■ طراحی گرافیک به تعبیر کلی انجمن
انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران در بدو تاسیس تعریف کلی از طراحی گرافیک ارائه کرده است، که در اسناد رسمی آن نیز منتشر شده است. این تعریف با الهام از تعاریف فرهنگنامهها و بسیاری از همکاران برجسته در سطح جهان بود و در یک عبارت خلاصه شده است: « طراحی گرافیک عبارت است از ارائهی راهحل مناسب بصری برای تسهیل در ارتباطات ». این تعریف به عنوان توصیفی خردمندانه از طراحی گرافیک درست است، ولی با توجه به پیدا شدن شمار زیادی تخصص و گرایش حرفهای نو در طراحی گرافیک و نیز شمار قابل توجه و روزافزون فارغالتحصیلان تازهوارد به عرصهی این شغل، پاسخگوی پارهای از پرسشهای خاص حرفهای کنونی نیست. انعکاس این موضوع را میتوان در پاره ای از ابهامات، سوءبرداشتها، تناقضات و حتی اختلافها، در زمینههای حرفهمان مشاهده کنیم. چیزی که میتوان با اطمینان و به روشنی دید اینست که این تعریف برای توصیف شغل طراحی گرافیک امروز در عین حال که درست است ولی با توجه به جزئیات حرفهای این شغل کافی نیست، و مثل آنست که در تعریف وکالت بگوییم « وکالت فن رفع دعوا است » یا «پزشکی درمان بیماری است». طراح گرافیک نیز برای «ارائه ی راه حل مناسب بصری… » معمولاً باید کارهای متعددی انجام دهد، که بر حسب شرایط زمانه تغییر میکند. پارهای از کارهایی که معمولا انتظار میرود طراح گرافیک آنها را بتواند انجام دهد از این قرارند: او باید جلساتی را تشکیل دهد و اداره کند تا از هدف و نیازهای سفارش دهنده آگاه شود، باید زمانبندی ارائهی طرح و هزینههای آنرا به طور واقعبینانهای پیشبینی کند، شرح سفارش را با جزئیاتش تنظیم کند، باید دربارهی موضوع سفارش به طرزی خلاقانه فکر کند، ایدههای جدیدی پیدا کند تا بتواند آنها را به شکل طرحهایی برای گفتگو و تعامل با سفارشدهنده ارائه کند، راههایی بیابد تا بتواند در چارچوب زمان و هزینه های پیشبینی شده طرح هایش را به اجرا درآورد، او باید ابزار و رسانههای مختلفی را بشناسد و بتواند با آنها کار کند و همواره به روز باشد، او باید به اصطلاح «آرت ورک» نهایی را با دقت کنترل کند تا عاری از هرگونه اشتباه باشد و برای تولید آنرا به بهترین شکل آماده کند، باید مهارتهای کلی در تصویر سازی و طراحیهای خام اولیه داشته باشد و باید بتواند روی طرح به صورت «لیآوت» شده کار کند، او باید تصویرساز، عکاس، و خوشنویس حرفهای و مناسب با هر کار را بشناسد تا در صورت لزوم بخشی از کار را به آنها سفارش دهد، و بالاخره باید بتواند مثل عضو یک تیم با نویسندگان متن و تیتر، عکاسان، تصویرسازان، طراحان دیگر، مدیران مالی پروژه، طراحان و مهندسان وب سایت و متخصصین بازاریاب کار کند.
