هویت تصویری «گالری آبان»

ايمان راد در تابستان ١٣٩٢ برای طراحی هویت تصویری «گالری آبان» در مشهد دعوت به همکاری شد. گالرى آبان كه در شرف تاسيس بود، به یک نظام تصویری نیاز داشت تا بتواند این گالری نوظهور را در جامعه‌ى هنری شهر به عنوان يك گالری متعهد و جدی شناسانده و تثبیت کند.
ايمان راد درباره‌ى روند طراحى و خلق اين پروژه مى‌گويد:
« نشان گالری برداشتی انتزاعی و ساختارگرا از واژه فارسی «آبان» است. تاکید بر خطوط منحنی در طراحی نشانه با الهام از معماری ساختمان گالری صورت گرفت. همين طور نشان خلاصه‌تری هم از کلاه حرف آ درنظر گرفته شد تا در مکاتبات رسمی استفاده شود. نشانه نوشته «گالری آبان» نیز بر پایه ی قلم ادوبی عربیک طراحی شد که به صورت مستقل و یا به همراه نشان خلاصه، مورد استفاده قرار بگيرد.
از ابتدای شروع طراحی، اصل بر این بود که هویت تصویری گالری بتواند به آسانی برای هر نمایشگاه یا رویداد، توسعه پیدا کرده و با آن سازگاری بیابد. بنابراين سعى كردم نشان را به شكلی طراحی كنم كه تصویرهای گوناگونی را در خود بازنمايى كند.


هدف من این بود که نظام تصویری گالری به صورتى طراحی شود که در مدت زمان طولانی بدون نظارت و مدیریت من و بدون افت کیفیت طراحی، ادامه پیدا کند؛ بر این اساس، پوستر گالری را به گونه ای طراحی كردم که به عنوان کارت دعوت و بروشور نمایشگاه نيز قابل استفاده بوده و در کم ترین زمان، با حداقل هزینه و با حفظ استانداردهای طراحی، قابل توسعه برای نمایشگاه های هفتگی نيز باشد.
اگر چه برآورده کردن این هدف، نتیجه ای محافظه کارانه را برای پوستر رقم زد اما برای طراح و سفارش دهنده، حفظ تداوم و ماندگاری هویت بصرى در طول زمان، اولویت نخست بوده است.
آن چه مى بينيد، هویت تصویری ابتدایی گالری آبان است. برای سال دوم، هویت بصری پویاتر و آزادتری در نظر گرفته شده است که بر بستر هویت تصویری تثبیت شده ى ابتدایی قرار خواهد گرفت.»

طراح: ایمان راد/ همکار طراح در گالری: فواد آرام

ايمان راد، نويسنده و طراح گرافيك متولد ١٣٥٨ است. او در نمایشگاه‌های متعدد داخلی و خارجی شرکت داشته و جوایزی همچون تندیس سرو نقره‌ای در سال‌های ٨٩ و ٩٠، جایزه ویژه انجمن طراحان گرافیک ایران در نهمین دوسالانه جهانی پوستر تهران در سال ٨٦ و جایزه اول سه‌سالانه پوستر ترناوا را در سال ٨٨ برای طراحی آثارش به خود اختصاص داده است. در طی این سال‌ها آثار ايمان در نشریات و کتاب‌های گوناگون از جمله به عنوان یکی از ٥٠٠ اثر ممتاز و نوآورانه‌ی در تاریخ گرافیک جهان در کتاب «آرشیو طراحی گرافیک فیدن» در سال ٩١ و به‌ عنوان یکی از ١٠٠ طراح خوش‌آتیه جهان در کتاب «ایریا ٢» در سال ٨٦ توسط انتشارات فیدن “Phaidon” معرفی شده است. او از سال ٨٦ عضو و دبیر در کارگاه دبیره است که فعالیت‌هایی متمرکز بر خط فارسی را دنبال می‌کند. ايمان راد هم‌اکنون در استودیوی شخصی‌اش در کانتیکات امریکا مشغول به کار است.

