سلطان جنگل شما را به یاد چه حیوانی می اندازد؟ اگر حیوانی جز شیر به ذهنتان برسد کمی عجیب است. همهي ما شیر را با لقب سلطان جنگل میشناسیم. شاید در نگاه اول کمی خنده دار به نظر برسد اما سلطان جنگل، برند شخصی جناب شیر است. حال در مقالهاي که پیش روی شماست قرار است بگوییم برند شخصی چیست و اصلا چرا داشتن برند شخصی مهم است؟ میخواهیم بررسی کنیم برند شخصی از کی و کجا سر از بازار های جهانی در آورده وچطور میتوانیم مانند جناب شیر یک برند شخصی موفق برای خود بسازیم.
برند سازی شخصی یا Personal Brandingچیست؟
اولین و ساده ترین تعریفی که از برند شخصی میشنوید این است که : برند شخصی تصور و تصویری است که شخص از خود به دیگران ارائه میدهد. این تصویر ویژگی های منحصر بفردی دارد و باید بتواند دیگران را مجاب کند که ویژگی ها و مزایای او را هیچ یک از رقیبانش ندارند.
توجه کنید که برند سازی شخصی یک فرآیند است. به این معنا که نقطه شروع و خط پایان ندارد و شما همواره باید دستی بر سرو و روی برندتان بکشید. همچنین بدانید که این فرآیند برای به ثمر رسیدن نیاز به زمان دارد. البته که صرف زمان برای برند شدن در افراد، متفاوت است اما کسی نمیتواند زمانبر بودن این فرآیند را انکار کند.
یک تعبیر زیبای دیگر هم از برند سازی وجود دارد که میگوید: برند سازی یک فرآیند استراتژیک و آگاهانه است برای مدیریت تصوری که از ما در ذهن مخاطبمان جا خوش کرده. نمایی که مخاطب از شما میبینید مهم است چون با همان شما را قضاوت میکند و در جوامع مختلف نسبت به عملکرد شما اظهار نظر میکند.
ملزومات برند سازی شخصی عمدتا معطوف به خود شخص است.
یعنی کمتر پیش می آید شخصی به دلیل داشن فلان خودروی لوکس روی زبان ها بیفتد. داشتن یک ابزار خاص میتواند به برند شدن شما وسعت بیشتری بدهد اما در ابتدای کار نمیتواند شما را برند کند.
در ابتدای کار شخص باید رفتار و سکنات، حرفه و مهارت خارق العاده اش در آن، بینش و نگرش سیاسی و اجتماعی و جهان بینی ویا هر چه که خاص خودش است، به نمایش بگذارد. آنوقت که شخصی برای مثال در ارائه نقشی خاص در بازیگری خوش درخشید و نمود های درونی اش در جامعه برند شد میتواند برای توسعه برند خود از ابزار های خاص نیز استفاده کند.
ممکن است برایتان سوال ایجاد شود برند شخصی برای شخصی که هنرمند نیست چگونه تعریف میشود؟
باید بگوییم تفاوت آنچنانی در اصل ماجرا به وجود نمی آید. در واقع هر شخصی که بازیگر نیست بالاخره یک حرفه ای دارد. میتواند نویسنده، شاعر، بازاریاب، طراح طلاهای زینتی، گرافیست، طراح دوخت، قناد، معلم، بلاگر و … باشد.
هر یک از این افراد یک حرفه برای فعالیت و یک خصوصیات رفتاری خاص خود دارند. همه ی انسان ها افکار سرگردان و سامان گرفته در ذهنشان هست که خاص خودشان است و هیچ جای دنیا مانند ندارد. نکته ی مهم در برند سازی شخصی این است که فرد بتواند این خصوصیات خاص خود را مدیریت شده و هدفمند به مخاطب خود ارائه دهد.
به یک نکته مهم توجه داشته باشید که قرار نیست مخاطب همه زیر و بم شما را بداند؛ این شما هستید که انتخاب میکنید کدام یک از خصوصیاتتان را ببیند و چه تصوری در ذهنش نسبت به شما ایجاد شود.
بیشتر بخوانید: نام تجاری چیست؟
حال شاید برایتان سوال ایجاد شود که از کجا بفهمیم کدام یک از درونیات قابل انتشار است و کدام نیست؟ پاسخ بسیار ساده است.
درونیاتی که از خود ارائه میدهید باید بتواند اهداف برند سازی شخصی را پوشش دهد واز این طریق هزینه ی تعاملات و طی مسیر شغلی شما را کاهش دهد. یعنی مطالبی از خود به نمایش بگذارید که در راستای اهداف برند شخصیتان باشد. البته در ادامه درباره این موضوعات بیشتر صحبت میکنیم.
