیم یا سرگرمی میباشد. این طرحها میتوانند مفاهیم زیادی را به مردم منتقل کنند. همچنین میتوانند دائمی یا موقت باشند.
مکان سازی و هویت بخشی
گرافیک محیطی با استفاده درست و بهجا از رنگ، بافت، تایپوگرافی، الگو، حرکت و… میتواند فضایی را نوسازی و متحول کند. در یک کلام میتواند هویتی جدید به فضا ببخشد.
این امر میتواند آموزش، حمل و نقل و محیطهای اداری و شرکتی را متحول نماید. این نوع طراحی تیمی بزرگ و حرفهای متشکل از متخصصان مهندسان معمار و شهر ساز، طراحان گرافیک و… را نیاز دارند تا هریک متناسب با علم و هنر خود نظر سازندهای را مطرح و اعمال نمایند.
سخن آخر
تمام زندگی ما از سالهای گذشته با گرافیک محیطی پیوند خورده است. از همان روزهای اولی که راه مدرسه تا خانه را تنهایی می آمدیم به تمامی آنها توجه می کردیم. امروزه اما کاربردهای دیگر این المان شناسایی شده است که بسیار برای پیشبرد اهداف مهم در شهرسازی حائز اهمیت است. این گونه است که توجه به یک چیز ساده می تواند، باعث پیشرفت و رضایت بیشتر همه شود.
گرافیک محیطی چیزی پنهان و دور از دید نیست. تمامی علائم موجود در خیابان نوعی طراحی محیطی است. آنچه آن را چشمگیر میکند، تجربهای است که طراحی محیط به کسانی که از کنار آن عبور میکنند میدهد.
طراحی محیط میتواند تجارب فراموش نشدنی داشته باشد. ثابت شده است که استفاده از آن در بازاریابی موفقیت بسیار زیادی را برای افراد به همراه دارد. گرافیک محیطی میتواند نقش مهمی در آگاهی بخشی و آموزش افراد داشته باشد و باعث میشود ارتباط انسان با محیط تصحیح شود و در چرخه تعاملی بهتری قرار گیرد همچنین باعث میشود افراد سادهتر به اطلاعات دسترسی داشته باشند و از زیاده گویی جلوگیری میکند.
رنگ، تصویر و بافت اجزای گرافیک محیطی هستند. استفاده به جا از آنها در موقعیت های مختلف بسیار اهمیت دارد.
طراحان تلاش می کنند تا در طراحی مکان های عمومی، تمامی کاربران را مدنظر قرار دهند. در نظر گرفتن معلولین، خانم های باردار، افراد بی سواد و یا افراد مسن در طراحی و راهنمایی درست آنها باید در طراحی گرافیکی محیط مدنظر قرار بگیرد.
عبور و مرور در فضایی شلوغ و بزرگ خودش به اندازه کافی سخت و خسته کننده است چه برسد به زمانیکه نسبت به مسیرها آگاهی نداشته باشیم. سیستمهای راهیابی به مردم کمک میکنند که راه درست را پیدا کنند و در فضاهای ناآشنا گیج و سر در گم نشوند. پیدا کردن مسیر درست همیشه لازم و کارگشا است بهویژه در مکان هایی مانند فرودگاه، بیمارستان، پارکینگهای طبقاتی و…