01
02
03
04-A
04-B
04-C
05
06
07
08
09
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19

image 
imageimageimage
  1. من سادگی و خودنیازاری ظراح رو دوس دارم. یه مشکل بزرگ ما برای رسیدن به کارهای پخته و مطلوب اینه که خیلی خودمون و سفارش دهنده رو اذیت میکنیم، لقمه رو می پیچونیم و کلا نمیتونیم بی ریا و ساده طراحی کنیم و بعد از سال ها تجربه بهش می رسیم که ای بابا! کار راحت تر از اونه که من خودمو داغون کنم و سخت تر از اونه که فکرشو میکردم!

    1. و البته این نکته وجود داره که برای قانع کردن سفارش دهنده، شما به یک اعتباری نیاز دارید تا اونها هم خودشون راضی بشن و هم اطرافیانشون رو قانع و توجیه کنند، یعنی باید بتونن بگن که این کار فلانیه که اینهمه اعتبار و سابقه داره… و نکته مهمتر که به خود طراح برمیگرده: فقط تجربه و شناخت هنری است که به طراح اجازه حذف اضافات و زواید رو میده، و در یک کلام سادگی و شلوغ نکردن بیجا، فقط نتیجه و ثمره پختگی است…

  2. نقطه‌هاي ترامه با كليت كار تناسبي ندارد. تصاوير پر از جزئيات و تنوع رنگ و تفاوت ضخامت‌هاي بيش‌ از حد، كار از انسجام فرمي دور كرده و بيش از حد به سمت مدل‌هاي اولين اتود- بهترين اتود رفته است. اگر ايده كلي هويت‌سازي، داخل كردن انواع تصوير در فرم‌هاي پهن بود، بايد سكوت بيشتري در طراحي رعايت مي‌شد. شلوغي و تنوع بيش از حد، شايد در وهله اول جلب توجه كند، اما در بازه زماني بلندتر چندان ماندگار نخواهد بود.

  3. ساده اما زیبا شده اند اما نمیدانم چرا با نقاط ترام شده ارتباطی برقرار نکردم.
    ممنون و خسته نباشید به طراح عزیز و روزرنگ

  4. خب از اوجايى كه هيچ كس البته تا اين لحظه كه من دارم ميبينم، نقد جدى به اين پروژه وارد نكرده پس ترجيح ميدم كه عرض كنم:
    لطفا فراموش كنيد كه نام خالق اثر چيست..لطفا بى واسطه با جهان خود اثر مواجهه بشيد…..
    خوب نتيجه؟
    موارد زيادى در اين پروژه وجود داره كه من اون ها رو نميزنم به حساب اينكه طراح راحت كار كرده و خودش رو اذيت نكرده! بلكه ميزنم به پاى اينكه اين كار يك اثر هويت تصويرى ضعيف، سطحى و بدون نوآورى خاصى ميباشد. و در دراز مدت اتفاقا همين ميزان از توجه و جذب را هم از دست خواهد داد و بصورتى اعصاب خورد كن روى مغز بييننده رژه خواهد رفت!
    ترام ها به طرز دردناكى در كليت اثر ننشسته و به روايت تصويرى پروژه اسيب جدى وارد كرده. خود ديزاين كلمه آبان متاسفانه من رو بياد پروژه هاى دانشجويى و برخورد سطحى با “جهان كلمه” مياندازه چرا كه از دم دستى ترين نوع ديزاين است كه در وهله اول به ذهن نود درصد طراحان خطور ميكنه.
    چه چيزى به يك اثر هنرى جذابيت ميبخشه؟ خلاقيت….ايده پردازى….
    در اين كار متاسفانه خلاقيتى بچشم نميخوره و مخاطب با ديدن اثر هيجان زده نميشه.
    گفتنى بسيار است دوستان. خواهشى دارم كه به جد، از زير سايه نام افراد بيرون بيايم و مرعوب ليست جوايز و افتخارات طراحان نشويم و بى واسطه با روح اثار ارتباط برقرار كنيم.
    سپاس فراوان از سايت حرفه اى روزرنگ و ايمان راد كه به هرحال زحمت كشيده…