بیشتر بخوانید: هویت برند چیست؟
تاریخچه ی برند سازی شخصی
در اکثر منابع تام پیترز را اولین کسی میدانند که برند سازی شخصی را تعریف کرد. اما واقعیت این است که خیلی قبل از تام پیترز در سال 1937 ناپلئون هیل درباره برند سازی شخصی و چگونگی تثبیت موقعیت شخصی نظریاتی داد. چند ده سال بعد این ایده ها توسط جک تراوت و ال ریس بسط و گسترش یافت و برای اولین بار در کتاب Think and Positioning: The Battle for Your Min، در فصل بیست و سوم منتشر شد.
اما تا آن زمان هنوز هم عده زیادی از اهمیت و ارزشی که پشت این مفهوم پنهان شده بود اطلاع نداشتند. بر همین اساس در سال 1997 تام پیترز برای اولین بار اصطلاح برند شخصی را به کار برد. برند شخصی مثل اینکه تابحال هیچوقت نبوده به حوزه ی برندینگ وارد شد و شروع به فعالیت کرد.
پیترز معتقد است دنیای امروز دنیای برند هاست و برندها از هر جهت ما را احاطه کرده اند و همچنین میگوید:( برند ها به ما می آموزند که هر کداممان مستقل از سن، موقعیت، شغل، زبان، ملیت و… باید برای خودمان یک برند شخصی داشته باشیم و خود را مانند یک شرکت اداره کنیم.)
از نظر تام پیترز مهم ترین کاکرد برند شخصی، رشد و پیروزی کسب و کار شماست و تلاش برای ساخت پرسونال برندینگ موفق ارتباط مستقیمی با تلاش برای رشد و ارتقای جایگاه شغلی شما دارد. او در سال 1997 که هنوز اینترنت، ایمیل و فضای مجازی گسترش نیافته بود تاکید ویژه ای بر آنها داشت و اینترنت را ابزاری در خدمت ساخت برند شخصی میدانست.
شاید گمان کنید پیترز تنها کسی است که در حوزه ی پرسنال برندینگ جستجو کرده و در حوزه ی برندینگ مطرح است اما باید بگویم پس از او محقق دیگری به نام پیتر مونتویا نیز دو کتاب درباره پرسونال برندینگ نوشته است که جزو کتاب های کلاسیک در این حوزه است. برای همین عده ای معتقدند کتاب های وی برای امروز چندان کار آمد نیست. حتی کتاب جدید او به نام The Brand Called You نیز که در سال 2008 منتشر شد در حال حاضر یک متن قدیمی به حساب می آید و خوانش آن برای محققین معاصر کمی سخت و حوصله سر بر است.
البته این که نثر کتاب های مونتویا کمی قدیمی است موجب نمیشود محتوای ارزشمند آن کنار گذاشته شود.
بیشتر بخوانید: برند چیست؟
چرا برند شخصی مهم است؟
من چند سوال از شما میپرسم. البته در ادامه خودم به آنها پاسخ میدهم اما میخواهم ببینید اولین پاسخی که به ذهن شما میرسد چیست؟ احتمالا پاسخ های شما وجه اشتراک زیادی با صحبت های من دارد.
چرا یک خواننده باید علاوه بر تولید موسیقی و انتشار آلبوم در فضای شخصی و اجتماعی خود فعالیت کند؟ آیا فعالیت های او به محبوبیت بیشترش کمکی میکند؟
این سوال را میتوان برای اقشار مختلف نیز مطرح کنیم و بپرسیم یک سیاستمدار، یک نویسنده، یک وکیل و… چه احتیاجی به محبوبیت اجتماعی دارند؟ آیا این محبوبیت اجتماعی به ارتقای شغلی آنها کمکی میکند؟
یک هنرمند محبوبیت را برای این میخواهد که کارگردان و تهیه کنندگان بیشتری سراغش بیایند و همچنین با اعضا و تیم قوی تری کار کند. یک مشاور تلاش میکند برند شخصی خود را بسازد برای اینکه به یک گزینهی مطلوب برای کارفرما تبدیل شود.
یک وکیل برای ساخت برند شخصی خود تلاش میکند تا بتواند پرونده های مهم تری را به عهده بگیرد و آینده ی شغلی خود را تضمین کند. در کلام آخر کاری که برند شخصی انجام میدهد این است که شخص صاحب برند را محبوب تر و خواستنی تر جلوه میدهد. بدیهی است که اگر شما کارگردان یا کارفارما باشید کارتان را به شخصی میسپارید که از میزان محبوبیت بیشتری برخوردار باشد.
