رازهای یک تصویرگر

تصویر سازی نوعی توضیح بصری متون، مفاهیم و یا فرایندهایی است که برای حفظ انسجام در رسانه‌های مختلف مانند آگهی‌های تبلیغاتی، ست‌های اداری مجلات، کتاب‌ها، مکتوبات آموزشی، انیمیشن‌ها و… استفاده می‌شود. کلمه تصویر سازی از illustraition که ریشه‌ی فرانسوی دارد مشتق شده و به معنای روشنایی یا روشنگری است. امروزه افراد زیادی هستند که به‌عنوان تصویرگر فعالیت می‌کنند و به خلق کاراکترهای مختلف می‌پردازند. یکی از این افراد جناب آقای علیرضا گلدوزیان است که قصد داریم در این پروژه از روزرنگ به معرفی ایشان و سبک کاری وی و و پروژه کلیله و دمنه بپردازیم. با روزرنگ همراه باشید.

بیشتر راجع به علیرضا گلدوزیان

علیرضا گلدوزیان کارشناس ارشد رشته گرافیک و فارغ تحصیل دانشگاه هنر است که در سال 1355 در تهران به دنیا آمده و از سال 1374 به صورت حرفه‌ای فعالیت خود را با طراحی پوستر فیلم سینمایی “گروگان” آغاز کرده است. او فردی فعال در تصویر سازی  به‌خصوص در زمینه کودک و نوجوان است و آثار بسیار زیادی خلق کرده است.

برای نمونه می‌توان به ” این همانی” نوشته‌ی فریده خلعتبری، “آغوشت را باز کن” نوشته‌ی عذرا جوزدانی، “بازی ها جورواجورند” سروده‌ی شکوه قاسم نیا، “باعلی، یاعلی” نوشته‌ی فریبا کلهر، “خانم معلم آقای نقاش” نوشته‌ی سید علی اصغر سید آبادی، “زرافه من آبی است” نوشته‌ی سوسن طاقدیس، “سنگ قرمز کوچولو” سروده‌ی افسانه شعبان نژاد، “بازی های پنج انگشت” سروده‌ی مصطفی رحماندوست اشاره کرد.

همچنین گلدوزیان در سال ۲۰۰۲ برای تصویرگری کتاب “زرافه من آبی است”  جایزه baij ژاپن را دریافت کرد و در سال ۲۰۰۳ نیز قلم طلایی بلگراد را برای تصویرگری کتاب “جوراب سوراخ” گرفت. تصویرگری کتاب “یك شب تاریك”  درسال ۲۰۰۴ برگزیده نمایشگاه بولونیا شد و سال ۲۰۰۵، دو كتاب “جوراب سوراخ” و “مداد سیاه و مداد قرمز” جایزه بزرگ براتیسلاوا را گرفت. در ادامه با روند کاری و تجربیات هنرمند آشنا می‌شویم.

چه زمانی و تحت چه شرایطی سفارش کار قبول می‌کنید؟

“همیشه سعی می‌کنم در زمانی که هم از لحاظ روحی و جسمی و هم از لحاظ زمانی در آمادگی کامل هستم سفارش جدید قبول نمایم چرا که معتقدم هرگونه بی‌قراری و عدم امادگی به‌صورت ناخودآگاه در آثار نمایان می‌شوند و این موضوع باعث می‌شود به نتیجه مطلوب نرسیده و رضایت خاطر خودم و مشتری جلب نشود”.

هنرمند بیان می‌کند که همیشه برای خلق آثار جدید و کسب تجربه بایک ولع وصف ناپذیر مواجه است و ترجیح می‌دهد برای پاسخگویی به این هیجان در بهترین حالت روحی و جسمی و زمانی قرار داشته باشد در غیر این‌صورت ترجیح می‌دهد کار را شروع نکند.