    1. الان اين نقد جدى بود مثلا؟!
      دوست عزيز تصور ميكنم شما توضيحات اقاى راد رو نخوندى
      ((اگر چه برآورده کردن این هدف، نتیجه ای محافظه کارانه را برای پوستر رقم زد اما برای طراح و سفارش دهنده، حفظ تداوم و ماندگاری هویت بصرى در طول زمان، اولویت نخست بوده اس))) اين خواسته هر دوطرف بوده كه طرح كمى ساده باشه و در عوض عمر بيشترى داشته باشه
      لطفا درمورد نقد جدى كمى مطالعه بفرماييد!!

      1. جناب همکار در عمل آقای راد کاری کردن که این نمایشگاه ها هیچ کدوم نیازی به پوستر ندارن یعنی محکوم اند به نداشتن پوســـتر
        این پوستر ها حتی قبل شروع نمایشگاه عمرشون رو از دست دادن چه برسه به سالهای بعد از اون
        متاسفانه این پوستر البته اگر بشه اسمش رو پوستر گذاشت انقدر محافظه کارانست که اصلا هیچ کاربردی نداره و یونیفرم کاملا غیر حرفه ای داره و من به شخصه با بیشتر افرادی که در این گالری نمایشگاه داشتن صحبت کردم همه به ناچار مجبور بودن ازین پوستر استفاده کنن و اکثرا تمایلی به استفاده ازین یونیفرم نداشتن بعضی ها هم یک پوستر جداگانه با هزینه شخصی خودشون طراحی کردن

  5. با نفر هفتم كاملن موافقم. – ما تحت تاثير اسم دوستان قرار ميگيريمو اين اصلا درست نيست-كارهاى خوبى نيستنو روزرنگ بايد كمى..سطح سليقه و كيفيت سايت رو حفظ كنه-كلن يه مدته كارا و پرژوه هاى ايرانى توى سايت ضعيف شدن——-/كار خوب تموم شده؟ لطفن كمى تلاش بيشتر ———>منظورم هم به روزرنگ بود هم به طراحاى گرافيك

  6. پوستر محافظه‌كارانه‌ست. اين اعتراف خود طراح است. بنابراين از منظر زيبايي‌شناسي صرف نبايد كاسه داغ‌تر از آش شد! اما اگر بخواهيم در جايگاه خدايي بنشينيم و از صندلي مخاطب صرف برخيزيم و به عادت اغلب ما ايراني‌ها تمام عوامل كون و مكان را در قضاوت نهايي دخيل كنيم، بايد نگاهي به محدوديت‌ها انداخت. البته ايده معمول درنقد آثار هنري، پشت صحنه توليد اثر را از نتيجه منفك مي‌‌داند، اما در توجيه چيزي كه طراح آن را محافظه‌كاري مي‌داند، اين علت‌ها قابل بررسي‌ست: يك.عدم نظارت و حضور مدير هنري در طراحي رويدادهاي مختلف. دو. لزوم وجود نمايش آثار در كاتالوگ‌ها و پوسترها. سه. نبود متريال خلاقانه بجز خود آثار.
    بر اساس اين محدوديت‌ها و قواعد، شايد نمره نهايي از ميانگين بالاتر برود. و نقد منفي اثر همسنگ توهين به طراح به چشم نيايد. كار سفارش‌دهنده هم راه افتاده و ترام‌ها در گوشه‌هاي كاتالوگ، بر اساس رنگ تصاوير موجود، فضا را پر مي‌كند. اين‌ها اما تعريف و بزرگداشت يك كار حرفه‌اي نيست. توضيحاتي‌ست در توصيف فضايي كه گاهي در آن قيف هست، قير نيست و گاهي بالعكس!