در این راستا لازم است توجهتان را به نکته ای جلب کنم. طبق آخرین آمارهای جهانی حدود 80 درصد مردم امروزه به هیچ عنوان به تبلیغات اعتماد نمیکنند.اما در عوض آنها آماده هستند تا با افرادی که احساس میکنند میشناسند ارتباط بگیرند. این اصل به خودی خود اهمیت داشتن پرسونال برندینگ را برایتان روشن میکند اما اگر مایلید درباره ی فواید بیشتر پرسنال برندینگ بدانید میتوان به موارد بیشتری نیز اشاره کرد.
بیشتر بخوانید: جایگاه برند چیست؟
فواید داشتن برند شخصی چیست؟
برند شخصی کمک میکند مخاطبان تصویر واضحی از مهارتها و توانایی شما داشته باشند؛ همچنین باعث میشود به قدر کافی دربازار مطرح شوید و همین امر موجب میشود که دیگران شما را برای عضویت در تیم خود انتخاب کنند. البته خودتان انتخاب میکنید که با چه کسی کار کنید و با چه کسی کار نکنید.
فرض کنید استاد یک کلاس پنجاه نفره اید و قرار است از بین دانشجویانی که نمرات یکسان دارند یک استادیارانتخاب کنید. معیار انتخاب شما چیست؟ احتمالا اولین مسئله ای که در ذهنتان نقش میبندد میزان اثر گذاری دانشجویان است. یعنی تمایل شما برای انتخاب، دانشجویی است که به واسطه ی محبوبیتش تاثیر گذار تر باشد و افراد بیشتری او را بشناسند.
شاید فکر کنید این موضوع ارتباطی با موضوع ما ندارد اما باید بگویم این دقیقا همان برند شخصی است. دانشجویی که تعداد بیشتری او را میشناسند و به او اعتماد دارند قطعا در ارائه ابعاد شخصیتی اش موفق تر بوده است. و این همان پرسنال برندینگ است.
موسسه SHRM, طی تحقیقاتی گزارش کرده است که حدود ۸۴ درصد از مدیران از رسانههای اجتماعی برای استخدام کارمند جدید اداره شان استفاده میکنند که ۹۶ درصد از لینکدین و ۵۳ درصد از توییتر کمک میگیرند. بسیاری از شرکتها قبل از هر جای دیگری، اعلامیه شغلی خود را ابتدا در شبکههای اجتماعی قرار میدهند و بارزترین آمار منتشر شده نشان میدهد که ۶۶ درصد مدیران برای جذب نیروی کار از فیسبوک کمک میگیرند. به این آمارها خوب توجه کنید.
این انتخاب ها حاکی از آن است که مدیران به دنبال کارمندی هستند که برند شخصی قوی داشته باشد تا حضورش بتواند به ارتقای کسب و کار آنها کمک کند. برای مثال کسی که وبلاگ و سایت و یا صفحه ی شخصی قدرتمندی را اداره میکند بی شک با عده ی زیادی در ارتباط است و این قدرت را دارد که برای تبلیغ شرکتی که در آن کار میکند، مفید واقع شود.
در ادامه قرار است درباره افرادی صحبت کنیم که برند های شخصی خارق العاده ای برای خود ایجاد کرده اند.
نفر اولی که در باره اش صحبت میکنیم تونی رابینز است که تقریبا در همه جا وجود دارد. اگر نام تونی را در موتور جستجو تایپ کنید می فهمید که تمام مطالب موجود در دو صفحه اول مربوط به تونی رابینز است. او دارای اخبار، شبکه های اجتماعی، وب سایت های شخصی و سایر موارد در مرورگر کروم است. تونی رابینز برند شخصی فوق العاده خود را در زمینه ی وب ساخته است و محبوبیت آنلاین زیادی دارد.
نام بعدی که قرار است مورد بحث قرار دهیم میشل اوباما است که به عنوان اولین بانوی آمریکا تا همین اواخردر افکار عمومی جایگاه ویژه ای داشت. این زن باور نکردنی به مراتب بیش از همسر رئیس پرزیدنت بودن، خودش را به عنوان یک رهبر متفکرمعرفی کرد. میشل برای ایجاد این تصور در ذهن مخاطبانش تلاش های بسیار کرد. او از اجتماعاتی که در سراسر جهان شکل میگرفت بازدید کرد، با رهبران بسیاری از صنایع ارتباط بر قرار کرد و در یک مجموعه رویداد های مختلف شرکت کرد.