روحیه جستوجوگر و کمال‌گرای هنرمند باعث می‌شود که پس از اتمام هر پروژه آثار را دور تا دور آتلیه بچیند و روزها آن‌ها را مورد بررسی و واکاوای قرار دهد بدین صورت حتی جزیی‌ترین ایرادها و کاستی‌هایی که از چشم دورمانده بودند را رفع می‌نماید.

از چه نرم افزارهایی برای اجرای کارهایتان استفاده می‌کنید؟

“من نرم‌افزار خاصی استفاده نمی‌کنم ولی برای اتود و پیش طرح بعضی از کارها و تکنیک‌ها که نیاز دارند نوعی پیش درآمد داشته باشند و تست شوند از فتوشاپ استفاده می‌کنم تا آزمون و خطاها سریع‌تر و راحت‌تر انجام شوند و به نتیجه مطلوب دست یابم. اما اجرای نهایی هیچ‌یک از آثار به صورت دیجیتال نیست چون لذتی که در کار دستی وجود دارد در کار دیجیتال موجود نیست زیرا می‌توانم در کار دستی دخل و تصرف و آزمون و خطا داشته باشم. می‌توانم تاثیرات حسی و روانی خود را در کار دستی لحاظ کنم و کار هویت بیش‌تری داشته باشد”.

برای اجرای آثار به‌صورت دستی از اکرولیک در کیفیت‌های مختلف، از رقیق‌ترین حالت تا غلیظ‌ترین حالت آن متناسب با موضوع و هدف کار استفاده می‌کنم. درواقع اکرولیک پایه و اساس کار است و گاهی تکنیک و مدیاهای دیگری را نیز به آن می‌افزایم. تمام تلاش من این است که از مدیا و تکنیک در جهت درست و رسیدن به بیان مناسب استفاده نمایم.

هنرمند در خلال آزمون و خطاهای خود و رسیدن به کیفیت مطلوب رنگی و تکنیکی بازیگوشی‌هایی نیز دارد. تکنیک و ابزارهای مختلف را می‌سنجد و در ذهن ثبت می‌کند تا درصورت نیاز و فراخور حال آثار از آن‌ها بهره ببرد. او می‌گوید در این حرفه کارکردن مداوم و دیدن و مطالعه آثار مختلف مکمل هم هستند و نمی‌شود کسی بدون مطالعه و بررسی آثار و تکنیک افراد دیگر به دیگاه شخصی برسد و بتواند درست عمل نماید.

از درخت شعله‌ور بگویید.

این پروژه هم مثل بقیه پروژه‌ها پر از چالش بود. اصولا برای شروع هرکار جدیدی من روزها و ساعت‌ها مطالعه و فکر می‌کنم انقدر پیش می‌روم تا بتوانم یک فضای مطلق و منحصر به‌فرد و شخصی را دریافت بکنم. در واقع فضایی که برای اثر متصور می‌شم باید با دریافت‌های شخصی خودم از اثر و تاثیری که روی حس واقعیم می‌گذارد منطبق و مرتبط باشد. در مورد درخت زیتون یا درخت شعله‌ور هم همین‌طور شد.

من تلاش داشتم رابطه‌ای شخصی و نزدیک با این اثر را تجربه نمایم. این پروژه سفارش کشور چین بود و حدود 7 یا 8 ماه زمان برد تا به نتیجه برسد. موضوع این پروژه یک داستان فولکلور چینی بود در واقع داستان در فضایی عامیانه شکل گرفته بود نه این‌که از اساس فولک باشد. داستان از فضایی رئالیستی و واقع‌گرایانه برخوردار بود که این کمی با فضای ذهنی من فاصله داشت ولی با مطالعه نقاشی‌های فولک چینی و داستان‌ها و افسانه‌های آن موفق شدم خودم را با فضا وفق دهم و در نهایت این کار در بولونیا حاضر شد و هم برای خودم هم ناشر خوشایند و مسرت‌بخش بود.