  7. بهتره یه نگاهی به بیلبوردهای عظیم و اغلب متجاوز و زشت شهرمون بیاندازیم! پوسترهای بزرگ و خالی از هرگونه خلاقیت! جذب می کنند؟ نه به چشم های ما تجاوز می کنند، خودشون رو به زور رنگ‌های متضاد و جثه‌های بزرگشون در میدان دید ما قرار می دن، که چی؟ که بریم نمایشگاه بین المللی آش بخوریم؟
    یونیفرم آبان مخاطب خاص خودش رو می‌طلبه تا یک قدم به جلو بره و ببینه این بار موضوع نمایشگاهی که مشخصا در گالری آبان برگزار می‌شه، چیه.
    این پوستر مخاطبان خودش رو به دیدن نمایشگاه دعوت می‌کنه. کار می‌کنه. شلوغ اما نمی کنه.
    در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی با فرمی که تکرارش به شناخته شدن هرچه بیشتر یک گالری کمک می کنه، منتشر می‌شه.

    1. عجب! خيلى جالبه! خيلى استادى و تخصص ميخواد كه آدم چيزهاى بى ربط رو به هم ربط بده و در نهايت ازشون نتيجه مطلوب و دلخواه خودش رو برداشت كنه!
      چون بيلبوردهاى توى خيابون ضعيف و بازارى و عظيم الجثه هستند باعث ميشن ما بريم نمايشگاه آش بخوريم!!!خب اصلا باشه. اين چه جور ربطى به انتقادهاى دوستان داره؟!
      از چى به چه نتيجه اى رسيدى رفيق جان؟
      همونطور كه هادى هم گفت اكثر هنرمندان گالرى از اين فرم آزاردهنده كه تمام آثار رو به بن بست تصويرى ميكشونه ناراضين. فرمى سخت كه اصل اثار رو در خودش حل نميكنه بلكه باعث ميشه كلا نابود بشن. درحاليكه رسالت يك پوستر اونهم پوستر نمايشگاه ايجاب ميكنه در خدمت موضوع تخصصى و تصويريش باشه. نه كه ساز خودش رو بزنه.

      1. 1- بنا نداشتم ربطی به انتقادهای دوستان داشته باشه وگرنه در پاسخ به دوستان -و نه جداگانه- می نوشتم.
        2-بی ربط نیست انتخابِ یک طراحی ساده به شرایط بازاری حاکم.
        3-منظور از جمله‌ی مربوط به “نمایشگاه بین‌المللی” تفاوت نوع کار برای گالری است که در کارهای ارائه شده توسط منتقدانِ مدعی، انگشت شمارند نتایج مطلوب که حتا قابل مقایسه باشند با این کار.
        4- یونیفرم مورد نظر در کمترین حد ممکن ساز خودش رو می زنه و بخشی از اصلِ اثر رو به نمایش می‌گذاره.

      2. بيگ لايك …… شديدن موافقم با نظر ارديبهشت
        اين فرم سخت وخشك و بدون انعطافه…ضمنا با تصاوير مچ نميشه—- اون ترامه كه ديگه آخرشه…..

  8. یک:
    نظر من صریحا این است که اگر معیاری برای موفقیت یک هویت سازمانی در تثبیت یک برند (در اینجا گالری) باشد، آن معیار «آمار» است و نه نظر دوستان هنرمند. اگر از فیسبوک به عنوان مرکز حداقلی اما دردسترس آمار استفاده کنیم خواهید دید که صفحه فیسبوک گالری آبان در طول یک سالی که از فعالیتش میگذرد بیش از پنج هزار دنبال کننده دارد. دوستان اگر علاقه مند هستند میتواند این آمار را با صفحه دیگر گالری های مشهد (با سابقه بسیار بیشتر) و حتی گالری های تهران مقایسه کنند. علاقه مند هستم حتی به غیر از گالری، دیگر نهادهایی در مشهد را به من معرفی کنید که بیشتر از این دنبال کننده داشته اند آن هم در یک سال اول که از آغاز فعالیتشان گذشته است.

