داستان هزارو یکشب یک داستان نمادین و جذاب تاریخی است. این داستان نشاندهنده نقش پررنگ زنان در فرهنگ و ایجاد تغییر در جامعه است. داستانپردازیها و قصههای شهرزاد اصلیترین بخش داستان است و نشاندهنده تلاش او برای تغییر دیدگاه مردسالارانه شهریار است. شهرزاد به عنوان راوی داستان در طول هزارو یک شب تلاش میکند تا با روایت افسانههای قدیمی، شهریار را تحتتاثیر قرار دهد.
داستانهای شهرزاد ریشه ایرانی دارند و تحت تاثیر آثار هندی، عربی وبرگردانی از هزار افسان نوشته شدهاند. کتاب هزار افسان، یک کتاب داستان ایرانی گمشده است و ابنمدیم وراق بغدادی در زمان هخامنشیان آن را تالیف کردهاست. این کتاب در قرن یک یا دو هجری به زبان عربی و به نام الف لیلة و لیلة ترجمه شدهاست. اصل کتاب که به زبان پهلوی بوده است، از بین رفته است.
تلاش برای زندهکردن تصاویر قدیمی
یکی از دانشجویان رشته تصویرسازی تلاش کردهاست تا با عمیقشدن در قصههای شهرزاد تصویرسازی داستان هزارویکشب را انجام دهد. در کنار دیدن تصاویر نهایی این آثار ، توضیحات او در مورد روند اجرا و ایدهپردازی برای این پروژه را میخوانیم.
«تصویرسازی برای من تنها روشی است که میتونم با دنیای اطرافم ارتباط برقرار کنم. تصویری که خلق میکنم مسیر خودش را پیدا میکند و پیش میرود. در شخصیتپردازی و فضاسازی این داستان، سعیکردم تا با توجه به متن اصلی، طراحی جدیدی را در رزومه شخصیام رقم بزنم، بههمیندلیل سراغ تکنیک دیجیتال رفتم. روشی که در آن بتوانم وفادار به روایت هم باشم. نشانههایی که در تصویرسازی این پروژه استفاده کردم، تداعیکننده سیاهی و تاریکیاند. این رنگ دلالت بر غم و ناامیدی دارد و برآمده از حوادث تلخ و واقعی زندگی است.»
«کاربرد عنصر تیرگی و روشنی مثل سیاه و سفید، متداولترین نماد اجتماعی متأثر از اوضاع جامعه، ظلم، فساد و بیعدالتی حاکم بر آن است. بهدلیل اینکه در داستان هزارویکشب شخصیتهای داستانی ضدزن هستند و شهرزاد در این داستان به نوعی موقعیت زندگی خود را برای پادشاه بیان میکند، در این مرحله سعی کردم تضادی ایجاد کنم که باعث جلب بیشتر نگاه بیننده به سمت صحنه شود. چراکه زمانی تیرگی معنا پیدا میکند که در تقابل با آن روشنی قرار بگیرد.»
تصویرگری داستان های ادبیات کهن با تکنیک دیجیتال
«شهرزاد شخصیت اصلی قصه با بهرهگیری از قدرت قصهگویی برای جلوگیری از کشتهشدن خود و زنان دیگر در این نقش (قصهگو) ظاهر میشود. شاید اگر شهرزاد با تغییر تیپ و شخصیت با عنوان قصهگو و راوی ظاهر نمیشد و این نقش را ایفا نمیکرد، نمیتوانست تاثیری بر پادشاه (شهریار) بگذارد و خود و زنان دیگر نیز قربانی میشدند.»
«هزارویکشب برای من روایت شروع قدمهایی شد که توانست من را به سمت ماجراجوییهای قشنگ در دل تصویرسازی دیجیتال بکشاند و تفکر خلاق، کشف و هنجارشکنیهای هنرمندانه را با داستانش به من یادآوری کند و به نوعی الهامبخش من باشد.»
«تصویرگری، اغلب ساختن تصویر برای کتاب کودک تجسم میشود. این درحالیست که تصویرگری حیطههای گستردهی دیگری هم دارد و این چالشبرانگیزترین بخش برای من در انجام این پروژه محسوب میشد. اینکه بتوانم به روایتی اینچنین از یکی از مهمترین آثار ادبی کهن برسم و آن را تصویرسازی کنم. تجربههای تلخ و شیرین این پروژه برای من ساعتها نشستن و طراحیکردن بود که با تمام سختیهایش اولین تجربه شیرین تصویرسازی بهصورت داستانی بود.»
این پروژه دانشجویی پایاننامه مقطع کارشناسی صدیقه ادراکی در رشته ارتباط تصویری با استاد راهنمایی امیرشعبانیپور است.