براد هالند هنرمند و تصویرگر امریکایی است که تاثیر بسزایی در ارتقاى هنر تصويرسازى داشته و آثارش مطبوعات بزرگ آمریکا را متحول کرده است. از این هنرمند، کتاب «رسواییهای بشر» پیش از این در ایران منتشر شده است. در ادامه، گفتگویی کوتاه با وی انجام دادهایم که با هم میخوانیم:
به عنوان كسى كه الهام بخش انسان هاى زيادى بوده، آیا هنرمند خاصی شما را تحت تاثیر قرار داده است؟
-بله، در نوجوانی داستان های کوتاه “Nathaniel Hawthorne” تاثير زيادى بر روى من گذاشت. اوایل دلم میخواست مانند او بنویسم اما حالا مانند نوشتههای او تصویر میکشم.
اگر امکان سفر در زمان را داشته باشید دوست دارید با کدام هنرمند شام بخورید؟
-دوست داشتم با استاد چاپ چوب ژاپن “Hosusai” شام بخورم. فقط یک مشکلی هست و آن این است که نه من ژاپنی بلدم و نه او انگلیسی. به همين دليل نمیتوانیم با هم حرف بزنیم! به نظرم ممکن بود در اندازه های بزرگ طراحی کنیم و بعد برای تماشا روی میز شام پهن کنیم.
برای ما از روشها و عادتهای خاص طراحی کردنتان بگویید؟
-معمولا شبها کار میکنم چون سکوت و آرامش خاصی دارد و از تماس تلفنی افراد خبری نیست. فارغ از این، مثل اکثر هنرمندان دیگر شیوه خاصی ندارم. کسی را می شناسم که مثلا برای ترسيم فيگور انسان، زمینه بنفش رنگی را آماده مى كند و مثل یک آدم آهنی همه چیز را کنترل می کند. راستش من آن قدرها منظم نیستم. در هر بار طراحی، مانند يك آماتور يا کسی که هرگز طراحی نکرده است کارم را شروع می کنم و در نهایت پس از یک بهم ریختگی حیرت زده میشوم.
آیا هنگام کار موسیقی گوش میکنید؟
-گاهی اوقات؛ البته چون شبها کار میکنم دوست ندارم مزاحم همسایهها بشوم.
در تصویرسازی هایتان از تکنولوژی دیجیتال بهره میبرید؟
-بله حتما. من از برخی هنرمندان طراحیهایی كامپيوترى دیدهام که ممکن نبوده با چیز دیگری بشود آن را طراحی كرد. اما برای من طراحی کردن با کامپیوتر مثل عشقبازی با لباس میماند. مثل دست گرفتن مواد رادیو اکتیو یا مثل کمبود یک عنصر فیزیکی انسانی. درست است كه بعد از اتمام کارتان پرینت های زیبایی می توانید از اثرتان بگیرید؛ اما مثل طراحی کردن نمیتوانید از احساس لمس رنگها بهره ببرید.
همان طور كه مى دانيد طراحی گرافیک و تصویرسازی در آمریکا بسيار رشد کرده است. شما اروپا را در این زمینه چطور ارزیابی میکنید؟
-عذرخواهی مرا از بی اطلاعی درباره این موضوع، هم در آمریکا و هم اروپا بپذیرید. من هرگز فعالیت های شغلی محیط اطرافم را دنبال نمیکنم. اگر شما به اندازه کافی عمر کنید خواهید دید که در هر زمنیه ای نسبت به دیگران رشدی بهتر از این نخواهید داشت. پیگری روند جنبش ها امر بسیار مهمی است، اما زمان من در طول هفته بسیار محدود است.
سیاست گذاری دولت آمریکا در حوزه هنرهای تصویری را چگونه ارزیابی میکنید؟
-معمولاً از نوع خاصی هنر حمایت میکنند که بيشتر آدم ها حاضر نیستند بابت آن هزینهای پرداخت کنند. در کل از دخالت سیاستمداران در حوزه هنر خشنود نیستم چون هر زمان که سیاستمداران وارد حيطه هنری میشوند اتفاقات خوبی رخ نمیدهد.
هميشه بین تصویرگران و نقاشان یک خط تمایز وجود دارد، آیا در کشور شما هم چنین فاصلهای وجود دارد؟
-بله. همواره تفاوت معناداری میان تصویرگری و نقاشی (Fine Art) رایج بوده است. اما این یک اندیشه از طرف کسانی است که متوجه تغییر دنیا نشده اند. با هنرهای عامه پسند، روی آن لایه ای از شکلات کشیده اند و با حذف زمان و انرژی محدودی از طرف هنرمند، مخاطب و بیننده را مجبور به لیس زدن آن می کنند.
در آینده وقتی انسانها به این دوره نگاه میکنند شگفت زده خواهند شد. در نهایت برخی آثار هنری خوب، برخی بد و اکثراً آثار متوسطی هستند که تفاوت بین آنها را صرفا با نامگذاری و نام صاحب اثر میتوان تشخیص داد.
همکاری با براد هالند کار سختی است؟ در ارتباط با مشتریان به چه چیزهایی اهمیت میدهید؟
-در کار کردن با خودم مشکلی ندارم، فقط هنگام خلق کردن برای خودم آزادیهای بیشتری در نظر میگیرم و بهترین مشتری کسی است که همین آزادی را در نظر داشته باشد.
آیا با سینما در ارتباط هستید؟ اگر هالیوود و سینمای اروپا را مقایسه کنید چه تصویری به دست خواهد آمد؟
-فیلمهای آمریکایی همیشه برای انسان ها احساس برانگیز بودهاند و با این احساس توانستهاند ارتباط برقرار کنند. و این اتفاق خوشایند در زندگی واقعی به ندرت امکان پذیر است. دیگر خیلی فیلم تماشا نمیکنم. اگر سراغ فیلمهای اروپایی برویم چند سال پیش از این در فستیوال بین المللی فیلم Clermand Ferrand فرانسه عضو هیت داوران بودم. تجربه بزرگی بود. در طول دو هفته بیش از صد فیلم به زبان های مختلف تماشا کردم كه کار بسیار سختی بود؛ اما اگر سختی کار را نادیده بگیریم این تجربه چیزی به من یاد داد: فیلم های کوتاه از فیلم های بلند خیلی بهتر هستند چون اگر فیلم بلند بد باشد دیدن آن تا انتها بسیار تحمل ناپذیر خواهد بود، هر چند بهترین قسمت های یک فیلم در حافظه شما باقی میماند.
رنگ سفید چه چیزی را به ذهن شما متبادر می كند؟
-سفید قبل از هر چیزی یک دعوت است به چالش. و پس از آن تلاشی برای نجات و خلاص شدن از این چالش هرج و مرج.