    دو:
    به مانند سازمان های نشر، تعیین کننده کنش تبلیغاتی گالری های هنری، مدیر هنری آن گالری است و معیار هم صراحتا معیار اقتصادی است (البته به شرط خصوصی بودن و اصرار بر خصوصی ماندن و استفاده نکردن از رانتهای دولتی). همانطور که در بازار نشر، نویسنده کتاب تصمیم گیرنده برای بازاریابی کتابش نیست، در بازار هنر هم هنرمند صاحب نظر در این حوزه نیست و بهتر است صلاح کار را به گالری دار بسپارد.

    سه:
    گالری آبان (آنطور که برمی آید) گالری خصوصی است و نه نهادی دولتی که با پول مالیات مردم یا پول نفت از آنِ مردم گردانده شود. نهادی شبه دولتی که از رانتهای آشکار و پنهان دولتی بهره بگیرد هم نیست. در چنین شرایطی واقعگرایانه بودن در بازار ضعیف و کم بنیه هنر مشهد اصل مهمی برای بقای گالری است. بنابراین گالری دار بهتر از هنرمندان عزیز به شرایط و اقتصاد کارش آگاه است. همانطورکه در بازار نشر نویسنده ها دخالتی در طراحی جلد کتاب ندارند (اگر ناشر حرفه ای باشد) در بازار هنر هم هنرمندان دخالتی در طراحی پوستر نباید داشته باشند (اگر گالری حرفه ای باشد). گالری خصوصی بدهکاری به مردم ندارد که بخواهند از آن طلب کنند و طبیعتا هنرمندان در انتخاب گالری خود آزاد هستند. اگر هنرمندان اینقدر در عذاب هستند از پوسترهای این گالری خب میتوانند گالری دیگری برای خود انتخاب کنند. وظیفه گالری خصوصی تامین نظر مثبت همگان نیست و اتفاقا تامین نظر خواصی است که میتوانند با آن شکل از هنر ارتباط برقرار کنند. باید به مرز هنر و صنعت سرگرمی آگاه باشیم.

    چهار:
    کارکردِ (دقیقا کارکرد نه از منظر هنر و درباره دیزاین) پوستر اطلاع رسانی و تبلیغ یک (در اینجا) رویداد است. معیار موفقیت تبلیغات بازاریابی مبتنی بر تامین هدف نهاد مربوطه است. در یک بستر اقتصادی واقعی (بگذریم که ذهنهای ما منطقش را به اقتصاد بی حساب نفتی باخته است) تبلیغات در حوزه هنر برای مخاطب عام (گسترده) در جایی معنی دارند که اصل اقتصادی بر پایه فروش بلیت بنا شده باشد. یعنی سود، مستقیما با تعداد مخاطب رابطه دارد لذا تبلیغات لزوم پیدا میکند. نمونه روشن آن سینما در حوزه سرگرمی و تئاتر در حوزه هنر است.
    اما گالری ها سودشان از فروش آثار و جذب مخاطب خاص و خریداران اندک است (لطفا گالری خصوصی را با موزه و نهاد دولتی اشتباه نگیرید. لطفا) و نه مخاطب عام. از همین رو است در کشورهایی که اقتصاد سالم دارند پوستر برای تئاتر و موسیقی و سینما صنعتی پررونق است (یا بوده است) ولی برای گالری ها نه. اگر دوستان به خودشان زحمت بدهند و کمی از مشهد دورتر را نگاه کنند و گالری های مهم دنیا و حتی پولسازترین گالری های دنیا را نگاه کنند خواهند دید که چیزی به عنوان پوستر اصلا وجود خارجی ندارد چراکه تبلیغات در بازار هنر محلی از اعراب ندارد. صراحتا اینکه بازار هنر بازار بنجل فروشی نیست که به زور زرق و برق تبلیغات کار بفروشد. بلیت فروشی هم درکار نیست که کمیت مخاطب اثرگذار باشد. (که اگر حتی «کمیت مخاطب» دغدغه منتقدان عزیز هست باز رجوع کنند به حداقل آمار در دسترس که در صفحه فیسبوک گالری مشخص است)