نتیجه آن تلاش ها برندی بود که در سراسر جهان شناخته شده است. حتی اکنون میشل اوباما یک چهره مشهور در سطح جهان است که برای بیان مفصل صحبت های خودش در مجامع عمومی حاضر می شود. بانوی اول با ارائه خصوصیات فردی و تفکرات خود این فرصت را به مردم داد تا از فاصله ای نزدیک با او آشنا شوند.
افرادی زیادی در سطح جهان به همین شیوه برای خود برند شخصی ایجاد کردند و از آن برای محقق شدن اهدافشان کمک گرفتند. افرادی مانند ریچارد برانسون، سیمون سینک و یا کریستیانو رونالدو.
چگونه یک برند شخصی موفق ایجاد کنیم؟
بگذارید دوباره به مثال معروف شیر، سلطان جنگل رجوع کنیم. اختصاص یافتن این برند به شیر به سادگی اتفاق نیفتاده است. شیر برای اینکه به سلطان بودن معروف شود باید زمانی شبیه سلاطین رفتار میکرده و گلویش را برای کشیدن نعره های بلند و خارج قاعده صاف میکرده. شیر باید در مقابله با پلنگ محکم می ایستاده و زحمات بسیار کشید تا زمانی به او سلطان جنگل بگویند. حال به طور اختصاصی قرار است به این موضوع بپردازیم که برای داشتن یک برند شخصی بسیار قوی مانند برند شیر باید چه اقداماتی انجام بدهیم؟
- استوار و ثابت قدم باشید؛ درست است که برند شخصی شما گاها نیاز به توسعه و بررسی دارد اما توجه کنید که تغییر مداوم نام برندتان اصلا عاقلانه نیست.
- خودتان باشید؛ خودتان را خوب بشناسید و توجه کنید چیزی را از خود ارائه دهید که بازتابی از خود شما باشد. یعنی در معرفی برند شخصی سعی کنید خودتان باشید و کسی را ارائه ندهید که با خود واقعی تان فرسنگ ها فاصله داشته باشد.
- برای خود جامعه هدف تعیین کنید؛ پیترز میگوید این امکان وجود ندارد که شما بتوانید همه مردم را راضی نگه دارید. در نتیجه شما باید جامعه هدف خود را مشخص کنید. افراد سلایق مختلفی دارند و اگر جامعه هدفتان خاص نشود نمیتوانید آنطور که باید فعالیت کنید زیرا در هر حال شما برای یک عده خوشایند نیستید.
- همیشه حرفه ای برخود کنید؛ همیشه یادتان باشد که تاثیری که شما روی افراد میگذارید در جذب آنها بسیار مهم است.مهم نیست شما چه کاری انجام میدهید و با چه کسانی در ارتباطید. به این موضوع توجه کنید که ما نمیتوانیم ذهنیت افراد نسبت خودمان را تغییر دهیم اما قطعا میتوانیم نحوه حضور خودمان را در جامعه سر و سامان بدهیم.
- صادق باشید؛ یک نویسنده برای نوشتن داستان های خود باید یک اصل طلایی را به یاد داشته باشد.همه ی موقعیت ها و اتفاقات و شخصیت ها باید برای مخاطب باور پذیر و قابل لمس باشد. این موضوع در داستان های سورئال هم صدق میکند. و اما در حوزه ی برندینگ باید توجه کنید داستان و هدفی که برای برند شخصی خود مینویسید برای مردم باور پذیر باشد و شما را به آن ها نزدیکتر کند. برای انکه این اتفاق رقم بخورد لازم است شما صادقانه با مخاطب ارتباط برقرار کنید.یعنی داستانی برایش تعریف کنید که از یک زندگی طبیعی انتظار برود؛نه اینکه آنقدر خیالی و آرمانی باشد که مخاطب فکر کند شما به او دروغ میگویید و یا شما با او خیلی تفاوت دارید. پس لازم است اگر موفقیت های خود را به نمایش میگذارید، به تجارب ناموفق گذشته تان هم اشاره کنید.
- موفقیت با درآمد متفاوت است؛ هر چند یکی از مهم ترین کارکرد های برند شخصی قرار است افزایش درآمد باشد اما همانطور که در متن اشاره کردیم این فرآیند زمان بر است. پس حواستان باشد در ابتدای راه مشاهده موجودی حساب بانکی نه تنها به شما کمکی نمیکند بلکه به قدرت روحی تان آسیب میزند.
