فونت یکان یکی از پرکاربردترین و بهترین فونتهای ماندگار فارسی است که در دوره معاصر طراحی و روانه بازار مصرف شد. با اینکه ما اکنون شاهد تنوع خوبی از انواع فونتهای فارسی هستیم اما یکان در زمانی متولد شد که نیاز بود و رقیبی هم نداشت.
اولینها، همیشه ارزش بیشتری دارند، چراکه مسیر سختتر و طولانیتری از ایده تا اجرا و مصرف را به تنهایی طی میکنند و راهگشای آیندگان میشوند. در این پست به مناسبت درگذشت استاد مسعود سپهر بخشی از گفتوگوی سالها پیش او با نشریه رنگ مگزین را درباره داستان و نحوه شکلگیری فونت یکان در باهم میخوانیم.
ایده اولیه فونت یکان از کجا آمد؟
من کار حرفهایام را در ایران در سال ۱۳۵۹ شروع کردم، (وقتی که پس از چهارسال تحصیل و ۲ سال کار از اروپا به ایران برگشته بودم) و مثل همه طراحان گرافیکی که به ایران میآمدند. علاقه بسیاری به خط “هلوتیکا” داشتم که درهمه جا، بیلبوردها و استندها استفاده میشد و خط مشابهی در تایپهای ایرانی نمیدیدم، جز چیزهایی مشابه آن که با لتراست تولید و توزیع میشد و طراحی مناسبی نداشت. ولی همه ما در آن زمان از این حروف استفاده میکردیم، درواقع حروفی سنگین و سیاه بودند. دو یا سه نوع از این نوع تایپ در ایران بود ولی من دوست داشتم در آتلیهام چیزی شبیه به “هلوتیکا” داشته باشم.
استاد طراحی حروف من آقای فردریک لمبرت بود که تایپ های بسیار مهمی را در دنیا به زبان های مختلف طراحی کرده بود، او به من نوشتن خط نستعلیق را یاد داد، قلم خوشنویسی هم که نداشت دو تا مداد را در دست میگرفت، “م”، “الف”، “ط” و “ه”مینوشت. او به من یاد داد که چطور میشود از واحدهای اصلی الفبا فرم استخراج کنیم ولی این کار درسال۱۳۵۷ قطع شد و از سال ۱۳۵۹ که من در ایران بودم چیزی برایم نمانده بود جز پروژههای ناتمام و واحدهایی که با آقای لمبرت گذرانده بودم و ناقص مانده بودند و کسان دیگری هم که در اطراف خودم میدیدم، جواب مشخص و قطعی برای من نداشتند.
مشکلات حروف فارسی در خطوط موجود
البته خطوط تزئینیای بود که برای تیتر پوستر یا جلد کتاب طراحی شده بودند، مثل آثار شادروان استاد ممیز؛ من خیلی دلم میخواست پوسترهایی که ایشان با خطوط تزئینی طراحی کرده را به شما نشان بدهم مثلا پوستری که با کلمه ملکوت نوشته شده، اینها را میدیدم زیبا، ایرانی و در عین حال نو بودند، ولی مشکل من داشتن یک خط مونو لاین یا یکسان از نظر ضخامت خط بود که ضخامت متغیر نداشته باشد و با خط کرسیهای نزدیک به هم و ملاکهای حروفچینی طراحی بشود.
چون ما در حروف فارسی باید یک جایی برای اعراب بگذاریم مثلن اگر بالای حرف “کاف”، ” و ” بیاید، ما باید این محل را از پیش نگه داریم، و این باعث میشود که فونت چهارده پوینت ما خیلی ریز به نظر بیاید، یاشاید میزانی که حرف “گاف” میرود بالا از نظر خوشنویسی تعیین شده باشد ولی در حروفچینی این میزان باید به حداقل ممکن تقلیل پیدا کند، آنقدر که ارتفاع حروف “ر” و “گاف” بالارفتگی و پایینرفتگی زیادی پیدا نکند، تنها خطی که نزدیک به این معیارها طراحی شده بود خطی بود که آقای محمدرضا بقاپور طراحی کرده بودند و که در آن زمان، اسمی نداشت و در تابلوهای راهنماییورانندگی استفاده میشد و ما امروز به نام خط “ترافیک” میشناسیم.
من قبل ازاینکه آقای بقاپور را ببینیم کارشان را دیدم. کاری که میشود گفت نعل به نعل بر اساس خط نسخ طراحی شده است، و باز هم گردی دندانه ها با معیاری که میخواستم روی بالارفتگیها و پایینرفتگیها کار کنم فرق داشت و آنچه که میخواستم نبود.
