ما با دیوید پیرسون یک دیزاینر و گرافیست لندنی الاصل صحبت کردیم، کسی که متخصص در طراحی جلد کتاب و نامهای تجاری میباشد .
•لطفا برای ما خلاصه ای از سابقه کاریتان بگویید؟
من در central saint martins در لندن تحصیل کردم. در سال دوم دانشگاه هنگامی که به دنبال کار بودم (در شرکت فایدون) احساس کردم که علاقه زیادی به طراحی کتاب دارم. از آن زمان به بعد، سعی کردم که جایگاه و شغلم را در این حرفه برای خودم تثبیت کنم. بعد از فارغ التحصیلی و یک سال قبل از آن که به طراحی روی جلد روی بیاورم به عنوان صفحه آرا برای شرکت پنگوئن شروع به کار کردم (به خصوص در زمینه طراحیهای داخل متن و صفحهآرایی). من آنجا به مدت 5 سال کار کردم و بعد از آن مستقل شدم و تا به امروز 7 سال است که برای خودم کار میکنم و آتلیه شخصی دارم.
•سبک خودتان را چطور توصیف می کنید؟
شاید بتوان گفت سبک من نوعی احیاگری است. به عبارت دیگر من از گذشته الهام می گیرم و استفاده می کنم. تایپو گرافی همیشه اساس و پایه اصلی سبک من بوده است. من همیشه از یک پالت رنگ محدود استفاده میکنم و همین باعث می شود کارهایم یک شکل و یک دست به نظر آیند.
•چه چیزی بزرگترین تاثیر را روی کار شما داشته است؟
کتابهای پنگوئن. اما به طور خاص، طراحانی که در طول سال ها کار کرده اند و من آثارشان را دیدهام. کسانی مانند«درک بردسال» که شفافیت و صراحت آثارش برایم دوست داشتنی بود، و یا کارهای «دیوید پلهام» که چاشنی طنز داشتند و یا تایپوگرافیهای زیبا و دقیق «هانس اشمولر». من حتی از کارمندان و شرکتی که همیشه کنار آنها بوده ام نیز الهام گرفتهام.
•چه چیزی باعث میشود شما لذت بیشتری از طراحی کتاب ببرید؟
طراحی جلد کتاب یکی از معدود رشتههای طراحی است که ابهامات در آن بسیار جذاب است. ما جلد را طراحی می کنیم اما اطلاعاتی از متن به مخاطب نمیدهیم، و حتی این بخش از اطلاعات را که تصویری ارائه می کنیم خیلی بی سر و صداست! ما حوانندگان را دعوت و تشویق میکنیم که قبل از خرید و خواندن به سمت کتاب بروند و آن را تفسیر کنند. تا آنجاییکه من میدانم، موقعیتهای خیلی زیادی وجود ندارد که به جایی دعوت شویم و ازماخواسته شود معنای آنچه را که میبینیم با تخیل خودمان ارتباط دهیم.
• چه چیزی الان می دانید که وقتی کالج را ترک کردید دوست داشتید بدانید ؟
متاسفانه وقتی تحصیل می کردم چنان توانایی نداشتم که اعتبار چنین جمله ای را متوجه شوم : ” فقط طراحان بد بیشتر از یک، دو و یا 3 تایپ فیس، استفاده میکنن.” حالا که من دانشجویان بسیاری را آموزش می دهم می بینم که در درک درستی یا نادرستی این نوع جملهها عاجزند. آنها حتی به خاطر وحشتی که دارند می ترسند که به آزمایش و خطا بپردازند چون می ترسند جدی گرفته نشوند. هر تایپ فیسی می تواند برای یک چیز مناسب باشد. مهمترین چیز، روحی است که در آن به کار رفته است و ذهنهای جوانی که با چنین جملات پوچی، عاجز می شوند به شدت مرا ناامید میکنند.
•تاکنون کدام پروژه به شما بیشترین حس رضایت را داده است؟
کتابهای penguin by design و سری کتابهای penguin great ideas ، هر دو کارهایی بودند که من می توانستم به عنوان یک چیز تازه و جدید روی آنها کار کنم، و هیجان داشته باشم .
همچنین،مجموعه کتابهای ایدههای بزرگ یا great ideas ( که اخیرا به صد جلد رسیده اند) را خیلی دوست دارم که نتیجه چندین سال کار من است و این کتاب ها به نوعی یک تاریخ بصری از زندگی حرفهای مرا تا الان نمایش میدهند.
•شما امیدوارید چه بخشی از کارتان در سال آینده کشف گردد؟
من تلاش میکنم که ارتباطات نزدیک تری با طراحان تایپ داشته باشم که در نتیجه بتوانم یک درک بهتر از چگونگی ایجاد تایپ بدست بیاورم، بنابراین بسیار امیدوارم که بتوانم آن را با حساسیت بیشتری در کارهایم بکار ببرم.
•چه چیزی شما را مجبور میکرد که طراحی کنید ؟
تنها چیزی که من می توانم خوب انجام بدهم همین است، غیر از آن من یک میل ذاتی به طراحی و به نوعی احساس بصری از همه چیز دارم .این حالت متاسفانه در کل زنذگی من وجود دارد و می تواند به این معنا باشد که من نصف روز را برای طبقه بندی فرصتهایم صرف میکنم.
•آیا شما اعتقادات خرافی هم دارید؟
به هیچ وجه. من یک چاقو را در کشوی چنگال هیچ وقت نمیگدارم!!!!!! ولی اگر این کار را بکنم گمان می کنم بیشتر مربوط به یک اختلال حواس فکری است تا یک اعتقاد ماورایی.
•آخرین چیزی که باعث شده شما متعجب و شگفت زده بشوید چیست؟
من عاشق پوسترspin برای نمایشگاه giacomettinv در(fundación PROA )که در سال گذشته برگزار شد هستم. واقعا دوست داشتم آن کار را من انجام میدادم.