ابتدا به بعضی از مفاهیم موجود در تعریف حاضر توجه کنیم و پس از آن به موضوع « کارگاه یا استودیوی طراحی گرافیک » پرداخته خواهد شد. براساس تعریف، « طراحی گرافیک عبارت است از ارائهی راه حل مناسب بصری … »، پرسشهایی بدون پاسخ در اینجا مطرح میشود. اول «ارائهی راه حل … » به چه شیوه است؟ زیرا امروز در روند کار طراحی احتمال میرود یکی از همکاران با تجربه، که گاه عنوان شغلی « مدیر هنری » را داراست راهحل بصری را تنها با شیوه گفتگو و تعامل به طراح ارائه کند. و شاید هم به شکل ترسیماتی خام و ابتدایی، که این کار را نیز میتوان ارائهی ایده یا راهحل تلقی کرد، زیرا کار طراحی ممکن است به طور کلی بر آن اساس شکل بگیرد. ممکن است همکاری راه حل را طی پردازش یا اجرای گرافیک بسیار ماهرانه به صورت دستی ارائه کند و دیگری با کمک کامپیوتر به ارائه مؤثر راهحل اقدام کند. به هر صورت در فضای حرفهای امروز مرز این تفاوتها در شیوهی ارائه راهحلهایی که البته همگی بصری نیز میباشد مبهم و درهم تنیده شده است، و گاهی موجب اختلاف نظرهای جدی در این درباره میشود که چه کسی کار را طراحی کرده است!؟ پرسش دیگر اینست که مناسب بودن راهحل را چه کسی تعیین میکند!؟ چون در هر صورت اثر گرافیک «مناسب» یا «نامناسب» تولید و منتشر میشود، پس «مناسب» بودن اثر چگونه تعیین میشود؟ گواه معتبر این موضوع کدام مرجع صادر است!؟ آیا این موضوعیست که با ضوابط حرفهای و صنفی باید سنجیده شود، یا فرهنگی و هنری محض!؟ آیا کارشناسان روابط عمومی یا پژوهشگران بازار باید در اینباره اظهار نظر کنند، یا مدیران فروش!؟ آیا انتشار و تولید خود گواه «مناسبت» بودن کار است، یا مشتری، یا اساتید آموزگار فن، یا طراح گرافیک با قریحه و ذوق خویش آنرا تعیین میکند!؟ و پرسش آخر اینکه راه حل مناسب بصری باید در « تسهیل در ارتباطات» مؤثر باشد. روشن است که در اینجا منظور از«ارتباطات» ارتباطات تصویریست که خود مجموعهی بسیار گستردهای است و بخشهایی از آن حتی به علوم چشمپزشکی و روانشناسی، و جامعهشناسی مربوط میشوند و برای از آن رسانههای بسیار متفاوت با فنآوریهای متنوعی استفاده میشود. با این اوصاف و در هر صورت آثار گرافیکی که موجب «تسهیل در ارتباطات» بشوند و یا حتی «ارتباطات» دشوار سازند نیز تولید و منتشر میشوند. در اینجا پرسشی نظیر پرسش «مناسب» بودن مطرح میشود که مرجع و ضوابط تعیین کننده درباره ی «تسهیل در ارتباطات» چیست یا کیست!؟ انجمن صنفی طراحان گرافیک با در دست داشتن همان تعریف کلی، به بیست اثر تولید یا چاپ شده توسط متقاضی عضویت نگاه میکند آنها را در کمیتهی پذیرش عضو با استفاده از تجربه، قریحه و شناخت اعضای پیشکسوت خود بررسی میکند، و به این وسیله تشخیص میدهد که آنها آثار طراحی گرافیک «مناسب» هستند و صاحب اثر طراح گرافیک حرفهای را میتوان طراح گرافیک حرفهای تشخیص داد و طبعاً عضویت او در انجمن لازم و مفید است. میتوان این نوع تشخیص را به کار پزشکان حاذق چند دهه پیش تشبیه کرد که با مشاهدهی نشانههای بالینی مثل ضربان نبض و رنگ چشم و زبانِ مراجعه کننده سلامت یا بیماری او را تشخیص میدادند. البته هرچند این نوع تشخیص نشانه تجربه بسیار و تسلط پزشک به کارش است و همچنان کارایی بسیار دارد ولی امروز میدانیم کافی نیست. در هر صورت بر اساس تعریف کلی انجمن دربارهی طراحی گرافیک ( و با الهام از گفتهی سائول باس: ‘طراحی فکر کردن با تصویر است’) هرچند کافی نیست ولی میتوان اینطور نیز گفت که طراحی گرافیک فکر کردن بصری است برای حل مسئله.
■ از صورت مسأله تا ارائهی راهحل بصری
اگر کارمان را حل مسأله بدانيم، طراحى گرافيك كم و بيش از زمان دريافت سفارش كار تا ارائهی راهحل نهایی بايد مراحلى را طى كند. اگر کار توسط يك فرد انجام گيرد و یا به وسيله يك گروه هرچند كوچك طراحی، در هر صورت این مراحل را باید بپیماید، که به طور خلاصه از این قرارند:
١- روشن كردن صورت مسأله و تدوين آن طى جلسه و گفتگو ميان طراح و سفارش دهنده. در واقع کلید حل مسأله طراحی که فهمیدن درست نیاز سفارشدهنده است، در این مرحله به دست میآید. این بخش از کار به اصطلاح فرنگی تنظیم بریف (Brief) يا شرح سفارش نامیده میشود. تنها پس از روشن شدن صورت مسأله و تایید مشتری است که میتوان به برآورد هزینهای واقعبینانه رسید و براساس آن به ارائهی پیشفاکتور یا پروپوزال و بستن قرارداد و سایر موارد مالی اقدام کرد. بعضی از امور مالی را نیز باید جزیی از کارهای طراح گرافیک دانست که در جای خود باید به آن پرداخت، و موضوع این مقاله نیست.
