« مدت زمان زیادی بود که در ذهنم ایده استفاده از ظرفیت گرافیک دیزاین برای انتقال پیام در موضوعات غیرتجاری را میپروراندم. این دل مشغولی از همان زمان که (به دلیل علاقهام به موضوعات اجتماعی) در رشته روزنامهنگاری تحصیل میکردم وجود داشت تا اینکه بعدها همین علاقه و انگیزه مرا به سمت هنر و ادامه تحصیل در رشته گرافیک سوق داد.
سابقه تحصیلی و نیز میل درونیام باعث شد تا ناخودآگاه تصمیمگیری درمورد موضوع پایاننامه کارشناسی ارشد به سمتی برود که موضوعی بین رشتهای انتخاب کنم و با ترکیبی از تواناییهای سابقه تحصیلیام و گرافیک دیزاین، نیازهای روز جامعه را مد نظر داشته باشم.
هنر گرافیک و به طورکلی مفهوم دیزاین نقش بسیار پررنگی در جنبههای مختلف زندگی انسان امروزی پیدا کرده است؛ از همین رو به نظر میرسد هر گرافیک دیزاینری به ضرورت باید روحیه محققانه و جستجوگرانه داشته باشد. از طرفی گستردگی چشمگیر استفاده از فنآوریهای ارتباطی در بین اقشار مختلف اجتماع در عصر اینترنت نسل دوم یا به اصطلاح وب۲ –که انواع امکانات تولید محتوا را در اختیار مخاطب قرار میدهد- من را به عنوان یک طراح به سمت جاذبهها و قابلیتهای موشنگرافیک سوق داد؛ چرا که گرافیک متحرک به خوبی امکان انتقال حجم قابل توجهی از اطلاعات را در قالب یک محتوای چندرسانهای اثرگذار در مدت زمانی کوتاه به مخاطب فراهم میسازد.
پس از بررسیهای فراوان از بین موضوعات بیشماری که به نظرم پرداختن به آنها نیاز جامعه بود موضوع «افسردگی» را که در سال ۲۰۱۷ سازمان بهداشت جهانی در رأس مشکلات بشر اعلام کرده بود انتخاب کردم و با تولید یک ویدئو به عموم جامعه سعی کردم اطلاعاتی راجع به این اختلال شایع منتقل نمایم که مخاطب آن ممکن است یا خود دچار افسردگی باشد یا در محیط اطرافش با فردی افسرده سر و کار داشته باشد.
در ساخت این موشن گرافیک سعی کردم از عناصری بصری استفاده کنم که تداعیکننده پرتوهای نور در پلانهای مختلف باشند تا تأثیر روانی مثبتی بر مخاطب داشته باشند؛ همچنین تلاش کردم از طیف رنگ زرد که در روانشناسی رنگ نیز از آن بهعنوان رنگ درمانگر و شادیآور یاد میشود استفاده کنم. برای موسیقی متن اثر نیز از یک ملودی آرام و امیدبخش بهره بردم که تنظیم آن متناسب با گفتار ویدئو، دارای فراز و نشیب هماهنگ و همراه است بهطوری که در ابتدا ذهن مخاطب را گویی برای یک رخداد خاص آماده میکند و سپس با نمایش پلانی که درباره افراد موفق است، صدای ساز کوبهای هیجان و حس خوشبینی و درواقع حس امید به درمان را در مخاطب ایجاد میکند. در تنظیم محتوای این اثر نیز سعی بر آن شد مواردی مد نظر قرار گیرد که تناسب بیشتری با جامعه ایران داشته باشند؛ برای مثال به مسأله «استیگما» یا ترس از نگاه و قضاوت دیگران برای مراجعه به افراد متخصص اشاره کردم که در فرهنگ بومی ما بسیار راجع است؛ همچنین با توجه به بالابودن هزینههای مراجعه به افراد درمانگر این حوزه در ایران، به روشهای بیهزینه و اثرگذار در درمان پرداختم و البته درتمام این موارد از دانش و راهنمایی افراد متخصص در زمینهی روانشناسی یا روانپزشکی و … استفاده کردم.»
شفیق خانبانی، دارای مدرک کارشناسی ارتباطات از دانشگاه علامه طباطبایی و کارشناسی ارشد گرافیک از هنرهای زیبای تهران است. موضوع پروژه عملی پایاننامه ساخت موشن گرافیک درباره افسردگی با راهنمایی محمدرضا دوست محمدی بوده که در سال 97 ارائه شده است.