اصلاح 4 باور شایع درباره پروسه دیزاین اپل (بخش اول)

اپل در دیزاین همیشه یک سر و گردن بالاتر بوده است، اما به ندرت کسی را پیدا می کنید که درباره پروسه دیزاین آن چیزی بداند. جالب است بدانید بسیاری از کارمندان خود شرکت نیز اجازه ورود به استودیوهای دیزاین را ندارند!
به جز موارد جمع آوری شده‌ای از مصاحبه‌ها، یا گمانه زنی درباره اینکه اپل چگونه کار می‌کند؛ واقعاً چیزی از اینکه یک دیزاینر در آنجا چه کاری انجام می‌دهد نمی‌دانیم.
اینتر مارک کاوانو پیش از تأسیس شرکت استورهاوس، هفت سال در اپل طراح ارشد بوده است. جایی که بر روی Aperture و iPhoto کار می‌شد. بعدها که بازاریاب تجربه کاربری اپل شد، وظیفه او راهنمایی پیمانکاران برنامه نویسی اپلیکیشن iOS برای رعایت پلتفرم اپل در ساخت برنامه ها بود.

3030923-inline-i2-mark-kawano-storehouse


کاوانو در دوره‌ای بسیار حیاتی همراه اپل بوده است. دوره‌ای که اپل برای اولین بار آیفون را روانه بازار کرد و دنیای وسیع اپ‌هایش را به جهان معرفی کرد.
کاوانو طی مصاحبه‌ای با سایت Co.Design بی‌پرده درباره دوران حضورش در اپل سخن گفته و بطور ویژه‌ از حقایقی درباره شرکت و کارکنانش سخن گفته است.

jonathaniveparty_2227253b

باور اول: اپل، بهترین طراحان را در اختیار دارد.
کاوانو: «فکر می‌کنم بزرگترین باور غلط درباره اینکه چرا محصولات اپل، دیزاین بهتری نسبت به رقبا دارند یا دارای تجربه کاربری بهتری هستند یا زیباترند و یا … این است که آنها بهترین تیم دیزاین در دنیا را دارند، یا بهترین پروسه طراحی شده را دارند!». او در طول دوره بازاریابی تجربه کاربری اپل و ارتباط روزانه با 500 شرکت برتر «فورچن»، به باوری عمیق تر نسبت به این مسأله دست یافته است.
«در حقیقت این مهندسی فرهنگی و روشی که ساختار سازمانی اپل برای درک و پشتیبانی دیزاین دارد باعث موفقیت پروسه دیزاین اپل شده است . همه و نه فقط طراحان، همواره در آنجا به تجربه کاربری و دیزاین فکر می‌کنند.؛ و این آن چیزی است که باعث می‌شود همه ابعاد محصول بسیار خوب باشد؛ بسیار بهتر از نتیجه کار هر طراح اختصاصی یا تیم طراحی.»

اغلب گفته می‌شود که یک دیزاین خوب نتیجه مدیریت بالادستی است؛ یعنی اینکه مدیرعامل باید به اندازه طراحان به مساله دیزاین اهمیت دهد. مردم غالباً تصور می‌کنند که استیو جابز این ساختار را در اپل اجرا کرد؛ اما دلیل موفقیت ساختار شرکت، تصمیم‌گیری مدیران مافوق نیست؛ بلکه مشارکت همه اجزا در تصمیم‌گیری است. همه دغدغه دارند.
«اینطور نیست که تصور کنید اگر به استخدام این شرکت درآمدید، دارای بازوهای ویژه و یا قدرت برتر می‌شوید. شما در آن‌صورت خواهید پذیرفت که اکنون شرکتی دارید که می‌توانید تمام وقت خود را صرف دیزاین محصولات کنید، به جای اینکه مانند دیگر کارمندان برای حفظ میز خود مبارزه کنید یا از اینکه یک مدیر برنامه‌نویسی، طرح خوب شما را فقط به خاطر بهینه‌سازی اشکال زدایی رد کند، ناامید شوید. امثال این موارد، مسائلی هستند که طراحان دیگر، بخش اعظم وقت خود را در شرکتهای دیگر صرف آن می‌کنند.؛ اما در اپل، این تجربه است که بسیار مهم است.»