٢- پژوهش و جستجوى طراح دربارهی صورت مسأله یا موضوع كار به کمك منابع و اطلاعات سفارش دهنده و نیز منابع شخصی طراح بر اساس تجربیات حرفهای او. در این مرحله طراح دربارهى موضوع، خدمات یا توليدات مشابه با كار مشتری توسط رقیبهای او نیز باید جستجو و اطلاعات کسب کند.
۳ ـ فکر کردن به را حلهای ممکن برای موضوع یا مسأله، که شامل پیدا کردن، گردآوری منابع برای یافتن فکر وایده، ثبت آنها به کمک یادداشت و طراحیهای خام اولیه است، گاه تبادل نظر با همکاران دربارهی آنها و سرانجام آماده کردن فکرها و طرح اولیه برای ارائه و پیشنهاد به سفارش دهنده نیز در این مرحله لازم است. قابل توجه است که این مرحله از طراحی گرافیک تنها مرحلهایست که در بخشهای آموزش آکادمیک در ایران، بیش از همه بر روی آن تأکید میشود که جای نقد و گفتگو دربارهی آن در اینجا نیست.
۴ ـ مرتب کردن و ویرایش طرحهای خام اولیه و انتخاب بهترینها از میان تمام راهحلهایی که بتوانند پاسخگوی صورت مسأله باشند. جمعآوری وانتخاب چند طرح، نمونهسازی و نمونهگیری فکر شده مجموعه به شکل نوعی آلبوم. در این مرحله معمولاً باید دست کم یک مورد از موارد کاربردی طرح های پیشنهادی را به سفارشدهنده نشان داد.
۵ ـ این مرحله توجه کردن به نظریات سفارشدهنده نسبت به طرحهای پیشنهادی است. در صورت «مناسب» بودن آن دریافت تأییدیه کتبی سفارشدهنده نسبت به انتخاب نهایی لازم است، و پس از آن طرح نهایی برای چاپ ویا تولید به شکل مناسب آماده میشود. در این مرحله که پیش از تولید است ممکن است اصلاحات یا تغییرات جزیی نیز با نظر طراح و سفارش دهنده برای بهتر و مؤثرتر نمودن کار صورت گیرد.
مهمترین مراحل از شروع تا پایان طراحی کم و بیش همین ۵ مرحله است که از آن یاد شد. ولی طراحان با تجربه میدانند، که کار در اینجا به پایان نمیرسد، و به کار ارائه شده پس از چاپ، تولید و انتشار باید برای یادگیری توجه کنند. از این رو میشود مرحله ۶ ـ را نیز به آنها اضافه کرد که شامل مشاهده به تجربیات و بازخوردها و گفتگو با سفارشدهنده دربارهی کار پس از تولید و انتشار است، تا اگر لازم باشد بتوانند پالایش و اصلاحات دیگری هنگام تولید و استفادههای بعدی در کار گرافیک به عمل آورند. توجه به بازخوردها پس از انتشار اثر از این جهت ضروری است که، راهحلهای طراحی گرافیک نامحدودند و هیچیک جزمی یا قطعی نیستند، در هر صورت بسیاری از راهحلهای ارائه شده بصری بر حسب شرایط مختلف را میتوان در چاپ یا تولیدهای بعدی با هدف تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطبین اصلاح کرد، و یا شاید نیاز به تجدیدنظرهای کلی داشته باشند، که فقط پس چاپ و تولید اول میتوان به آنها پی برد. نکتهی مهم و قابل توجه اینست که یک طراح گرافیک در بیشتر شرایط حرفهای باید بتواند به چند سفارش کار یا صورت مسألهی گرافیک به طور همزمان فکر کند و به ارائهی طرح برای آنها بپردازد، و همهی آنها باید کموبیش از مراحل فکری و اجرایی متعدد و مهمی بگذرند.
مسعود سپهر ـ مهر ۱۳۹۵