منبع الهام شما چیست؟

پایه و اساس تمام پروژهای من مطالعه است. هم خوانشی هم تصویری. حتی گاهی تجربه محیطی را نیز در این خوانش دخیل می‌کنم تا در نهایت اثری خلق کنم که به موضوعیت من نزدیک باشد و از خلوص و بیانگری لازم برخوردار باشد. برای پروژه چین هم همین روند در پیش گرفتم. این پروژه با همت آژانس ادبی کیا و خانم حائری به من سپرده شد و بعد از آن من مطالعاتم را آغاز کردم.

در این پروژه هنرمند با فوکوس با فرهنگ عامیانه چین و مردم روستا نشین و نقاشی‌هایی که انجام می‌دادند اتودهایی آماده کرد و به‌صورت استوری برد برای ناشر فرستاد. در تمام فریم‌هایی که طراحی شدند بیان حسی محسوس و ملموس بود. هنرمند می‌گوید: بر خلاف بقیه‌ی کارهای من که استوار بر طراحی کاراکتر به صورت منسجم بود این اثر مبتنی بر فضا بود و تکیه بر فضای اثر داشت و کاراکترها در حین این‌که من اجراشون می‌کردم شکل می‌گرفتند. نتیجه کار بسیار رضایت بخش بود آثار پر از حس رهایی و آرامش بودند.

علاوه‌بر این گلدوزیان می‌گوید منبع الهام خیلی وابسته به موضوع است. اگر متن ریشه دار و متعلق به یک فرهنگ خاص باشد، با مطالعه درباره آن فرهنگ و آشنا شدن با فضای حاکم بر آن فرهنگ به راحتی می‌توان با موضوع ارتباط برقرار کرد.

چه چالش هایی داشته اید؟

چالش‌های متفاوتی در حوزه‌ی تصویرسازی برای من وجود دارد و یکی از مهم‌ترين چالش‌هایی که برای من وجود دارد ورودم از فضای یک داستان به داستان بعدی است زیرا هر پروژه برای من تعریف جدیدی محسوب می‌شود و باید در مورد آن فکر و مطالعه کنم در مورد آن اتود بزنم و باید بتوانم خودم را در فضای اون کار قرار بدهم این یکی از مهم‌ترین و بزرگ‌ترین چالش‌های من بوده می‌باشد.

علاوه‌بر این یک چالش دیگری که دارم در رابطه با کشیدن کاراکتر فیل است. این‌که کاراکتر یک فیل رو چطور بتوانم در داستان‌ها به‌عنوان یک جانور مکمل در  متن  بگنجانم.

درواقع تصویر کردن فیل کار سختی نیست ولی چون موجود سنگین و بزرگ و غیر منعطفی است و شخصیتی دارد که خیلی آسان نمی‌تواند در فضا جاگیر شود؛ مگر این‌که به صورت ثابت باشد. اما اگر بخواهید از یک فیل کاراکتر بگیرید و بعد آن را در نقش یک کودک ارائه نمایید آن هم کودکی که در حال بازی‌هایی مثل پرش قورباغه‌ای باشد، به نظر کار آسانی نیست وبرای من یک چالش است

چه بازخوردهای منفی داشتید یا تجربه منفی؟

هنرمند در این باره می‌گوید که تا کنون بازخورد منفی خاصی نداشته است. او می‌گوید: گاهی اوقات ممیزی‌هایی درمورد بعضی کتاب‌ها اتفاق افتاده است که البته خیلی مهم نبوده است این هم به این خاطر بوده است که من در هنگام خلق آثار انقدر غرق در فضای شخصی خودم بودم که گاهی به مواردی که توسط ناشر ذکر شده بود توجه نکرده بودم و اون اتفاق رخ داده بود.