کاوانو یادآور می‌شود که همه در شرکت – از مهندسین گرفته تا بازاریابان – در حیطه خود مانند یک دیزاینر فکر می‌کنند. مدیریت منابع انسانی نیز به نوبه خود بر این اساس گزینش می‌کند. همانطور که گوگل افرادی را که مانند گوگلرها فکر می‌کنند برمی‌گزیند، اپل هم افرادی را به خدمت می‌گیرد که واقعاً مقوله دیزاین را در تصمیم‌گیری‌هایشان دخیل می‌کنند.
«بعضی از شرکتها را می‌بینید که طراحان اپل را به خدمت گرفته و رابطه‌ای کاربری بسیار زیبایی را بوجود آورده‌اند، اما این طرح‌ها لزوماً چرخه کسب و کار و یا محصولات آنان را ارتقا نمی‌دهد؛ زیرا تمام کاری که یک دیزاینر به تنهایی می‌تواند انجام دهد، کار بر روی رابط کاربری است؛ اما باید بدانیم برای داشتن یک محصول خوب، دیزاین همه ابعاد آن مهم است نه فقط دیزاین رابط کاربری. دیزاین مدل مناسب، ساز و کار درون آن،  دیزاین بازاریابی و نسخه‌های متناسب و راه‌های توزیع آنها همه و همه از جمله موارد حیاتی برای موفقیت در پروسه دیزاین هستند.»

Apple-Design-Boom

باور دوم: تیم دیزاین اپل نامحدود است.
فسیبوک صدها دیزاینر دارد. گوگل هم شاید 1000 تا یا بیشتر. اما زمانی که کاوانو در اپل بوده، نرم‌افزارهای اصلی اپل توسط تیم کوچکی متشکل از حدود 100 نفر طراحی می‌شدند. کاوانو می‌گوید: «من همه آنها را به اسم و چهره می‌شناختم.»
اپل برای اغلب بخش‌ها، طراح متخصص استخدام نمی‌کرد. به‌طور مثال هر طراح به تنهایی هم می‌توانست آیکون طراحی کند و هم رابط کاربری جدید. در حقیقت اپل، مهندسانی دیزاین-محور استخدام می‌کرد که شاکله تیم طراحی به جای اینکه ابتدا بر روی مدل خود کار کند، با تکیه بر آنان پروسه خلق یک رابط کاربری جدید را پایه‌گذاری می‌کرد.
البته ممکن است این مدل تا به امروز تغییراتی کرده باشد.

«در زمان استیو جابز، داشتن یک سازمان کوچک اما به‌واقع متمرکز برای اپل بسیار مهم بود، چون بسیاری از ایده‌ها از جانب او مطرح می‌شد. برای همین داشتن گروه کوچکی که بر روی این ایده‌ها کار کند معنا پیدا می‌کرد. اما فکر می‌کنم پس از گسترش بخش‌های اپل و ظهور مدیرانی در رأس آنها، تیم دیزاین آن در گونه‌های مختلف رشد کرده باشد.»
شایان ذکر است که گزارش شده جان ایو به عنوان رئیس بخش کاربردپذیری سخت‌افزار و نرم‌افزار، بخشی از تیم بازاریابی را برای کمک به بازطراحی iOS7 به خدمت گرفته است. این یک کودتا است! تصور کنید بازاریابان کنار مهندسان و طراحان در یک سنگر قرار بگیرند! (این سطح از همکاری بین بخشها در این صنعت کاملا بی‌سابقه است)

منبع


image 
imageimageimage