هلوتیکا نمونه یک فونت موفق
هنر “هلوتیکا” هم در همین است که شما در هر سایز که بخواهید میتوانید با آن کار کنید، ولی برای تابلوهای راهنماییورانندگی خوب بود. تنها وجه اشتراکی که من با خط آقای بقاپور احساس میکردم در طراحی مونولاین بودن فونت “ترافیک” بود.
شاید هم ایشان میخواست به یک خطی شبیه به “هلوتیکا” در فارسی برسد ولی کلا از گردشهای قلم نسخ استفاده کرده و تعجب میکنید که چرا جزییات خط نسخ را برای سهولت خواندن از کارش حذف نکرده است، ولی تنها کسی بود که تمام دوران کار و حتی بازنشستگی خودش را روی طراحی این خط گذاشت.
این گذشت تا برخورد کردم به خطهای بسیار قدیمیتر از این، به نام خط “دین دبیره”، که به طور مونو لاین نوشته شده بود و من در کتابهایی که اقلیتهای دینی منتشر کرده بودند، دیدم. شخصا دوست داشتم که این خط شبیه به خط دین دبیره بشود و من روی آن خط کار کنم؛ چون بالارفتگی و پایینرفتگی نسبتا کمی داشت.
خط“دین دبیره” برای من خیلی خوشآیند بود و تصمیم گرفتم تکهتکه آن را طراحی کنم و کنار هم بگذارم و در آتلیه استفاده کنم. در دفاتر و ادارات آن زمان دستگاهی به نام “دایمو” وجود داشت، دستگاهی کوچک بود که منشیها از آن استفاده می کردند و مثل تفنگ فشار می دادند، نواری از آن خارج و نوشته میشد.
این دستگاه دایمو اصلا باید با خط مونولاین کار کند چون یک نوارپلاستیکی دارد که سوزن را پرتاب می کند به همان نوار و سوراخاش می کند وآن را هل میدهد جلو و سفید میکند و من برای همین دستگاه “دایمو” یک نسخه از همین خط را طراحی کردم که البته بعد از چند سال تولید هم شد. ولی دیگر وقت استفاده از دستگاه “دایمو” داشت میگذشت.
فونت یکان الهام گرفته از خط دین دبیره
همین کار به من دل و جرات داد که خطی بر اساس همان “دین دبیره” کار کنم، از بخشی ازآن که به خط عربی یاهمان فارسی خودمان میخورد استفاده کردم و در همان زمان تصادفی رخ داد و من با یک کتیبه بزرگ “بقعه پیر بکران” برخورد کردم کتیبهای با خط درجه یک کوفی بنایی؛ که متن بسیار طولانی در یک مساحت بسیار بزرگ به این کتیبه اختصاص داده شده است، حدود۵/۳ در ۵/۳ متر که همه به خط کوفی بنایی نوشته شده است.
کوفی بنایی، خطی که اجبارن باید مونو لاین باشد و ضخامت آن تغییر نمیکند چون باید بتوانند این حروف را با آجر بچینند تا اسامی مقدس را دربدنه بناها بسازند وهمه زوایا در آن نود درجه است.
در همین جا، در آتلیه خودم، یک آشتی بین این خشکی نود درجههای “کتیبه پیر بکران” و “خط دیندبیره” صورت گرفت. شاید نتوانم منظور حرفم را به شما برسانم ولی خطی از آب در آمد که من خیلی جدی آن را دنبال کردم و از همین خط در طراحی بعضی از بیلبوردهایی که آن زمان آقای کاتوزیان در تهران راهاندازی کرده بودند، استفاده کردم و کارهای خوبی شدند.
حتی یک شرکت خارجی از من خواست تا برای طراحی لوگوی فارسیاش استفاده کنم. ولی چون هنوز فونت نشده بود و هنوز فقط خصوصیات قلم را داشت، کمکم آن را طراحی میکردم؛ بعضی از همکاران به تناسباتش ایراد میگرفتند، در “کتیبه پیر بکران”، حروف به خصوص حرف “ی”خیلی کوتاه و فشرده هستند یعنی در تمام خطوط کوفی بنایی حروف نسبتا ارتفاع کمی دارند واگر به خطوط دیگر فارسی نگاه کنید تفاوتش را میبینید و اگرشما این مدل حرف “ی” را بنویسید همه میگویند، غلط است.