گلدوزیان می‌گوید در حرفه تصویرسازی هم مانند سایر هنرها تجارب منفی وجود دارد. یکی از تجربه‌های منفی وی با انتشارت منادی تربیت بود که غیر مسئولانه رفتار کرده بودند و نتیجه دور از انتظار طراح شده بود. دومین تجربه منفی او مربوط به کتاب “دست‌های مامانم گم شده” بود که برای انتشارات زنبور کار کرده بودند ولی بعد از گذشت حدود 4 یا 5 سال سرنوشت کتاب نامشخص است.

نظرتون راجع‌به خلاقیت چیست؟

به نظر من خلاقیت یک جریان ذاتی است. او عقیده دارد افراد باید نسبت به هرچیزی حساس باشند باید نحوه نگاه خود را نسبت به محیط پیرامون تغییر دهند و همواره در حال جستوجو و واکاوی باشند. در این صورت احساسات ما شکوفا می‌شود و خلاق‌تر ظاهر می‌شویم. او می‌گوید: من فکر می‌کنم مهم‌ترین عنصری که می‌تواند بر تمام جنبه‌هایی که درون ما به عنوان یک انسان وجود دارد تاثیر بگذارد و اون وجوه ما رو بیدار بکند و نیروهای بالقوه ما رو بالفعل بکند خلاقیت است.

مهمترین ویژگی اثارتون؟

گلدوزیان معتقد است که مهم ترین ویژگی آثارش این است که با وجود تنوع کاری بسیار بالا، همه آثارش از یک فضای شخصی و قابل شناسایی برخوردار هستند و تقریباً می‌شود فهمید که این کارها از یک ذهنیت استخراج شده اند.

چگونه هویت آثارتان را حفظ می‌کنید؟

مسئله هویت و هویت بخشی به آثار خیلی برای من مهم هستند و معتقدم نوع نگاه و تفکر هنرمند در اثرش مستتر خواهد بود. بدون شک موقعیت مکانی، جغرافیا و فرهنگی که از آن میاییم روی آثار و نگاه هنرمند اثر می‌گذارد و شاکله آثار را شکل می‌دهد بنابراین برای حفظ هویت آثار نیاز نیست هنرمند حتما از المان یا نماد خاصی در کارها استفاده کند که نشان دهد هنرمند ایرانی و موضوع متعلق به چندین کشور دورتر است.

آخرین پروژه

آخرین پروژه‌ای که علیرضا گلدوزیان کار کرده است پروژه‌‌ای مربوط به کتاب کلیله و دمنه بود که بازنویسی خانم کیکو آیکو از ژاپن بود. او می‌گوید این پروژه‌ای بود که به پیشنهاد ایشون و توسط یک انتشاراتی که از ژاپن با این خانم همکاری می‌کردند به من سفارش داده شد. کارها اجرا شدند و اکنون منتظر چاپ آن هستیم.

پیشنهاد شما برای تصویرگرهای جوان چیست؟

پیشنهاد من برای تصویرگرهای جوان شرکت در فستیوال‌ها و نمایشگاه‌ها و… است. بروند و از نزدیک با ناشران و طراحان و استادان مذاکره کنند و آثار خود را به آن‌ها نشان دهند. منتظر گرفتن سفارش نمانند؛ خودشان برای خود پروژه تعریف کنند و آثاری را خلق نمایند.

از تمام نیروهای خلاقه خود کمک بگیرند تا مفاهیم را به درستی منتقل نمایند. طراحان باید دائما در حال مطالعه باشند کار هنرمندان دیگرا بررسی کنند و برای خود پروژه تعریف کنند. با یک فریم ناقص تنمیشد نظر کسی را جلب کرد بهتر است دست پر و با مجموعه‌هایی کامل به سراغ ناشران بروند.

در آخر به تصویرگران مشتاق می‌گویم کار کنید، کار کنید، کار کنید و مطالعه کنید، مطالعه کنید، مطالعه کنید، مطالعه‌ی بَصری و خوانشی حتماً انجام بدهید. آشنا بشوید و ببینید.