- برای کار خود وقت بگذارید؛ اگر واقعا به کاری که میکنید ایمان دارید نباید هیچ فرصتی را برای معرفی اش به جهان از دست بدهید.
- با مهارت خود زندگی کنید؛ برای ساخت برند شخصی تکنیک نگو نشان بده را روی زندگی تان پیاده کنید. یعنی به جای اینکه با سخنرانی بگویید چه هستید، همان را جلوی مخاطبانتان زندگی کنید.مخاطبان هوشمند ما تفاوت این دو را خیلی خوب و عمیق تر متوجه میشوند.
- انعطاف پذیر باشید؛ در برابر موقعیت های شغلی که ایجاد میشود و همچنین موقعیت هایی که خواسته قلبی شماست اما محقق نمیشود، منعطف باشید؛ به این معنا که هرگز تسلیم نشوید و فکر نکنید که به انتهای راه رسیده اید. بدانید که اهمیتی ندارد چه اتفاقی افتاده است. با یک اشتباه شما از اول شروع نمیکنید بلکه از پله ای شروع میکنید که زیربنایش تجارب گذشته شماست.
- هدفمند و شجاع باشید؛ درباره اینکه میخواهید دیگران چه تصوری از شما داشته باشند فکر کنید و شجاعانه داستان برند خود را زندگی کنید.
- از پیشنهادهای جدید استقبال کنید؛ برای اتفاقات و احتمالات غیر منتظره آماده باشید. از تغییرات با آغوش باز استقبال کنید و کوله پشتی تان را برای پذیرفتن پیشنهادات تازه ببندید.
- زمانی را برای استراحت به خود اختصاص دهید؛ روانشناسان معتقدند هر شخصی باید در هفته زمانی را به خودش اختصاص دهدوز فضای کاری دور بماند. این اتفاق به افزایش راندمان کاری شخص کمک زیادی میکند.پس برای مدتی خود را در آغوش بگیرید و قدرتمند تراز پیش وارد عرصه شوید.
- همیشه برند خود را ارزیابی کنید؛ به جزئیات توجه کنید. جزئیات درزمان های کوتاه تغییر میکنند اما در بلند مدت اثر گذاری چشم گیری دارند. پس همواره نقاط ضعف و قوت خود را بررسی کنید و آنها را بپذیرید. بعد درصدد رفع آن برآیید. نکته ای که اینجا اهمیت دارد این است که همواره به خود توجه کنید تا کمک کند چیزی از چشمتان نیفتد.
جمع بندی
ما اینجا از مفاهیم تخصصی حوزه ی برندینگ گفتیم اما واقعیت این است که مسائل در بطن زندگی ساده تر این حرف هاست. احتمالا شما که این مقاله را میخوانید در معاشرت با آدم های اطراف و یا در بستر فضای مجازی قسمتی از ابعاد شخصیتی که خودتان میخواهید را آگاهانه برای دیگران به نمایش میگذارید.
درست است که برای ساخت برند شخصی موفق در سطوح بالاتر نیاز به مسائل علمی دقیق هست اما نکته جالب اینجاست که همه ی ما در کنار زیستن در حال توسعه برند شخصی خود هستیم؛ حتی اگر مدیر یک کمپانی بزرگ نباشیم. پس این مباحث در موفقیت همه مردم نقش کلیدی دارد.
در اینجا برای اینکه سیر مطالعاتیتان قطع نشود چندین کتاب خوب در حوزه برندینگ و ساخت برند به شما معرفی میکنم:
• برند خودت باش به قلم پیتر مونتویا
• کتاب اصول پرسونال برندینگ اثر محمد صادقی
• خلق برند قدرتمند نوشته الن والاس، لزلی دشارناتونی، مالکوم مک دونالد
• کتاب حس برند به قلم مارتین لیندستروم
• ۲۲ قانون تغییرناپذیر برندینگ
1- Lair, Daniel J.; Sullivan, Katie; Cheney, George (2005). “Marketization and the Recasting of the Professional Self”. Management Communication Quarterly. 18 (3): 307–343. doi:10.1177/0893318904270744
2-{url=http://https://www.forbes.com/sites/alizalicht/2020/12/20/8-ways-to-get-your-personal-brand-ready-for-2021/?sh=7f1185842db4 | doi=10.1177/0893318904270744}}
3- Ries, Al; Trout, Jack (1981). Positioning: The Battle for your Mind. McGraw-Hill ISBN 978-0-07-135916-0