    آخر:
    تشکر از سایت روزرنگ و طراحانی که کارهایشان را در اختیار این وبسایت قرارمیدهند که فرصت این بحثها رو فراهم میکنند و امیدوارم دوستان آنگونه که متاسفانه در بیشتر نظرات دیده میشه از کلی گویی ها و نسبی گویی هایی که بر پایه معیارهای علمی نیست و نسبی و وابسته به برداشت و سلیقه شخصی است پرهیز کنند و بیشتر به سمت نقد علمی بروند.
    و دیگر اینکه واضح است که این وبسایت قرار نیست به کسی مدال بدهد که دوستان اینقدر نگران کارهای ارایه شده در آن هستند. طبیعتا کارها بد و خوب دارند از نظر دوستان و به نظر من هر کاری که کمی از متوسط بالاتر باشد (به نظر نویسندگان وبسایت) چرا نباید نمایش داده شود؟
    توجه به تجربه و نام طراحان اگرچه ارزشی بر کار کسی نمی افزاید اما جایی برای تامل باقی میگذارد که بیشتر در مورد آن کارها فکر کنیم … و خود را معیار جهان و خطکش بی چون و چرای قضاوت فرض نکنیم و لحظه شک کنیم که شاید چیزی هست که ما نمیدانیم و میتوانیم یاد بگیریم. البته اگر بیشتر اهل شنیدن و خواندن و گوش کردن باشیم نه حرف زدن (و خب البته من ایرانی مگر میشود نظر ندهم؟ سرانه مطالعه هم که خب نشان میدهد ما چقدر شنونده و خواننده هستیم : – ))

  9. جناب هجدهم حدسم به من ميگويد كه احتمالا نويسنده اين سطور يا خود جناب ايمان راد است يا از نزديكان ايشان. درهرحال فرقى ندارد و به گفته بزرگان بايد به سخن توجه كرد نه گوينده آن.
    بنابراين خدمتتان عارضم كه بند يك،دو و سه جنابعالى عملا بديهياتى عينى و البته نامربوط به مباحث مطرح شده ميباشد!
    يك:آمار ٥ هزار دنبال كننده كوچكترين ربطى به اين پست و انتقادات دوستان ندارد عزيزمن! كسى با موجوديت گالرى آبان خصومتى ندارد و حتى با شخص جناب راد عزيزمان.. لطفا مغلطه نفرماييد
    دو: گمان ميكنم شما زيادى به عقب رفته ايد و نقش مدير گالرى و هنرمندان را در برگزارى نمايشگاه، با كيفيت اثر اقاى راد اشتباه گرفته ايد. دوست عزيز اينجا صحبت نه بر سر وظايف گالرى دار و هنرمندان مدعو است، نه بر سر رانت هاى دولتى و صلاح كار!! بحث فقط و فقط شدت و ضعف طراحى پوستر و هويت گرافيكى اين گالرى است. چرا بحث را به بيراهه مى بريد؟
    سه:عجب! واقعا بيراهه رفتن و به حاشيه رفتن شما در اين بند بى نظير است!
    چهار: كسى حرفى از نبود زرق و برق و جذب نشدن عامه زده بود ؟ كسى از بنجل نبودن اثار هنرى حرفى به ميان آورده بود؟ آخر از شرق به غرب پريدن و درباره تمام جوانب گالرى دارى و سخت بودن امور خصوصى و غير دولتى حرف زدن كه توجيه كننده نيست آن هم براى دوستانى كه به هيچ يك از اين موارد اشاره اى نداشته اند و تمام مشكلشان جامع الشرايط نبودن و جذاب نبودن فرم و محتواى ديزاين اين پروژه است.
    با قسمت آخر حرفتان موافقم و براى شما آرزوى موفقيت دارم اما يك نكته: سعى نكنيد وقتى در مبحثى، حرف و ادله ى خاصى براى دفاع از موضوع نداريد، با وسط كشيدن پاى مباحث نامربوط، بحث را تخطئه كنيد. در سرتاسر كامنت طومار وار شما! هيچ جا اشاره اى به اصل بحث و آن ضعف اين طراحى نشده بود. اصل را رها كرديد و حاشيه را چسبيديد. به عنوان يك هم نوع شما را از اين نحوه جدل و مناظره بر حذر مى دارم.
    پاينده باشيد