یعنی میگویند “ی” که روی خودش میچسبد درست نیست ولی به محض اینکه به حرفی میچسبد قابل قبول و هضم میشود، چون گردش اضافه این حرف باعث بیشتر شدن ارتفاع حرف در این کتیبه میشد، به اجبار باید حذف میشده است.
بعد هم شرکت APPLE ایران گفت نسخه اورژینال آن را میخریم. باز هم بر حسب تصادف که من با یکی ازمدیران این شرکت آشنا بودم، آنها خط را برداشتند و بردند آمریکا، و به آن کد دادند و استانداردهای خودشان را دادند. و از همه چیز مهمتر هزینه آن را تماما پرداخت کردند و مرا به یک سفر آموزشی تکمیلی برای سیستم فارسی وعربی خودشان به فرانسه دعوت کردند.
این شد که خط یکسان مطلوب اولیه با حذف“س” از آن برای کوتاهکردن نام به وجود آمد و کمکم روی در و دیوار و تابلوهای شهر پیدا شد. در آن مدتزمان این بهترین چیزی بود که توانستم بسازم. ولی اگر باز هم به صورت جدی دست به طراحی حروف ببرم سعی می کنم این فاصله را از این هم کمتر کنم، البته بعضی فرمها نیز احتیاج به بازسازی دارند و شما اگر بخواهید در یک فایل ۶۰۰ Dpi فونتی را خروجی بگیرید که سه پوینت باشد هیچ تایپی را نداریم که پس از خروجی خوانا باشد ولی اگر با یکان خروجی بگیرید حتا با ۳۰۰ DPI هم به نتیجه می رسید، به همان دلیل آن که ارتفاع کلی خط کاهش یافته و دندانهها درشتی و وضوح بیشتری پیدا کردهاند.
یکان؛ Bold یا Medium؟
منظور من در طراحی یکان همان medium بوده است یعنی ضخامت آن هم تغییر زیادی ندارد. من Bold را امتحان نکردهام چون چند بار دست خورده، ولی الان روی کاغذ معمولی به اندازه ۳ یا ۴ پوینت خروجی بگیرید و با ذرهبین نگاه کنید کاملا واضح و خوانا است، چون۳ پوینت یکان در واقع برابر است با ۷پوینت فونتهای دیگر فارسی.
البته آن زمان که یکان منتشر شد، پرینتر ها ۳۰۰Dpi بودند ولی امروز قدرت تفکیک پرینترها خیلی بهتر شده است. شما همیشه می توانستید حروف لاتین را با اندازه ۳و ۴پوینت خروجی بگیرید واضح، ولو آنقدر ریز که نشود خواند، یکان درست مثل حروف لاتین در اندازه بسیار ریز واضح است.
خواندنش هم به خاطر ریز بودن ۳پوینت سخت است ولی هیچ کدام از فضاهای منفی پر نمیشود. به خاطر همان توجه و تطبیق به ماتریس یا جدول کشی یا گرید(Grid) بسیار ریز و کاملن عمودی وافقی بودن چاپگرها و استفاده از زوایای کاملن عمودی و افقی آن هاست. درطراحی یکان این سازگاری بسیار تعیین کننده است.
مهمترین بخشهای حروف یکان در چاپگرهای لیزری، دست نخورده و سالم میماند در نتیجه خروجی به اصل طرح خیلی نزدیک است و بخاطر دلایل فنی دیگر سرعت خروجی آن هم بیشتر است. درحال حاضر روشهایی هست که می شود قوسها و زوایای ظریف را هم هدایت کرد یا به اصطلاح hinting به آن اضافه میشود؛ hinting می دهند و وقتی خروجی میگیرند، خروجی حروف دقیق است ولی سرعت آن در متون زیاد کم میشود. “یکان” احتیاج به hinting زیادی ندارد. و به طور کل در خطوط خوب مثل “هلوتیکا”هم همین طور است.
در خیلی از این فونت های قشنگی که از عربی و مصری کپیشده، آنقدر که ضخامت های متغیر و گردشها و زوایای دشوار دارد وقتی سرعت خروجی را اندازه می گیرید، زمان آن چند بار بیشتر از حتا قلم “تایمز” است.
در خط “تایمز”(لاتین) خواهید دید که این hinting ها سرعت را نسبت به“هلوتیکا” کند میکند. ولی “یکان” با استاندارد خطوط ساده بینالمللی همخوان است.