  10. جناب یک دوست، یک: شما آمده اید و اسم من را حدس زده اید و بعد هم براساس این پیش فرض از خود درآوردتان از من توقع کرده اید که پاسخ همه نظرات را بدهم! مگر من وکیل مدافع ایمان راد هستم که بخواهم دربرابر همه نظرات مخالف دفاع کنم. من در مورد هر چیزی که بخواهم نظر میدهم و پاسخ هر بخشی را که بخواهم میدهم و این شما نیستید که برای من تعیین تکلیف کنید که درباره چه چیزی باید نظر بدهم. بروید یقه خودش را بگیرید. دو: آن بدیهیاتی که شما میفرمایید حداقل از نظر دو تن از نظردهندگان که به نظر هنرمندان مدعو گالری برای رد موفقیت این طرح استناد کرده اند بدیهی نبوده. این بخش از کامنت من هم در جواب به آنهاست. والبته شما هم معیار و خط کش سنجش بدیهی بودن اطلاعات نیستید. سه: بحث درباره میزان اثر گذاری هویت سازمانی در بازار هدف بحث حاشیه و بیراهه نیست جناب یک دوست! این اصلی ترین هدف یک هویت سازمانی است که باید تامین بشود بر اساس تعاریف اولیه هویت تصویری. بنابراین کیفیت طراحی بخشی از این هدف کلی و تامین کننده این هدف است. بازهم باید بگم شما معیار و خطکش عالم نیستید که با چسباندن عبارت «این کوچکترین ربطی ندارد» من را قانع کنید. همانطور که گفتم اگر شما از عالم هوا و منبر بیایید پایین، تنها معیار و خطکش قابل استناد در موفقیت هویت تصویری در بازاریابی یک برند آمار است حالا شما هی تاکید «ترین» بچسبان به آخر کلماتت که استدلالهایت را قطعی به نظر برسانی. خیر اتفاقا این پنج هزار دنبال کننده اهمیت دارد از منظر بازاریابی و مربوط است به طراحی هویت سازمانی برای یک برند و هویت تصویری گالری آبان هم مثل هر سازمان دیگه ای ظاهر و نمایه یک سازمان و از پایه های برندینگ است و تاثیرگذار در جذب مخاطب. چهار: بنده در جای جای نظرم اشاره کرده ام که بحث من درباره کارکرد هویت تصویری به عنوان مارکتینگ برای یک برنده و کاری به زیبایی شناسی اثر ندارم! (مگر بنده جایی تعهد داده ام باید جواب همه را بدهم و درباره همه جوانب نظر بدهم؟) و حتی در آخر بحث هم از کسایی که درباره طراحی اثر حرف زده اند به نوبه خودم تشکر کرده ام! پنج: اگر شما علاقه مندید که من درباره دیزاین این کار وارد بحث بشوم باید خدمتتان عرض کنم از نظر من بحثهای مطرح شده نظرات شخصی و سلیقه ای هستند و محلی برای گفتگو باقی نمیگذارند. نمونه خود شما که فرموده اید «تمام مشکلشان جامع الشرایط نبودن و جذاب نبودن فرم و محتواى دیزاین این پروژه است.» این عبارت برای من فاقد ارزش پاسخگویی است چون: جامع الشرایط نبودن : من هیچ دریافت و درکی از هویت تصویری جامع الشرایط ندارم! جامع الشرایط؟؟؟ یعنی اصلا نمیفهمم این لغت وارداتی از «فقه» در بحث دیزاین چه معنی میدهد؟ آن هم صفتی که به فرد میچسبد نه چیز! لوگوی جامع الشرایط یعنی چی آخه؟ اصلا از کدام کتاب یا حرف یا نظریه درآورده این که هویت تصویری باید مثلا تامین کننده همه سلیقه ها یا نظرات باشه یا پوشش دهنده همه جوانب (احتمالا شما به غلط این اصطلاح فقهی رو که البته هیچ ربطی نداره رو به چنین منظوری استفاده کرده اید) جذاب نبودن فرم: دوست عزیز جذاب نبودن توصیقی نسبی و سلیقه ایست و معیار علمی برای سنجش ندارد. شما میتوانی بگی جذاب نیست و من میتونم بگم هست! مادربزرگ من هم هر تصویری بگیری جلوش با میگه جذابه یا نیست! اصلا این «است» ها و «نیست» ها خیلی وقته دورش گذشته دوست عزیز. قرنهاست که گذشته. البته ذهن مذهب زده و اخلاق زده ما همیشه دنبالِ است و نیست و بد و خوب و ارزش گزاریه. اما نقد ارزش گذاری نیست. ارزشگذاری و بد و خوب و است و نیست راه بحث رو میبنده. این ادبیات متکلم الوحده منبری است نه ادبیات بحث. بنابراین وقتی نظرات عموما بن بست است و نظر نیست بلکه حکم قطعی است بنده به شخصه وارد بحث نمیشوم و نظر دهندگان را با همان شستهای رو به بالایی که برایشان ارسال میکنند تنها میگذارم! جذاب نبودن محتوای دیزاین: محتوای دیزاین؟ جذابیت محتوا؟ من واقعا هیچ درکی از اینکه جذابیت محتوا چه معنی میده ندارم. جذابیت محتوا چیزی تو مایه های زیبایی روحه؟ اصلا نمیفهمم در طراحی هویت سازمانی محتوا یعنی چی؟ منظورت کانتنته؟ بعد کانتنت تو دیزاین هویت تصویری یعنی چی؟ دست بردار از این کلی گویی ها و کلمات بی حسابی که همینجور بی حساب میچینی و متاسفانه فقط نمایه ی میزان سواد است. آخر: اگر میخواهی بگویی اینها همچنان حاشیه است باید بگم که برای من نظردهنده این حاشیه ها خیلی مهم تر از اون اصلهای مدنظر شماست. ادبیات بن بست با کلمات کلی، بی ربط و بی معنی و نسبی، بستری برای بحث نیست. ادبیات منبره و کلاسهای درس نظام آکادمیک داغون ایرانه. بنابراین من هم جوابی برای آن اصلهای شما ندارم. و این هم آخرین نظر من خواهد بود. میتوانی در نظرات بعدی…

  11. ادامه
    … میتوانی در نظرات بعدی با خیال راحت هرچی خواستی بگی و شست سربالات عدد بندازه یا زنگ بزنی یقه خود طراحشو بگیری که سرو ته پیازه.

    در ضمن همانطور که شما با گالری آبان و شخص ایمان راد عزیزمان خصومتی نداری من هم با گالری آبان و شخص ایمان راد عزیزمان آشنایی و دوستی ندارم.
    این که من به واسطه نظر مخالف شما، بگویم شما با ایمان راد دشمنی شخصی یا حسادت دارید، همانقدر از اخلاق بدور است که شما مرا به واسطه حمایتم به آشنایی یا حتی خود ایمان راد بودن متهم کنید.

    1. با عرض تاسف فراوان برای شما و لحن دور از ادبتان، از هر نوع پاسخی امتناع میکنم، چرا که اولین پیش شرط برای هر مناظره ای، رعایت ادب است
      موفق باشید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *